ممکن است فکر کنید بازندگان این تحول، شرکت‌های قدیمی پیشکسوت باشند، همان‌طور که در امواج قبلی تحول تکنولوژیک، شرکت‌هایی مثل کداک و بلاک‌‌‌باستر از دور خارج شدند. و مطمئنا، موج جدیدی از استارت‌آپ‌‌‌ها حس کرده‌‌‌اند که این فرصتی است تا جای پای خود را محکم کنند و با چت‌‌‌بات‌‌‌های قانونی که با هوش مصنوعی کار می‌کنند، پزشکان مجازی، دستیاران نگارش و...، وارد عرصه شوند. برخی از این استارت‌آپ‌‌‌ها صنعت جدیدی از نوآوران و مدل‌‌‌سازان را شکل می‌دهند که ارزش زیادی ایجاد می‌کنند، همان‌طور که غول‌‌‌های تکنولوژی امروزی در عصر اینترنت رشد کردند. در مورد بقیه بخش‌‌‌های اقتصاد هم هنوز مشخص نیست که آیا این تحول، باعث می‌شود غول‌‌‌های شرکتی امروز به تاریخ بپیوندند یا نه.

به نظر می‌رسد هوش مصنوعی همان‌‌‌قدر که ممکن است شرکت‌های امروزی را قوی‌‌‌تر کند، ممکن است ریشه آنها را هم بکند. یک دلیل این موضوع، مزیت شرکت‌های بزرگ پیشکسوت در امر توزیع است. این موضوع به غول‌‌‌های شرکتی کمک می‌کند برتری خود را در بازار حفظ کنند، حتی اگر رویای استفاده از این تکنولوژی را در مرحله اول نداشته باشند. به عنوان مثال، شرکت مایکروسافت در همکاری با شرکت OpenAI که خالق چت‌‌‌جی‌‌‌پی‌‌‌تی است، نرم‌‌‌افزار فراگیر آفیس خود را با ویژگی‌‌‌های هوش مصنوعی که به کارکنان امکان می‌دهد وظایفی مثل نوشتن ایمیل یا خلاصه‌‌‌سازی اسناد را اتوماتیک‌‌‌سازی کنند، ارتقا می‌دهد. این کار دیگر فضایی برای رقبای تازه‌‌‌کار باقی نمی‌‌‌گذارد. شرکت‌های سلزفورس و زندسک نیز که به ترتیب تولیدکنندگان نرم‌‌‌افزار برای نمایندگان فروش و نماینده‌‌‌های مراکز پاسخگویی تلفنی هستند، کارکردهای هوش مصنوعی را به ابزارهای خود اضافه کرده‌‌‌اند.

در حالی که ممکن است بیشتر شرکت‌ها راحت نباشند برای مشاوره حقوقی خود به یک چت‌‌‌بات از یک استارت‌آپ ناشناخته مراجعه کنند، اما حتما سراغ شرکت حقوقی بزرگ «آلن‌اند اوری» (Allen & Overy) می‌‌‌آیند که از چت‌‌‌بات برای سرعت بخشیدن به کارهای روزانه استفاده می‌کند.  شرکت‌های پیشکسوت همچنین از دسترسی به پایگاه‌‌‌های داده اختصاصی خود بهره می‌‌‌برند. این داده‌‌‌ها می‌توانند مدل‌‌‌های هوش مصنوعی را با بازارهای خاص تطبیق دهند. بلومبرگ که یک شرکت داده‌‌‌های مالی است، از انبوه اطلاعات خود استفاده کرده تا به یک چت‌‌‌بات آموزش دهد که در تحلیل‌‌‌های مالی کمک دستش باشد.

مک‌‌‌کینزی، غول مشاوره دنیا، به یک چت‌‌‌بات در بدنه دارایی‌‌‌های فکری خود آموزش داده است. ارائه‌‌‌دهندگان خدمات درمانی می‌توانند از سوابق پزشکی ناشناس، شرکت‌های بیمه از داده‌‌‌های خسارت‌‌‌ها، و شرکت‌های رسانه‌‌‌ای از آرشیوهای تصویری یا چاپی خود استفاده کنند و از تازه‌‌‌کارانی که به چنین داده‌‌‌هایی دسترسی ندارند، جلو بیفتند. دلیل دیگر برای تردید در مورد اینکه هوش مصنوعی سلسله مراتب را به هم می‌‌‌زند، به شیوه دسترسی به مدل‌‌‌ها مربوط است. در حالی که تجارت الکترونیک خرده‌‌‌فروشان را ملزم کرد یک زیرساخت کاملا جدید برای فروش آنلاین ایجاد کنند، توسعه هوش مصنوعی این روزها عمدتا با مدل‌‌‌سازانی مثل OpenAI و غول‌‌‌های تکنولوژی مثل الفبت و آمازون اتفاق می‌‌‌افتد. خرده‌‌‌فروش‌ها، بانک‌ها و بخش‌‌‌های دیگر می‌توانند این مدل‌‌‌ها را به سیستم‌های خود مرتبط کنند. به این ترتیب، شرکت‌های بزرگ پیشکسوت سریع‌‌‌تر می‌توانند پیشنهادهایی را که هوش مصنوعی پشت سر آنهاست ارائه کنند و فرصت برای تازه‌‌‌کاران کوچک‌تر محدود می‌شود.

آخرین دلیلی که می‌توان انتظار داشت شرکت‌های پیشکسوت در این عرصه پیروز میدان باشند، تاریخ است. حتی در طول تحولات تکنولوژیک دهه‌‌‌های گذشته، تعداد غول‌‌‌های شرکتی که شکست خوردند به طرز عجیبی زیاد نبود. فقط ۵۲ شرکت از لیست فورچون ۵۰۰ که بزرگ‌ترین شرکت‌های آمریکا از نظر میزان درآمد هستند، بعد از سال ۱۹۹۰ تشکیل شده‌‌‌اند. تنها هفت شرکت بعد از اینکه اپل از اولین آی‌فون در سال ۲۰۰۷ رونمایی کرد، شروع به کار کردند. در مقابل، ۲۸۰ شرکت قبل از اینکه آمریکا وارد جنگ جهانی دوم شود، تاسیس شده بودند.

میانگین سنی شرکت‌های فورچون ۵۰۰ طی سه دهه گذشته به تدریج افزایش یافته و از ۷۵ سال به ۹۰ سال رسیده است. بنابراین، این ایده که تحول‌‌‌آفرینی در عصر اینترنت شتاب گرفته، رد می‌شود.

بدیهی است که بقا تضمین‌شده نیست. آنهایی که در استفاده از هوش مصنوعی دست دست می‌کنند، این مزیت را به رقبای سریع‌‌‌تر خود واگذار می‌کنند. آنهایی هم که کلا هوش مصنوعی را نادیده می‌‌‌گیرند، راه کداک یا بلاک‌‌‌باستر را در پیش خواهند گرفت.  

منبع: مجله کارخانه، شماره ۴۰ – دی‌‌‌ماه ۱۴۰۲