بیاعتمادی؛ عامل خرده استرسهای ثانویه
اجازه بدهید پیش از آنکه بیشتر به خرده استرسهای ناشی از بیاعتمادی بپردازیم، ابتدا درک بهتری از این مقوله پیدا کنیم. مثال زیر را در نظر بگیرید که بیاعتمادی چه تاثیری بر تحلیلگر ارشد یک شرکت مشاوره داشت:
«بیل» به تغییر دائمی گروه همکارانش عادت کرده بود، چون شرکت تمرکزش را روی روشهای کاری چابکتر گذاشته بود و تیمها بهسرعت تشکیل و تجزیه و نوآرایی میشدند. او بهندرت میتوانست تواناییهای همکاران و اعضای تیمش را شناسایی کند، چون پیش از آنکه فرصتش را به دست بیاورد تیمها تغییر میکردند و او مشغول کار با گروه دیگری میشد. دقیقا به همین دلیل هم بود که بهرغم سالهای سال سابقه کارش در آن شرکت بسیاری از همکاران جدیدترش درک خوبی از توانمندیهای او نداشتند. او با هر جابهجایی و تغییر احساس میکرد باید از صفر شروع کند و تازه توانمندیهای همتیمیهایش و اینکه چقدر میتواند رویشان حساب کند را بیاموزد و مطمئن شود که آنها هم از نقاط قوت و محدودیتهای او اطلاع داشته باشند. به خاطر همین عدماطمینان، مجبور بود برای بررسی پیشرفت پروژه و اطمینان از همسویی کار با اهداف گروه و نگرانی از کیفیت خروجی که به دستش میرسید، وقت بیشتری صرف کند.
این سه دغدغه اضافی ناشی از هیچ موضوع یا عمل ناشایستی نبود، بلکه صرفا به این دلیل بود که تغییر سریع همتیمیها به اعتماد بیل به تواناییهای دیگران لطمه میزد. او وقت زیادی را برای زیرسوال بردن و بررسی مجدد کار همکارانش تلف میکرد تا کار خودش تحتتاثیر قرار نگیرد و به این ترتیب خرده استرسها فوج فوج هجوم میآوردند.
اما تمامش همین نیست. عدماعتماد میتواند عامل چند خرده استرس ثانویه هم باشد که در ادامه به چند مورد از آنها میپردازیم:
بیاعتمادی میتواند باعث برگشت کار به ما شود: چیزی که اینجا دربارهاش حرف میزنیم نتیجه یک بیاعتمادی اساسی و بسیار زیاد نیست و اتفاقا به موضوعات جزئی و ظریف برمیگردد. وقتی همکارانمان را آنقدر خوب نمیشناسیم که مدل کار کردنشان، نقاط قوت و ضعف و بهترین شکل تعامل و همکاریمان را بدانیم، معمولا خودمان دستبهکار انجام کارها میشویم، چون هرچه نباشد تواناییهای خودمان را میشناسیم. ممکن است این رویکرد در کوتاهمدت کارآمد به نظر برسد، اما متاسفانه سطح استرس ما را افزایش میدهد، چون برای انجام یک کار از کار دیگری میزنیم و در نهایت کار اصلی خودمان همچنان به قوت خود باقی مانده و باید انجام شود.
همچنین این فقدان واگذاری کار و مسوولیت میتواند انرژی و تعامل همکارانمان را هم تحلیل ببرد، چون یاد میگیرند در انجام صفر تا صد کار منفعل باشند و برای هر سوال کوچکی سراغ شما بیایند تا آن مساله را برایشان حل کنید. این قضیه درصورتیکه شخص دیگری چنین رفتاری را با شما در پیش بگیرد، در مورد خود شما صادق است. چرا باید خودمان را به آبوآتش بزنیم تا یک کار عالی تحویل دهیم وقتی همکاری قرار است با وسواس زیادی آن را بررسی کند و تغییر دهد؟
بیاعتمادی میتواند سبب نادیده گرفتن اولویتهای مهمی شود: چیزی که به آن اعتماد نداریم، به قیمت جا ماندن از همه کارهای دیگر، تمرکز ما را به خود اختصاص میدهد. بهعنوان مثال، در نمونه موردی که مشاهده کردیم، بیل مرتب درخواست مدیرش برای پرداختن به تفکر استراتژیک را نادیده میگرفت، چون تا خرخره غرق در فعالیتهای روزانه و کنترل کار همتیمیهایی بود که به کارشان اعتماد نداشت. درنتیجه، وقتی مدیرشان برای کمک در برنامهریزی نحوه مدیریت حجم کاری در یک دوره بهشدت شلوغ سراغ شخص دیگری رفت، خود بیل هم با حجم کاری بیشتری مواجه شد.
بیاعتمادی میتواند باعث شود ما پیشرفت را از خود سلب کنیم: اگر به خاطر مشکل عدماعتمادمان دیگران بهمرور ما را بیفایده یا فاقد انعطافپذیری و مقاوم ببینند، ممکن است شانس رشد و پیشرفت در سازمانمان را از دست بدهیم. از آنجاکه بیل زمان زیادی را صرف بررسی مجدد و زیرسوال بردن کار همکارانش میکرد، هم مدیرش و هم همکارانش کمکم به این نتیجه رسیدند که بیل در عهد عتیق جا مانده و همه کارها را به روشهای قدیمی انجام میدهد. بیل بهرغم تجربه چشمگیرش هرگز شانس ارتقا به مقام مدیریت را پیدا نکرد، درصورتیکه شاهد ارتقای چند نفر از همکارانش بود.
استراتژیهای اعتمادسازی
شما میتوانید بهسرعت و بدون اتکا به سالها تجربه یا انجام تمرینات خاص اعتمادسازی، در کمپهای دورهای با همکارانتان اعتمادسازی کنید. کافی است به اعتماد از دریچه تازهای نگاه کنید. چهار حوزه کلیدی وجود دارند که شما میتوانید آگاهانه برای اعتمادسازی تلاش کنید تا تعاملات روزانهتان عاری از خرده استرسهای ناشی از عدماعتماد شود. این چهار حوزه عبارتند از:
توانمندیهای خود را در بطن نیازهای دیگران قرار دهید.
اعتماد مبتنی بر صلاحیت برقرار کنید.
نشان دهید که قابل اعتمادید.
اعتماد مبتنی بر خیرخواهی ایجاد کنید.
در قسمت بعد، هر یک از این موارد را به تفصیل شرح خواهیم داد.
منبع: کتاب The Microstress Effect