البته تنها دلیل رواج اضافه‌‌‌کاری و سختکوشی (نیمه اجباری) فرهنگ رایج جوامع امروزی نیست. در تصور عمومی و جریان اصلی فرهنگ‌‌‌ساز، اضافه‌‌‌کاری اغلب به عنوان یکی از ویژگی‌‌‌های بارز مدیران و کارآفرینان شناخته می‌شود. آنها مدیرانی را ترسیم می‌کنند که حتی در تعطیلات در حال چک کردن ایمیل‌‌‌های خود هستند یا کارآفرینی در حوزه فناوری اطلاعات را به تصویر می‌‌‌کشند که تا پاسی از شب مشغول کدنویسی است. دست‌‌‌کم در ایالات متحده، مشغله بیش از حد موضوعی برای مباهات است نه کسر ‌شأن افراد. به عنوان مثال، بستر برنامه‌‌‌نویسی فیور (Fiverr)  در کمپین تبلیغاتی سال ۲۰۱۷ خود به ستایش از کسانی پرداخت که «قهوه ناهارشان است» و «کم‌‌‌خوابی را به عنوان مواد مخدر خود انتخاب کرده‌‌‌اند».

طولانی بودن ساعات کار در ایالات متحده، بستگی زیادی به صنعت و طبقه اجتماعی شاغلان این کشور دارد. برخی از افراد، به این دلیل درگیر کار می‌‌‌شوند که خارج از آن خود را نمی‌‌‌شناسند و به دنبال کسب معنا و هویتی از شغل خود می‌‌‌گردند. برخی دیگر از شاغلان به دلیل انتظارات نامعقول کارفرما مجبور به کار طولانی هستند.

برخی دیگر از شاغلانِ خسته و فرسوده را می‌‌‌بینیم که بدون اضافه‌‌‌کاری از عهده هزینه‌‌‌های زندگی خود برنمی‌‌‌آیند. بر اساس گزارشی از موسسه سیاست اقتصادی آمریکا (Economic Policy Institute)، ساعات کار دو دهک پایین درآمدی این کشور در سال ۲۰۱۶ نزدیک به ۲۵‌درصد نسبت به سال ۱۹۷۹ افزایش یافته بود. از آنجا که طی دهه‌‌‌های اخیر، نرخ حقوق و دستمزد برای آمریکایی‌‌‌های کم‌‌‌درآمد تغییر چندانی نداشته است، آنها مجبور هستند برای گذران زندگی بیشتر کار کنند.

اضافه‌‌‌کاری را نمی‌توان فقط از نظر میزان ساعات کاری ‌سنجید؛ بلکه باید شدت کار و غیرقابل‌‌‌پیش‌بینی بودن آن را هم در نظر گرفت. افراد در شغل‌‌‌های کم‌‌‌درآمد، کنترل کمتری بر زمان، مکان و شدت کار خود دارند. دِرِک دیروش یکی از کسانی است که با او مصاحبه کردم. او چند خدمت مختلف مانند تحویل غذا، تاکسیرانی اینترنتی و خدمات فنی ساختمان ارائه می‌دهد. با این حال، گاهی اوقات نیز هیچ سفارشی ندارد و باید برای سفارش‌‌‌های بعدی آماده شود. او می‌‌‌گفت: «برای اینکه درآمدم کافی باشد، باید ساعاتی طولانی در دسترس باشم. الزامات کار برای شغلی که به ظاهر رئیس خودم هستم، بسیار زیاد است.»

با گسترش مستقیم حوزه فعالیت بسترهای اینترنتی آمریکایی به کشورهای دیگر و رواج غیرمستقیم فرهنگ کاری آنها در دیگر کشورها، استانداردهای کار پاره‌‌‌وقت تغییر کرده‌‌‌اند. حتی در کشورهایی مانند نروژ و آلمان که قوانین کارگری پررنگی دارند، شاغلان بسترهای اینترنتی (مانند تاکسی اینترنتی) اغلب به عنوان «خویش‌‌‌فرما» شناخته می‌‌‌شوند و از حقوق قانونی مشاغل تمام‌‌‌وقت محروم هستند (حقوقی مانند مرخصی باحقوق یا قدرت چانه‌‌‌زنی اتحادیه). در چنین مواردی، ساعات کاری طولانی و دستمزد پایین با فقدان حمایت‌‌‌های قانونی همراه می‌شود و اوضاع را برای شاغلان وخیم می‌کند.

جاش، فردی که در شماره پیش نیز به او اشاره کردیم، در سن ۲۵ سالگی شغل اداری خود در فرودگاه را ترک کرد و شغلی اداری در یک بیمارستان محلی با حقوق ۱۲ دلار در ساعت پیدا کرد. او مقداری افزایش حقوق داشت که البته به تنهایی نمی‌توانست زندگی‌‌‌اش را متحول کند.

آنچه تغییر اصلی بود، کار کردن با پزشکان و پرستارانی بود که نسبت به کار خود اشتیاق داشتند. این نخستین تجربه جاش از کار با چنین افرادی بود. آنها را می‌‌‌دید که هنگام ناهار و استراحت درباره برخی بیماران صحبت می‌‌‌کردند و به دنبال راه‌‌‌هایی برای معالجه هر چه بهتر آنها می‌‌‌گشتند. البته که در حوزه بهداشت و درمان نیز ساعات کاری بسیار طولانی است ولی جاش را به سمت سه تصمیمی برد که آینده‌‌‌اش را متحول کرد: «فقط کارهایی را قبول می‌‌‌کنم که برایشان اشتیاق داشته باشم. آن کارها باید پیشنهاد درآمدی خوبی (حداقل ۱۳۰ دلار بر اساس توانایی‌‌‌ها و تخصصم) داشته باشند و بیش از ۲۰ ساعت در هفته هم کار نمی‌‌‌کنم.»

یکی دیگر از عواملی که منجر به افزایش شدت کار برای شاغلان می‌شود، نادیده گرفتن زمان‌‌‌های نیمه‌‌‌فعال هر شغل است. به عنوان مثال، بیشتر مدیران برای ساعات رفت‌‌‌وآمد یا آماده‌‌‌سازی بخشی از کار در منزل، حقوقی پرداخت نمی‌‌‌کنند.  این موضوع به‌‌‌ویژه در حوزه وکالت به چشم می‌‌‌خورد. بیشتر شرکت‌های حقوقی بر اساس ساعات کار فعال وکلای خود به آنها پرداختی دارند. البته با توجه به آنکه شیوه تسویه با موکلان هم به همین شکل است، می‌توان آن را درک کرد. ولی یک پرونده حقوقی ممکن است ۵ ساعت مشاوره یا کار فعال نیاز داشته باشد و ۹۵ ساعت مطالعه و رفت‌‌‌وآمد و سایر امور کوچک‌تر آن زمان ببرد. وکیلی در یک شرکت حقوقی نیویورک درباره وضعیت خود گفت: «من بابت کار اثربخش هم دریافتی بیشتری ندارم.

نتیجه آن است که باید وظایف خود را با سرعت کمتری انجام دهم تا ساعات کاری اجباری خود را پر کنم.» بخشی از این نقص‌‌‌ها و فشارهای کاری بی‌‌‌مورد را باید در رواج نظریات مدیریت علمی فردریک تیلور جست. در شماره بعد، به آن خواهیم پرداخت.

برگرفته از کتاب: شغل کافی / نوشته: سیمون استالزوف