بهترین نتایج پایداری چگونه حاصل میشود؟
واقعیت آن است که بهرغم حرکتهای جهانی به سمت اقتصادی پایدارتر که به محیطزیست و جامعه توجه بیشتری کند، همچنان نگاه غالب بازار به سودآوری و جنبههای اقتصادی کسبوکار است. این وضعیت، فعالان را به بازنگری در پایداری و شناسایی دوباره ضعفها و قوتهای نگاه موجود به آن واداشته است. شاید از این طریق بتوان رویکردی مناسبتر برای هواداران پایداری و فعالان کسبوکار پیشنهاد داد.
سادهسازی پیام
شکی نیست که پایداری و توجه به اثرات گوناگون فعالیت کسبوکارها بر محیطزیست و جامعه، میتواند درکی بهتر از شرایط جهانی و مسوولیتهای سازمانی فراهم کند. روندهای بزرگی مانند تغییرات اقلیمی، افزایش تنشهای آبی و کشاورزی، درگیریهای ژئوپلیتیک و اختلال در فعالیت زنجیرههای تامین، بسیاری از مدیران و فعالان کسبوکار را نیز به سمت تفکر پایداری سوق داده است. اما شاید مشکل را بتوان در پیچیده شدن بیش از حد استدلالها یافت.
در سالهای اخیر، پایداری اقتصادی و کسبوکار، از جنبه مدیریت ریسک مالی، حاکمیت شرکتها و سازمانهای بزرگ جامعه، افزایش شفافیت و ارائه گزارشهای عملکردی به افکار عمومی، پیشرفتهای فناوری، راهکاری برای کاهش نابرابریهای اجتماعی و پیشبرد شمولگرایی و دموکراسی بحث شده است. این پیچیدگی روزافزون از یکسو، ممکن است به جای افزایش درک از پایداری و اهمیت آن، باعث سردرگمی شده باشد. از سوی دیگر، حتی متخصصان این حوزه نیز با چالشی بزرگ برای جمعآوری دادههای گوناگون و پیشنهاد مقررات مناسب مواجه شدهاند.
راهکاری که به ذهن میرسد، سادهسازی روایات است. مشتریان و شهروندان به دلیل اثراتی که رفتارهای خرید و مشارکتهای اجتماعی-سیاسی آنها دارد، نیازمند درک ساده پایداری هستند. پایداری میتواند به سادگی مسوولیتپذیری اجتماعی و زیستمحیطی، کاهش پیامدهای فعالیت خود بر دیگران یا اطمینان از استمرار فعالیتهای اقتصادی و حفظ کیفیت زندگی نسلهای آینده تعریف شود. هر قدر که تعاریف سادهتر شود، درک و انتقال آن به مشتریان و شهروندان نیز راحتتر میشود، دادهها و شواهد کافی را به سادگی میتوان جمعآوری کرد و کار سیاستگذاری نیز بهتر پیش میرود. کسبوکارها نیز اگر نتوانند به سادگی موضع پایدار خود را برای ذینفعانشان تشریح کنند، از یکسو فرصت تبلیغ اقدامات خود را از دست میدهند و از سوی دیگر، شاید نتوانند همفکرترین ذینفعان را به سمت خود جذب کنند و از همکاریهای آنها بهرهمند شوند.
تغییر ذهنیت سهامداران
در سالهای اخیر، مشتریان، کارکنان و سرمایهگذاران گرایش زیادی به سمت پایداری و همکاری در ساخت آیندهای سبزتر نشان دادهاند. نظرسنجیهای مختلف نیز این موضوع را تایید کرده است. در این میان، به دلیل اهمیت سرمایهگذاران در تصمیمات کسبوکارها، روی آنها متمرکز میشویم. دو خطای به ظاهر متضاد ولی متقابل و مکمل در بحث سرمایهگذاری وجود دارد که در صورت غفلت، بر کیفیت تصمیمگیریها اثر میگذارد. نخستین خطا، اهمیت دادن بیش از حد به سودآوری و دومین خطا بیتوجهی بیش از حد به سودآوری است. سرمایهگذاران در معرض خطای نخست هستند و هواداران پایداری در معرض خطای دوم.
میلتون فریدمن، اقتصاددان قرن بیستم و هوادار سرمایهداری بازار آزاد، زمانی نوشت که «مسوولیت اجتماعی کسبوکارها افزایش سود است.» او هر نوع مسوولیت دیگری را رد میکرد و اعتقاد داشت که افزایش سودآوری و بهترین بودن در هر فعالیتی، خود به خود مشکلات جامعه را نیز حل میکند و به افزایش کیفیت زندگی همگان منجر میشود. هنوز هم بسیاری از مدیران و سرمایهگذاران سنتی چنین نگاهی دارند. شاید در زمان و شرایطی خاص، توصیه فریدمن بهترین راهنمای اقتصادی و کسبوکار بوده باشد. با این حال، در سالهای اخیر و به دنبال افزایش بحرانهای زیستمحیطی و اجتماعی، شاهد بودهایم که عملا توجه صرف بر سودآوری، اغلب منجر به کاهش سودآوری شده است!
خطای دوم، از آن سوی بام افتادن است. پایداری نباید مسوولیتپذیری اجتماعی به بهای از دست رفتن درآمدها و سودآوری باشد. پایداری کسبوکار به معنای اتخاذ راهکارهای سودآوری بدون آسیب به ذینفعان(جامعه و محیطزیست) و بدون فدا کردن ظرفیت سودآوری در آینده است. نادیده گرفتن سودآوری، فراموش کردن مساله است. بهترین تصمیمات پایداری، آنهایی هستند که با استفاده از فناوریهای جدید یا نوآوریها و تفکر خلاقانه، بهبودی در روشها یا محصولات ایجاد شود که نفع آن همزمان به کسبوکار و ذینفعان آن برسد.
همکاری به جای رقابت
در نهایت، با آنکه استراتژیهای پایداری میتوانند مانند یک مزیت رقابتی برای کسبوکارها باشند و با آنکه دولتهای مختلف جهان در حال ارائه مقررات جدید برای مسوولیتپذیر کردن شرکتها هستند، پایداری اقدامی خودجوش و جمعی است. زمانی بهترین نتایج از تغییر نگاه جوامع به فعالیتهای اقتصادی و مسوولیتپذیری حاصل میشود که گروههای مختلف به همکاری با یکدیگر بپردازند، استراتژیها و تصمیمات کسبوکارها بر اساس اشتیاق و میل آنها اتخاذ شوند و پیوند منافع فردی و جمعی درک شود.
منبع: Trellis