مشاور عزیز،

من، شغل و همکارهایم را دوست دارم اما یک موضوع هست که اذیتم می‌کند: اینجا یک فرهنگ خبرچینی حکمفرماست و من درگیرش شده‌‌‌ام. من خودم قبلا شدیدا اهل غیبت و بدگویی بودم اما در شغل سابقم، یک شایعه نادرست درباره‌‌‌ام پخش شد که خیلی به من آسیب زد. از آن موقع، سعی کرده‌‌‌ام عادت‌‌‌هایم را اصلاح کنم. از طرفی می‌‌‌دانم که اگر خودم را کاملا از گفت‌‌‌وگوها جدا کنم، احتمالا از یک‌سری اطلاعات مفید کاری محروم خواهم شد. به‌‌‌علاوه، دوست ندارم آدم نجوش و توداری به نظر برسم. وقتی همکارها می‌‌‌خواهند حرف‌‌‌های  غیرکاری با من بزنند، چطور جلویشان را بگیرم بدون آنکه به رابطه‌‌‌مان آسیب وارد شود؟ آیا اصلا امکانش وجود دارد؟ یا مجبورم بپذیرم که خبرچینی تا حدی در محیط کار عادی است و غیر‌واقع‌‌‌بینانه است اگر بخواهم اصلا واردش نشوم؟

پاسخ: دوست عزیز، هر دو موردی که گفتی درستند. اینکه احتیاط می‌‌‌کنی بیش از حد وارد این گفت‌‌‌وگوها نشوی کاملا درست است. از سوی دیگر، اینکه تا حدی در جریان بعضی چیزها باشی از نظر حرفه‌‌‌ای به نفعت است. اما ایجاد توازن میان این دو، سخت است. سخت اما شدنی.

شرکت در غیبت و شایعات محیط کار در لحظه لذت‌‌‌بخش است. لذت دانستن چیزی که دیگران از آن بی‌خبرند! وسوسه خبردار شدن از اطلاعات ناپسند! اما بعد از شنیدنش، یک جور احساس ناخوشایند به آدم دست می‌دهد. احساس گناه. شاید هم با خودت فکر کنی «نکند کسی که دارد غیبت فلان همکار را با من می‌کند، در مورد خودم هم با دیگران غیبت کند؟» فرهنگ خبرچینی در محیط کار می‌تواند به شدت سمی باشد. می‌تواند یک فضای «ما در مقابل آنها» ایجاد کند. یا بدتر، ممکن است محیط کار تبدیل به جایی شود که در آن، شایعات بیشتر از اعلانات عمومی، اعتبار داشته باشند و به مرور، می‌تواند یک منفی‌‌‌گرایی عمومی ایجاد کند که کیفیت زندگی کارکنان را کاهش دهد و افرادی که درباره‌‌‌شان شایعه شده، مورد بی‌احترامی و نامهربانی قرار بگیرند. پس حق داری اگر نخواهی در این حرف‌‌‌ها شرکت کنی. اما همه خبرچینی‌‌‌ها آسیب‌‌‌زننده نیستند. بعضی‌‌‌هایشان اتفاقا مفیدند. خبرچینی‌‌‌های آسیب‌‌‌زا، کاملا واضحند: اگر حرفی با هدف آسیب زدن به کسی گفته شود یا اصلا به تو مربوط نباشد، مثل زندگی شخصی یکی از همکارها، حتما جلویش را بگیر. همین‌طور در مورد خبرهایی که صرفا گمانه‌‌‌زنی‌‌‌های بیهوده و بی‌‌‌هدفند، مثل «باب تازگی‌‌‌ها بیش از حد بیرون می‌رود. نکند دارد دنبال یک کار دیگر می‌‌‌گردد؟» اما مواقع دیگر، دانستن اطلاعات می‌تواند واقعا مفید باشد. مثلا اینکه «یکی از همکارهای ارشد، سابقه آزاررسانی به همکارهای خانم را دارد یا شرکت قصد دارد پروژه‌‌‌ای را که شخصا برایش کلی زمان گذاشته‌‌‌ای کنسل کند.» اگر یک خبر، عمومی نیست اما ممکن است از نظر حرفه‌‌‌ای به تو کمک کند، منطقی است که به آن توجه کنی. واقعیت این است که بسیاری از اطلاعات مفید در محیط کار، به طور غیررسمی و از طریق همکارها پخش می‌‌‌شوند.

اما در مورد شایعات مضر، نحوه جلوگیری از آن به جزئیاتش ‌بستگی دارد.

یکی از گزینه‌‌‌ها این است که به سادگی، مستقیما به طرف مقابل بگویی که دوست نداری در این حرف‌‌‌ها شرکت کنی. مثلا بگو «دارم سعی می‌‌‌کنم این اخلاق را کنار بگذارم. به این نتیجه رسیده‌‌‌ام که خیلی مضر است و از طرف دیگر، دوست ندارم دیگران هم درباره من غیبت کنند. به همین خاطر، می‌‌‌خواهم رعایت کنم.» اگر همکارت به تو نزدیک است، می‌توانی از او دعوت کنی که با تو این رفتار را تمرین کند. گاهی اوقات، اگر طرف مقابل نیز با تو تمرین کند، جلوگیری از غیبت کردن، آسان‌‌‌تر می‌شود.

اگر حس می‌‌‌کنی این روش مناسبی نیست، می‌توانی هر بار که حرفی پیش آمد، گفت‌‌‌وگو را متوقف کنی. مثلا بگو «می‌‌‌دانی؟ حس خوبی ندارم که در این‌باره صحبت کنم. به نظرم باید به حریم خصوصی کتی بیشتر احترام بگذاریم.» یا بگو «به نظرم ما درباره این موضوع، اطلاعات کافی نداریم و بهتر است قاطی ماجرا نشویم.»

یا می‌توانی یک جواب کوتاه و خنثی بدهی و بلافاصله موضوع را عوض کنی. مثلا بگو «اووم! چه شرایط سختی! راستی، حالا که اینجایی، یک سوال درباره گزارش درآمدها داشتم.» چند پاسخ خنثی از این قرارند: «چه بد!» یا «اوه! امیدوارم حالش خوب باشد»، یا «خیلی از شنیدن این خبر متاسف شدم» یا «خبرش را نشنیده بودم.» اگر نتوانستی موضوع را عوض کنی، می‌توانی مستقیما بگویی «دوست ندارم درباره او صحبت کنم» یا «این مسائل خصوصی هستند و لزومی ندارد من در جریان باشم.» حتی می‌توانی بگویی «به نظرم بهتر است وانمود کنم این را نمی‌‌‌دانم.»

اگر می‌‌‌دانی اطلاعاتی که پخش می‌شود محرمانه است بگو «فکر کنم سم دوست ندارد این خبر پخش شود. پس بهتر است ما هم درباره‌‌‌اش حرف نزنیم.» این روش در محیط‌‌‌های غیرکاری نیز جواب می‌دهد. وقتی می‌دانی یک نفر دوست ندارد دیگران از چیزی درباره‌‌‌اش باخبر شوند، بهتر است همه افراد دخیل، سعی کنند اطلاعات بین خودشان بماند. یک استثنا وجود دارد: اگر اطلاعات مربوط به کار باشد و محرمانه بودنش به ضرر همکارها باشد؛ مثلا اگر شرکت دارد کارهای غیرقانونی می‌کند، مسوولیت اخلاقی حکم می‌کند که جور دیگری رفتار کنی.

یک مورد دیگر را هم باید در نظر بگیری: اگر کسی درباره یکی از همکارها بدگویی کرد و تو با قضاوتش مخالف بودی، بهتر است با یک اظهارنظر مثبت، صحبتش را رد کنی (اگر خودت جای همکاری باشی که صحبتش پیش آمده، احتمالا دوست داری دیگران همین کار را برایت بکنند). مثلا: «چی؟ جدی؟ اتفاقا به نظر من، جین خیلی آدم خوش برخوردی است و کار کردن با او راحت است.» می‌توانی در پاسخ به خبرچینی‌‌‌های محیط کار مخالفت کنی، یعنی در جواب یک «بدگویی»، تو از همکارت تعریف کنی یا چیزی بگویی که برایت مهم نیست به گوش همکارت برسد. به مرور، به اشتراک گذاشتن نظرهای مثبت و خالصانه می‌تواند تاثیر واقعی بر فرهنگ سازمان یا حداقل بر فرهنگ خودت ایجاد کند.

منبع: The Cut