روی سیستم ناکارآمد چسب زخم نزنید
جسارت رامونا، نشاندهنده فرصتی برای ایجاد یک فرهنگ ارتباطی است که به شکلگیری یک سیستم با عملکرد خوب کمک میکند: امنیت، احترام و تمایل به گفتن و شنیدن واقعیت. دارا به بن کمک میکند با جویا شدن جزئیاتی در مورد دستاورد ایدهآل، به چنین وضعیتی برسد.
- بن: بله، کنار گذاشتن رامونا شرایط را بدتر میکند. او حدی از جسارت را به کار میبرد که تیم ما – از جمله خود من – به آن نیاز داریم.
- دارا: خیلی جالب است. با این فرض، تیمی که عملکرد خوب داشته باشد، چه شکلی است؟
- بن: حساس مثل من، و شجاع مثل رامونا.
- دارا: مثل تو حساس و مثل رامونا شجاع. قانعکننده است. و میتوانم هیجان تو را درک کنم. حساس و شجاع بودن به طور همزمان؟
- بن: کم و بیش. اگر رامونا فقط بتواند یاد بگیرد که نظراتش را بدون اینکه ما را از خودش بیزار کند بیان کند، و بقیه ما هم بتوانیم یاد بگیریم که صادقانه حرف بزنیم و مسائل مهم تیم را پیش بکشیم، وضعیتمان واقعا تغییر خواهد کرد.
رفتار مشکلآفرین رامونا هنوز یک مانع است. مهم است که این موضوع را فراموش نکنیم، چون بن مجبور است با آن روبهرو شود. اما در عین حال، دروازهای است به سوی یک دستاورد جدید که خیلی از مشکل اصلی بزرگتر است. دارا برای کمک به حل این مساله، اینگونه عمل میکند:
- دارا: میتوانم چیزی را که به دنبالش هستیم، به شکل دیگری بیان کنم؟
- بن: بله، لطفا.
- دارا: برای اینکه به تیمی با عملکرد خوب برسید، میخواهید فرهنگی ایجاد کنید که همه، واقعیت را با ملاحظه و حساسیت بیان کنند و نسبت به گفتن، شنیدن و پذیرای واقعیتهای سخت بودن، متعهد باشند تا تیم پیشرفت کند و رشد و توسعه فردی هم حاصل شود. منظورم را درست گفتم؟
- بن: بله، کاملا. حالا برای درست کردن چنین تیمی با عملکرد خوب هیجان دارم، چون میبینم که همه تکههای پازل را داریم. و بله، رامونا بخشی از مشکل است، اما کل مشکل نیست. من خودم هم بخشی از مشکل هستم، و همینطور بقیه اعضای تیم. و ما با هم راهحل را میسازیم. فقط باید بدانم چطور این تکهها را کنار هم بگذارم.
- دارا: هیجانانگیز به نظر میرسد.
- بن: ظاهرا ما دو نوع فرهنگ کاملا متفاوت در تیم داریم – فرهنگ ما و فرهنگ رامونا. هیچکدام نه درست است و نه غلط. هر دو برای عملکرد خوب تیم ضروری هستند. بنابراین چطور باید آنها را با هم ادغام کنم؟
نتیجهای که بن گرفته، در اصل فرصتی بسیار جالبتر، هیجانانگیزتر و مفیدتر است: چطور رفتار رامونا را با بقیه تیم ادغام کنیم تا بتوانند فرهنگی ایجاد کنند که هم همراه با ملاحظه باشد و هم شجاعانه.
مشکل اولیهای را که بن برای دارا تعریف کرد به یاد بیاورید: چه کار کنیم رامونا دیگر برای بقیه رئیسبازی درنیاورد.
چرا ادغام ملاحظه و شجاعت، از مشکل اصلی «رامونا برای همه رئیسبازی درمیآورد» فرصتی جالبتر فراهم میکند؟ چهار قدرت تغییر را به یاد بیاورید: مالکیت، قابلیت استقلال، جسارت احساسی و تضمین ماندگاری در آینده.
ابتدا، وقتی مشکل رفتار راموناست، هیچکس دیگری نمیتواند مالکیت آن را بر عهده بگیرد و درباره آن کاری کند. وقتی فرصت، دینامیکهای تیمی را دربرمیگیرد، حالا همه افراد تیم، مالک فرهنگ تیمی و نتایج ناشی از آن هستند. دوم، رامونا – و کل تیم – قابلیت استقلال خود را افزایش میدهند. همه آنها در ارتباط برقرار کردن بهتر عمل میکنند. سوم، تغییراتی که اعضای تیم با آن مواجهند – یعنی ریسک آسیب رساندن به احساسات با جسورانهتر صحبت کردن – به جسارت احساسی نیاز دارد. چهارم، راهحلی که پیدا شده، یک سیستم قویتر و کارآمدتر ایجاد میکند. و ارتقای یک سیستم، آن را در برابر شوکهای آینده منعطفتر میکند.
برای افزایش مالکیت، ایجاد قابلیت استقلال، تمرین جسارت احساسی، و تضمین یک فرد یا سیستم در برابر آینده، به دنبال فرصتها باشید. به این ترتیب، نه تنها تغییر اتفاق میافتد، بلکه دوام هم خواهد آورد و فرد یا افرادی که درگیر آن هستند، برای رشد بیشتر، دستاورد بیشتر، و عبور از موانع آینده در مسیرشان، آمادگی کافی خواهند داشت.
وقتی سیستم قویتر شود، در برابر آینده هم تضمین خواهد شد. به عنوان مثال، اگر «آمالی» که معمولا ارائههای طولانی و خستهکننده دارد، بعدا به تیم اضافه شود، سیستم به ادغام او با فرهنگ موجود کمک میکند و تیم هم مهارتهای لازم را دارد تا به او بازخورد بدهد و به پیشرفتش کمک کند.
همچنین تیم متوجه خواهد بود که چطور توجه آمالی به جزئیات و رویکرد متدلوژیک او نسبت به ارتباط برقرار کردن، میتواند عملکرد آنها را بهتر کند، و همزمان به او کمک میکنند ارتباطات خودش را سادهسازی و اولویتبندی کند.
در قسمت بعد، به این موضوع میپردازیم که وقتی مشکل مثل یک شکاف مهارتی باشد، چه باید بکنیم.