مشاور عزیز،

 وقتی مدیرانم عملکردم را به طور غیرمنتظره زیر سوال می‌‌‌برند، چه کنم تا حالت تدافعی به خودم نگیرم یا از بیرون، این‌طور به نظر نرسم؟ قبلا به من گفته شده بود که کارم خوب است و فقط در زمینه ارتباطات مشکل دارم. اما ظاهرا قضیه فراتر از اینها بوده و آنها مشکل را درست به من انتقال نداده‌‌‌اند. من هم تا مدت‌‌‌ها نمی‌‌‌دانستم از من ناراضی هستند تا اینکه یک روز، مدیرانم گفتند «صبرمان تمام شده چون تو برای تمام نکردن پروژه‌‌‌ها بهانه‌‌‌تراشی می‌‌‌کنی».

از آن زمان به بعد، سعی کردم این ایرادات را رفع کنم. اما هر وقت سوء برداشت یا سوالی درباره یکی از پروژه‌‌‌هایم پیش می‌‌‌آید، آنها دوباره یاد گذشته می‌‌‌افتند و به اشتباه، من را متهم می‌کنند به اینکه هیچ تغییری نکرده‌‌‌ام و همان اشتباهات سابق را تکرار می‌‌‌کنم. وقتی می‌خواهم برایشان توضیح دهم یا مدرکی نشان دهم که اشتباه می‌کنند، به من می‌‌‌گویند احساساتی شده‌‌‌ام و حالت تدافعی گرفته‌‌‌ام. می‌‌‌دانم که وقتی کارمند ارشد هستی، باید انتظار شنیدن انتقادات را هم داشته باشی و این بخشی از ماجراست. اما منصفانه نیست که از من انتظار داشته باشند ساکت بنشینم و انتقادهای بیجا را بپذیرم؛ مخصوصا که برای رفع ایرادات گذشته‌‌‌ام از هیچ تلاشی دریغ نکرده‌‌‌ام.

دارم به این فکر می‌‌‌کنم که شاید برای درست کردن اوضاع، دیر است و باید از اینجا بروم. من واقعا همکارها و کارم را دوست دارم. اما متنفرم از اینکه همیشه ذهنم درگیر باشد که اگر یک خطای خیلی کوچک از من سر بزند، دوباره به نقطه اول برگردند و بگویند «مشکل از توست» و اگر هم پاسخی دهم، برچسب تدافعی به من بزنند.

پاسخ: دوست عزیز، مشکل جواب دادن به افرادی که به تو برچسب «تدافعی» می‌‌‌زنند این است که هر چیزی در پاسخ به برداشت‌‌‌های نادرستشان بگویی، تدافعی به نظر می‌‌‌رسد. وقتی از مخاطب‌‌‌ها نامه‌‌‌هایی دریافت می‌‌‌کنم با این مضمون که «همکارم دچار اختلال ADD یا OCD است» به آنها توصیه می‌‌‌کنم به جای آنکه ژست روان‌شناس بگیرند و بدون هیچ تخصصی، روی همکارشان اسم بگذارند، به عملکرد فرد و نتایجش دقت کنند. طبق برخی قوانین، تصمیمات استخدام بر اساس مفروضات درباره مشکلات پزشکی و رفتاری کارمند، ممنوع است. خواه آن مشکلات تایید شده باشند و خواه حدس و گمان کارفرما باشند. به‌‌‌علاوه، این توهین‌‌‌آمیز نیز هست. هیچ‌کس دوست ندارد بعد از یک خطای کوچک، تمام اشتباهات و ویژگی‌‌‌ها و نیازهایش را به یک برچسب تقلیل دهند و آن را به صورتش بکوبند. هر کسی جای تو باشد مسلما احساساتی و تدافعی می‌شود.

ممکن است تو هنوز نیاز به اصلاح داشته باشی. یا شاید هم مدیرانت بیش از حد در گذشته گیر کرده‌‌‌اند و به همین علت نمی‌توانند پیشرفت‌‌‌هایت را ببینند. در هر صورت، تو و مدیران در یک سیکل بازخورد منفی گیر کرده‌‌‌اید: آنها سوال می‌کنند، تو جواب می‌‌‌دهی و آنها برچسب می‌‌‌زنند. چند ایده دارم که بتوانی این چرخه را متوقف کنی:

۱- پیشدستی کن. سعی کن مشکلات را پیش‌بینی کنی تا وقتی درباره‌‌‌اش سوال کردند، غافلگیر نشوی. ترتیبی بده تا مرتب با آنها دیدار یا صحبت کنی، چه به طور رسمی و چه غیررسمی تا هم در جریان روند پیشرفتت قرار بگیرند و هم نگرانی‌های احتمالی، آشکار شوند. اگر حس کردی پروژه، کند یا دچار وقفه شده، منتظر نمان تا آنها شکایت کنند.

۲- سرزنش‌‌‌ها را به مصاحبه و توضیحات را به سوال تبدیل کن. اگر حس کردی حالت تدافعی داری، می‌توانی برای تغییر فضا، سوال بپرسی. ممکن است کمی تمرین ذهنی و نفس عمیق لازم باشد تا بتوانی با لحن صمیمانه و خالصانه صحبت کنی. با پرسیدن سوال، به جای آنکه مثل یک مانع در مقابل مدیران قرار بگیری، می‌توانی با آنها در گفت‌‌‌وگو شرکت کنی. مثلا بپرس: «چه چیزی به شما اطمینان می‌دهد که پروژه در مسیر درست قرار دارد؟» یا «آیا می‌توانم نشان دهم که کجای پروسه هستم تا اگر نیاز به تغییری در من می‌‌‌بینید، بگویید؟»

۳- بدون توضیح دادن پاسخ بده. مثلا بگو «اوه! ممنونم که به این موضوع اشاره کردید. به آن رسیدگی می‌‌‌کنم» یا «متوجه نگرانی‌تان هستم. دوست دارید چطور این مشکل را رفع کنم؟» ممکن است این‌طور به نظر برسد که داری سرزنششان را می‌‌‌پذیری و ذهنیتشان را تایید می‌‌‌کنی. اما در واقع این‌طور نیست. تو داری به آنها می‌‌‌گویی که متوجه نگرانی‌هایشان هستی یا راه‌حل ارائه می‌‌‌دهی یا توپ را در زمین آنها می‌‌‌اندازی که راه‌حل دهند. این‌طوری انرژی‌ات هدر نمی‌رود. آنها سعی دارند تو را به بحث درباره مشکلات گذشته بکشانند؟ طنابشان را قطع کن! بگو: «این موضوعی است که دوست دارم در یک فضای رسمی‌‌‌تر درباره‌‌‌اش صحبت کنم. آیا امکانش هست فعلا روی حل مشکل فعلی تمرکز کنیم؟» در نامه‌‌‌ات گفتی که برای رفع ایراداتت از هیچ تلاشی دریغ نکرده‌‌‌ای. آیا با یک مشاور حرفه‌‌‌ای هم صحبت کرده‌‌‌ای؟ همین که می‌‌‌دانی «حال خوب‌‌‌کن» هستی یک شروع خوب است. اما یک متخصص می‌تواند کمک کند این مساله را بررسی و از آن عبور کنی و به این سوال پاسخ دهی که چرا وقتی کسی از تو انتقاد می‌کند، احساس تهدید شخصی می‌‌‌کنی و باید از خودت دفاع کنی؟ یک کارشناس حتی می‌تواند کمک کند شرایط را بسنجی. شاید راضی کردن دیگران، به زحمتش نمی‌‌‌ارزد و مساله اصلا تو نیستی.

درست است که هر کسی دوست دارد رئیسش را راضی نگه دارد اما اگر مدیرانت آدم‌‌‌های ایرادگیر یا بی‌‌‌کفایتی هستند، شاید بهتر باشد دنبال رئیس‌‌‌هایی بگردی که ارزش راضی کردن داشته باشند. شاید هم کارشناس روان‌شناسی به این نتیجه برسد که دچار اختلال خاصی هستی. اما صرف نظر از همه این موارد، دوباره تکرار می‌‌‌کنم که بهتر است به جای برچسب زدن بدون تخصص، روی عملکرد و نتایج تمرکز کنیم. اگر کارت خوب است و به بهبود عملکردت اهمیت می‌‌‌دهی، هر مشکل دیگری را می‌توان با گفت‌‌‌وگو حل کرد.

منبع: Washington Post