تلقی رایج است که مصرف‌‌‌کنندگان در برخی کشورها مانند ایالات متحده، توجه کافی به مسوولیت‌‌‌های اجتماعی و زیست‌‌‌محیطی خود ندارند. پژوهشی که به تازگی توسط شرکت تجارت الکترونیک ای‌‌‌اس‌‌‌دبلیو (ESW) انجام شده، به بررسی این فرضیه پرداخته است.  آنها با ۱۸ هزار و ۶۰۰ نفر مصاحبه کرده‌‌‌اند تا درکی بهتر نسبت به ذهنیت مصرف‌‌‌کنندگان کسب کنند. نتیجه این شد که «مصرف‌‌‌کنندگان آمریکایی از نظر توجه به مسوولیت‌‌‌های اجتماعی و زیست‌‌‌محیطی از میانگین جهانی عقب هستند.» آنها نه‌‌‌تنها «ذهنیت سبز» کمرنگ‌‌‌تری نسبت به همتایان خود در سایر کشورها دارند، بلکه نسبت به یک سال پیش نیز بهای کمتری به پایداری می‌‌‌دهند.

این یافته جدید که یک ماه قبل منتشر شد، بسیاری را شوکه کرد. واقعیت این است که ما میزان تعهد شرکت‌ها، دولت‌‌‌ها، موسسات غیرانتفاعی و حتی افراد را زیر سوال می‌‌‌بریم و خواهان از خود گذشتگی بیشتر آنها برای رسیدن به اهداف پایداری هستیم. پژوهش اخیر متوجه شد که برخی از بی‌‌‌تفاوتی مصرف‌‌‌کنندگان به چنین دغدغه‌‌‌هایی ناشی از دلسرد شدن آنها بوده است. آنها خود را ناتوان و کم ‌‌‌اثر در عبور از این چالش‌‌‌های بزرگ جهانی دیده‌‌‌اند. با این حال، «مصرف‌‌‌کنندگان می‌‌‌توانند با عادات خرید خود و قدرت چانه‌‌‌زنی ناشی از کیف پول خود، منجر به تغییرات سریع در سطح کسب و کارها و جامعه جهانی شوند.»

براساس این گزارش، در برخی کشورها، مصرف‌‌‌کنندگان ذهنیتی سبزتر نسبت به سایرین دارند. این پژوهش یک شاخص حساسیت پایدار تدوین کرده بود که ذهنیت سبز مصرف‌‌‌کنندگان گوشه‌‌‌وکنار جهان را در یک بازه صفر تا ۱۰۰ می‌‌‌سنجد. میانگین امتیاز جهانی ۵۵ بود و مصرف‌‌‌کنندگان این کشورها بالاترین حساسیت را به مسوولیت‌‌‌های خود داشتند: هند (۷۵)، امارات متحده عربی (۷۴)، چین (۷۰) و مکزیک (۶۷). ایالات متحده در کجای این طیف قرار دارد؟ در سطح ناچیز ۴۹ درصدی. این در حالی است که امتیاز سال گذشته آنها ۵۱ بود که آن هم رقم بالایی نیست. البته نکته نگران‌‌‌کننده این است که چنین کاهشی در مسوولیت‌‌‌پذیری فردی مربوط به کشوری است که یکی از بزرگ‌ترین بازارهای مصرف جهان است.

سایر کشورهایی که امتیاز پایینی گرفتند، به این شرح بودند: کانادا و سوئیس (۴۸)، بریتانیا و آلمان (۴۶) و ژاپن (۳۲). این امتیاز، درصد افرادی است که در نظرسنجی عنوان کرده بودند با ۱۴ گزاره پایدار موافق هستند یا به شدت موافق هستند. یک مورد از این گزاره‌‌‌ها این بود که آنها تلاش می‌‌‌کنند در زندگی روزمره خود پایدارتر باشند. یکی دیگر از گزاره‌‌‌ها این بود که آنها دیگر از برندهایی با تاریخچه ضعیف زیست‌‌‌محیطی خرید نمی‌‌‌کنند. البته که تفاوتی ملموس بین نسل‌‌‌های مختلف مصرف‌‌‌کنندگان وجود داشت. در آمریکا، نسل هزاره (که اکنون ۳۰ تا ۴۵ سال دارند)، با ۵۹درصد بالاترین امتیاز را گرفتند. امتیاز سال گذشته آنها ۶۲ بود. نسل زد (متولدان قرن بیست‌‌‌ویکم) امتیاز ۵۷ را گرفتند. نسل ایکس که میانسالان را تشکیل می‌‌‌دهند، امتیاز ۵۰ گرفتند و نسل پس از جنگ جهانی دوم کمترین امتیاز (۳۵) را دریافت کردند. اگر بخواهیم واقع‌‌‌نگر باشیم، افرادی مثل من که از نسل پس از جنگ‌‌‌جهانی دوم هستیم، احتمالا سال ۲۰۵۰ را که هدف کربن صفر برایش تعیین شده است، نخواهیم دید. به همین دلیل، شیوه زندگی فرزندان و نوه‌‌‌های ما به عنوان سازندگان آینده اهمیت بیشتری دارد. البته باز هم دلیل کافی برای توجیه حساسیت پایین ۳۵درصدی ما نسبت به مسوولیت‌‌‌های اجتماعی و زیست‌‌‌محیطی نیست.

 اوضاع شرکت‌های خصوصی چطور است؟

چندان جالب نیست. در حال حاضر، شاهد روندی جدید از تدوین مقررات دولتی و الزامات قانونی برای شرکت‌های سهامی و دولتی هستیم. آنها باید در گزارش‌‌‌هایی جداگانه، عملکرد اجتماعی و زیست‌‌‌محیطی خود را نیز برای ذی‌نفعان شرح دهند و به سرعت داده‌‌‌ها و نظارت جدی‌‌‌تر بر عملکرد آنها اعمال خواهد شد. مشکل آنجا است که شرکت‌های خصوصی و کسب و کارهای کوچک‌تر هنوز چنین الزاماتی ندارند و در آمریکا به تنهایی حدود ۸۰۰ هزار مورد از آنها فعال هستند. چنین وضعیتی فقط زمانی تغییر خواهد کرد که دست از محدود کردن توجه خود به عملکرد شرکت‌های بزرگ برداریم. هر یک از ما به عنوان مصرف‌‌‌کننده یا مالکان کسب و کارهای کوچک، نقش حیاتی در رسیدن جامعه جهانی به اهداف پایدار سال ۲۰۵۰ خود داریم یا آن‌طور که در گزارش ای‌‌‌اس‌‌‌دبلیو آماده است، می‌‌‌توانیم  با «قدرت چانه‌‌‌زنی کیف پول خود» تغییراتی سریع به سمت آینده‌‌‌ای پایدارتر را منجر شویم.

 

منبع: what they think