اهمیت بیانیههای ماموریت، چشمانداز و ارزشها برای شرکتها
به جای برنامهریزی نگرش و اولویت تعیین کنید
گفتیم که برخی شرکتها بیانیه ماموریت ندارند. برخی دیگر نیز زمانی یک بیانیه تنظیم کردهاند ولی احتمالا در کشوی یک میز باید دنبال آن گشت و ۳سال است که کسی آن را ندیده است. برخی بیانیه ماموریت خود را قاب میکنند و به دیوار میزنند. ولی آن هم معمولا توسط کارکنان بلندمدت نادیده گرفته میشود، چرا که آنها میدانند شرکتشان واقعا چطور فعالیت میکند. برخی شرکتها چند بیانیه ماموریت دارند.
اگر یکی خوب است، حتما سه تا بهتر است؟ واقعیت آن است که بیانیه ماموریت نباید فقط کلماتی روی کاغذ و نصب شده در تابلوی اعلانات باشد. بیانیه ماموریتی که اصولی و کاربردی باشد، ضمن کوتاه و گویا بودنش، روح و هدف کلی شرکت شما را به تصویر میکشد. البته این تمام کارکرد بیانیه ماموریت نیست ولی دلیل ابتدایی تدوین آن همین است.
بیانیه ماموریت، شفافیت میآفریند
یک بیانیه ماموریت خوب، به شما شفافیت و وضوح دید میدهد؛ شفافیت برای دیدن واقعیات و اهداف شرکت. بیانیه ماموریت توضیح میدهد که هدف شرکت چیست و فلسفه وجودی آن کدام است؟ بیانیه ماموریت قرار نیست توضیح دهد که شرکت چگونه به اهدافش میرسد. آن را به عهده خلاقیت کارکنان بگذارید.
بیانیه ماموریت زبانی آرمانی و الهامبخش دارد. به طور معمول به شیوهای طراحی میشود که هیچگاه نتوان آن را کاملا درک کرد. به این شیوه، تمام کارکنان هدفی مشترک برای پیش رفتن دارند، دلیل وجودی شرکت و فعالیتهای آن روشن میشود و نقش راهنمایی برای تصمیمات دشوار آینده را بر عهده میگیرد. بیانیه ماموریت، هدف و مسیر شرکت را نهتنها به مدیران آن، بلکه به کارکنان، مشتریان، تامینکنندگان، توزیعکنندگان و سایر ذینفعان آن نشان میدهد.
بیانیه ماموریت، انتظارات بنیانگذاران و مدیران ارشد شرکت را به گوش کارکنان میرساند. از طریق آن، راهنما و خط سیر شرکت مشخص میشود و بهویژه زمانی کاربرد دارد که شرکت رشد کند یا مدیران ارشد آن تغییر کنند. بیانیه، تصمیمات را دیکته نمیکند ولی شیوه مناسب اتخاذ آنها را یادآور میشود. بیانیههای عالی، باید بتوانند کارکنان مناسب را جذب کنند، آنها را یکدل سازند، توجه شرکت را روی اهداف لازم متمرکز سازند و به طور مکرر در جلسات و گفتوگوهای کارکنان نقل شود.
بیانیه ماموریت چند شرکتی که آنها را قدرتمند و اثرگذار میدانیم، مشاهده میکنید:
پیپال: ساختن راحتترین، امنترین و بهصرفهترین راهکار پرداخت.
گوگل: سازماندهی اطلاعات جهان و ایجاد دسترسی و سودمندی جهانی به آن.
اپل: ارائه بهترین تجربه کاربری به مشتریان از طریق نوآوریهای سختافزاری، نرمافزاری و خدماتی.
ساوتوست ایرلاینز: تعهد به بالاترین کیفیت خدمات مشتری از طریق احساس خونگرمی، صمیمیت، افتخار شخصی و روح شرکت.
چشمانداز، شکلدهنده آینده است
زمانی که بیانیه ماموریت خود را مشخص کردید، هنوز کارتان به پایان نرسیده است. اکنون زمان تدوین چشمانداز است. چشمانداز مکمل بیانیه ماموریت است. در چشمانداز مشخص میکنید که میخواهید شرکت شما در آینده کجا باشد.
در بیانیه چشمانداز، تصویری روشن، باجزئیات و متقاعدکننده از جایگاه یک سال بعد، دو سال بعد یا حتی ۵ سال بعد شرکت به نمایش درمیآید. اغلب نیز چند معیار کوچک برای سنجش موفقیتهای آتی شرکت در آن به چشم میخورد. چشمانداز شامل چند نتیجه کلیدی میشود که هنوز به دست نیامدهاند ولی برای موفق خطاب شدن شرکت، به آنها نیاز است. به عنوان مثال، مشخص میشود که خواهان کدام اثرگذاری بر مشتریان یا کدام رفتارهای خاص در سازمان هستید. به طور معمول، چشمانداز به پرسشهایی نظیر این پاسخ میدهد: قصد حل کردن چه مشکلی را داریم؟ به کجا رهسپار هستیم؟ اگر به تمام اهداف خود دست پیدا کنیم، ۱۰ سال بعد کجا خواهیم بود؟
چشمانداز شرکت، سفری ذهنی به آینده است. در آن مشخص میشود که آینده دلخواه شرکت چیست و در آن زمان قصد دارد کدام دستاوردها را حاصل کرده باشد. چشمانداز، الهامبخش و برانگیزاننده است.
همچنین باید به نحوی تنظیم شود که کارکنان را به چالش بکشد. از طریق آن مشخص میشود که شرکت، نیازمند یا خواهان حل چه مشکلاتی در مسیر پیشروی خود است.
بیانیه چشمانداز باید مانند بیانیه ماموریت، کوتاه، جامع و شفاف باشد. همچنین باید آن را در جلسات و تصمیمگیریهای مختلف ذکر کرد تا هر اقدام جدیدی، گامی به سمت آن باشد نه دور شدن از آن.
همانطور که اشاره شد، بیانیه ماموریت شرکت هواپیمایی ساوتوست ایرلاینز «تعهد به بالاترین کیفیت خدمات مشتری از طریق احساس خونگرمی، صمیمیت، افتخار شخصی و روح شرکت» است. طبیعی است که چشمانداز این شرکت هم در ادامه ماموریت و تعیین جایگاه آرمانی آن باشد: «برای تبدیل شدن به محبوبترین، کارآترین و سودآورترین خط هوایی.»
ارزشها چارچوبهای مجاز را نشان میدهند
زمانی که ماموریت و چشمانداز شرکت را مشخص کردید، زمان آخرین پازل یعنی تعیین ارزشهاست. برای هر شرکتی که ماموریت امروز خود را تکمیل کرده و فردا به چشماندازش میرسد، مراحل و موانع زیادی در مسیر قرار دارد: تصمیمگیری، اقدام و رسیدگی مستمر به امور کسب و کار. اما واضح است که برای رسیدن به چشمانداز، نمیتوان از هر مسیری رفت. چه تصمیمات، اقدامات و فعالیتهای عملیاتی مجاز هستند؟
مهمتر آنکه انجام چه کارهایی پذیرفتنی نیست؟ چارچوبهایی که شرکت برای فعالیت و پیشروی به سمت اهدافش تعیین میکند، نشاندهنده ارزشهای آن شرکت است. این ارزشها یا چارچوبهای اخلاقی، معیار تصمیمگیری هستند.
آنها مانند نوعی «قطبنمای اخلاقی» برای شرکت، مدیران وکارکنان آن است. به طور کلی نیز ارزشهای شرکت به دو دسته ارزشهای محوری و ارزشهای مطلوب تقسیم میشوند.
ارزشهای محوری، خط قرمز هستند؛ مواردی که شرکت هیچگاه در مورد آنها سازش نخواهد کرد. شرکتها حاضر هستند در موقعیتهای تصمیمگیری، حتی تن به هزینههای بیشتر بدهند ولی از ارزشهای محوری خود کوتاه نیایند. آنها حتی حاضرند شکست بخورند ولی اصول خود را زیر پا نگذارند. «این سازمان هیچگاه محصولی در خارج از کشور تولید نخواهد کرد» مثالی از یک ارزش محوری است.
ارزشهای مطلوب، اصولی هستند که از نگاه شرکت مهم و حیاتیاند ولی تعهد همیشگی به آنها ممکن نیست. شرکت اغلب براساس چنین ارزشهایی عمل میکند ولی هر از گاهی قادر به رعایت آنها نیست. «این شرکت میخواهد در تولید محصولات خود دوستدار محیطزیست باشد» مثالی از یک ارزش مطلوب است.
تمام ارزشها (چه محوری و چه مطلوب) زمانی اثرگذار خواهند بود که روشن و شفاف باشند و به گوش تمام کارکنان شرکت برسند. در یک شرکت ارزشمحور، بیانیه ارزشها چارچوبهای مشخص رفتاری و تصمیمگیری را برای کارکنان مشخص میکند.
از آنها نیز انتظار میرود که در این چارچوبها حرکت کنند. زمانی بهترین همافزایی حاصل میشود که کارکنان نیز ارزشهای شخصی مشابهی با اصول اخلاقی شرکت داشته باشند.
استفاده از ماموریت، چشمانداز و ارزشها
ماموریت، چشمانداز و ارزشهای یک شرکت، در کنار یکدیگر معنا و کارکردی کامل مییابند. از طریق آنها فلسفه وجودی شرکت، اهداف آن و اصول حرکتی به سمت آن اهداف مشخص میشود. با این حال، آزادی عمل زیادی به کارکنان داده میشود؛ چیزی که در بسیاری از برنامهریزیهای بالا به پایین مشاهده نمیشود.
شرکتی که ماموریت، چشمانداز و ارزشهای خود را مشخص کرده، آنها را اطلاعرسانی کرده و پایبندی کاملی به آنها دارد، موضعش مشخص است. کارکنان مناسبی جذب آن میشوند که احتمالا اهداف و اصولی مشابه دارند. کارکنان جذب شده نیز انگیزه و آرامش ذهنی کافی برای همکاری بلندمدت با شرکت خواهند داشت. در این صورت، میتوانند ذهن خود را برای ایدهپردازی و نوآوریهای مختلف در راستای دستیابی به چشمانداز شرکت استفاده کنند. به این صورت، نیاز چندانی به برنامهریزیهای دقیق، نظارت و کنترلهای شدید نخواهد بود؛ مواردی که منجر به کور شدن خلاقیت و تحلیل انگیزه کارکنان پویا میشود.
خطر کارکنان ناهمسو
فقدان مزایایی که گفته شد، خطرات کارکنان ناهمسو است. شرکتی که کارکنانش با آن همسو و همگام نباشند، مانند ماشینی است که اصطکاک زیادی دارد. انرژی این ماشین به جای پیشبرد آن، تلف میشود. شرکتی که ماموریت، چشمانداز یا بیانیه ارزش ندارد، مشارکت کارکنانش را از دست میدهد.
چرا کارکنان دست از مشارکت برمیدارند؟ چون دیگر احساس همسویی و همراستایی با شرکت ندارند. کارکنان ناهمسو، غیرمشارکتی میشوند. بدون ساختار و راهنمایی بیانیههای مورد بحث، کارکنان اغلب نمیدانند تصمیمگیریهایشان همسوی مسیر حرکتی شرکت است یا خیر. زمانی که یکی از کارکنان با تصمیمی استراتژیک مواجه شود و پیش از آن از طریق شفافیت سازمانی کسب آمادگی نکرده باشد، قادر به تصمیمگیری موثر و همسوی اهداف شرکت نخواهد بود. تردید و ترس از اشتباه، گاهی منجر به اشتباهی بزرگتر میشود: تصمیم نگرفتن و حتی پنهان کردن این سردرگمی. کارکنان میدانند که باید کاری انجام دهند یا تصمیمی بگیرند، ولی شفاف نبودن اهداف و چارچوبها آنها را ناتوان میسازد.
نمیتوان به اندازه کافی بر اهمیت بیانیههای ماموریت، چشمانداز و ارزشها تاکید کرد. این بیانیهها باید ابتدا وجود داشته و سپس کوتاه، شفاف و الهامبخش باشند. این بیانیهها را نمیتوان از جایی دیگر کپی کرد. باید همانهایی باشد که مناسب ماهیت و شرایط شماست، باید آنها را جدی گرفت و مانع از فراموشیشان شد. در غیراینصورت، هزینههای آن را پرداخت خواهید کرد.
منبع: european business review