دلایل اصلی شکست شرکتها در ۱۰ سال آینده
همچنین امید به زندگی شرکتهای چندملیتی محدود شده و روند کاهشی پیدا کرده است. در اینجا به ۱۰ دلیل واضح و یک دلیل پنهان برای شکست شرکتها طی سالهای آینده میپردازیم.
۱- خود خشنودی
کبر و غرور قاتل شرکتهاست. شرکتها برای موفقیت به رهبرانی نیاز دارند که متواضع بوده و همواره مقداری ترس را در وجود خود حفظ کنند تا انگیزهای باشد برای آنکه در بوته عمل باقی بمانند. رهبران سازمانی نباید به موفقیتهای گذشته و حال خود بسنده کنند.
۲-اولویت ندادن به پایداری
هر شرکت باید در رابطه با پرفشارترین چالشهای پایداری، کاری انجام دهد. مشتریان و سرمایهگذاران از شرکتها انتظار دارند که در اموری چون پایداری، تنوع فرهنگی، عدالت و ایجاد فرصتهای برابر مشارکت بیشتری داشته باشند. مصرفکنندگان و سرمایهگذاران پول خود را در شرکتی خرج میکنند که انتظاراتشان را برآورده کند.
۳- مقدم نشمردن مشتری
آنچه شرکت ارائه میکند باید برای مشتریان ارزشآفرین بوده و زندگی آنها را بهتر و آسانتر کند. مقدم شمردن مشتری همچنین به آن معناست که شرکت نباید از کنار گذاشتن هر چیزی و از جمله محصولات و خدماتی که ارزشی برای مشتری فراهم نمیکنند هراسناک باشد.
۴- عدمنوآوری بیوقفه
دنیا با سرعت باورنکردنی در حال تغییر است و هر روزه راههای خلاقانهای برای ارائه محصولات و خدمات به ظهور میرسند. شرکتها باید به صورت خستگیناپذیر نوآوری کنند تا بتوانند تمایز رقابتی خود را حفظ کنند. بسیاری از شرکتها در اقدام برای تغییر محصولات و خدمات یا فرآیندهای جاافتاده خود کوتاهی میکنند و با این کار اجازه میدهند که شرکتهای نوآور رهبری بازار را از دست آنها خارج کنند.
۵- خود را یک شرکت تکنولوژی ندیدن
جریانهای تکنولوژیک همچون یادگیری ماشین، روباتیک، بلاکچین و متاورس در حال بهسازی همه کسبوکارها هستند. به دلیل سرعت بالای تغییرات و تقدم و اهمیت روزافزون تکنولوژی در کسبوکارها ضروری است که هر شرکت، خود را به مثابه یک شرکت تکنولوژی ببیند و تحولات دیجیتالی را در اولویت اول قرار داده و بر آنها تمرکز کند.
۶- در نظر نگرفتن دادهها به مثابه یک دارایی کلیدی
شرکتهای موفق از دادهها برای تصمیمگیری تجاری، درک مشتری و فهم روند بازار، خلق محصولات و خدمات هوشمندانه و بهبود فرآیندها سود میجویند. اما دادهها مسوولیتآور هستند و شرکتها باید ایمنی و امنیت دادهها را مطابق قوانین و مقررات مربوطه تامین کنند. شرکتهای موفق استراتژی محکمی برای استفاده از دادهها و در عین حال محافظت از شرکای تجاری و مشتریان دارند.
۷- ناکامی در جذب و نگهداری استعدادها
استخدام و حفظ استعدادهای برتر، چالش سازمانهای امروزی است. شرکتهای موفق برای برقراری فرهنگ درست تلاش میکنند و تنوع و چندگونگی را در اولویت قرار میدهند. آنها سلسله مراتب سازمانی را تخت و چابک میکنند و ساختار مدیریتی را حاکم میکنند که کارکنان در آن اشتیاق و احساس خوبی داشته باشند.
۸-عدمتوسعه مهارتهای موردنیاز برای آینده
امروزه مهارتهای موردنیاز برای موفقیت در کار سریعتر از هر زمان دیگری تکامل مییابند و به اصطلاح نیمه عمر مهارتهای امروز به سرعت در حال کوتاه شدن است. هر شرکتی باید اطمینان یابد که کارکنانش به طور مستمر مهارتهای درست را کسب کنند.
۹- ناکامی در برقراری شراکت قوی و یکپارچگی با دیگران
هیچ کسبوکاری نمیتواند در انزوا به پیش رود و در دنیای امروز ایجاد روابط قوی و در عین حال انعطافپذیر با شرکای تجاری و کل زنجیره تامین اهمیت روزافزون مییابد. برای رهبران کسبوکار این ممکن است به معنای شراکت با رقبای سنتی خود برای مواجهه با بزرگترین چالشهای صنعتی که همه رقبا در آن حضور دارند باشد. این نوع رقابت همکارانه را میتوان «تشریک رقابت» (Coopetition) نامید.
۱۰- فقدان اصالت و شفافیت
برای برپایی و حفظ یک سازمان موفق، شما باید از اعتماد ذینفعان و مشتریان برخوردار شوید. لازمه کسب این اعتماد وجود شفافیت، اصالت و صداقت حتی در زمانهایی است که کارها خوب پیش نمیرود. شرکتها باید مقصد و ماموریت خود را ترویج کنند و درباره فرآیندهای مرتبط با مشتریان کاملا شفاف باشند. یک مثال مهم برای این موضوع شفافیت در استفاده از دادههاست. شرکتهایی که نحوه استفاده از دادهها را مخفی میکنند یا از دادههای کاربران برای مقاصد نامناسب استفاده میکنند شکست خواهند خورد و آنهایی که کاملا شفاف هستند با کسب اعتماد مشتری رونق بیشتری خواهند یافت.
و اما دلیل پنهان شکست شرکتها، فقدان طرح کسبوکار و ضعف در اجراست. قصور در برنامهریزی کوتاهمدت و بلندمدت عامل شکست بسیاری از سازمانهاست. طرح کسبوکار باید موقعیت سازمان را در چند ماه آتی و در چند سال آینده مشخص کند، شامل اهداف و خروجیهای قابل اندازهگیری بوده و دربرگیرنده وظایف مشخص با زمان و سررسید معلوم باشد.
منبع: Forbes Press Room