چرا کارکنان هیچ‏ ‏‌وقت از دستمزدشان راضی نیستند؟

طبق چیزی که خودش می‌‌‌گوید، حقوقش «بالاست». اما هیچ وقت حس نکرده که این حقوق برایش کافی است: «می‌‌‌دانم که در مقایسه با کل کشور، من جزو یکی از سطوح بالای دریافت حقوق محسوب می‌‌‌شوم و از این بابت قدردان هستم. اما همزمان، نمی‌توانم حتی تصور کنم که نمی‌‌‌خواهم بیشتر از این پول درآورم. فکر می‌‌‌کنم این ماهیت انسان است.»

در شرایط اقتصادی فعلی، از جمله تورم و بازار کار نامساعد، کارفرماها دستمزدها را بالا برده‌‌‌اند. اما برخی کارشناسان می‌‌‌گویند افزایش دستمزد هر چقدر هم باشد، برخی کارکنان را هرگز اقناع نمی‌‌‌کند؛ به‌‌‌خصوص آنهایی که در پست‌‌‌های تخصصی کار می‌کنند و می‌‌‌خواهند همواره پیشرفت کنند. در واقع، دانشگاهیان می‌‌‌گویند خیلی از افرادی که جزو ‌درصد اندکی هستند که بالاتر از میانگین درآمد ملی حقوق دریافت می‌کنند، هیچ‌گاه به طور کامل از مبلغی که می‌‌‌گیرند راضی نیستند.

 اهمیت نسبیت‌‌‌گرایی

یکی از دلایلی که می‌توان توضیح داد چرا افرادی مثل سم نمی‌توانند حتی از سطح بالای دستمزدی که می‌‌‌گیرند راضی باشند این است که انسان‌‌‌ها ذاتا خودشان را با دیگران مقایسه می‌کنند و آن دیگران معمولا متعلق به یک گروه منتخب کوچک هستند که به صورت روزانه با آنها در تعاملند.

دانا گرینبرگ، استاد رفتار سازمانی در کالج بابسون ماساچوست، می‌‌‌گوید: «ما فقط خودمان را با اولین گروه مرجعی که بتوانیم مقایسه می‌‌‌کنیم، نه جمعیت گسترده‌‌‌تر. بنابراین، اگر کسی جزو ۱‌درصد بالاترین دریافت‌‌‌کنندگان دستمزد باشد و همه دوستان یا هم‌‌‌قطارانش هم در همان طیف درآمدی باشند، باز هم ثروت و درآمدشان را با همان گروه مقایسه می‌کنند. در این گروه مقایسه‌‌‌ای، همیشه یک نفر هست که درآمد بیشتری دارد و باعث می‌شود یک نفر دیگر حس کند که باید حقوق بیشتری دریافت کند.»

گرینبرگ می‌‌‌گوید یک فاکتور موثر دیگر «منیت» (ego)  است. «خیلی از افراد، به‌‌‌ویژه در آمریکا و بیشتر مردان نسبت به زنان، درآمد را نشانه ارزشمندی و اهمیت خود می‌‌‌دانند. اگر در گروه مرجع شما فقط افرادی باشند که درآمدهای بالا دارند و کمتر از آنها درآمد داشته باشید، حس می‌‌‌کنید نسبت به آنها اهمیت کمتری دارید. و منیت افراد باعث می‌شود بخواهند یا با همتایان خود برابر باشند یا بهتر از آنها و این موضوع تحریکشان می‌کند درآمد بیشتری را طلب کنند.»

سم با این موضوع موافق است. او توضیح می‌دهد «وقتی با افرادی که با آنها دبیرستان می‌‌‌رفتم ارتباط می‌‌‌گیرم و متوجه می‌‌‌شوم حقوقشان از من کمتر است، قطعا نسبت به دستمزدی که می‌‌‌گیرم احساس بهتری دارم. اما به محض اینکه سر کارم برمی‌‌‌گردم و با افرادی سروکار دارم که با آنها کار می‌‌‌کنم، شرایط تغییر می‌کند.»

تسا وست، استاد روان‌شناسی دانشگاه نیویورک، می‌‌‌گوید چیزی که هر دو این فاکتورها را بدتر می‌کند این است که صحبت کردن در مورد حقوق از گذشته یک تابو بوده است. و از نظر او، با اینکه فرهنگ صحبت نکردن در مورد دستمزد هنوز در خیلی از سازمان‌ها رایج است، تعداد افرادی که این روزها راحت و داوطلبانه در مورد دستمزد و پاداش خود صحبت می‌کنند، زیاد شده است. «نرمال‌‌‌های جدیدی در مورد شفافیت دستمزد در محیط کار نفوذ کرده‌‌‌اند و این قطعا اتفاق خوبی است - البته در این صورت افراد راحت‌‌‌تر می‌توانند خودشان را با هم مقایسه کنند.»

 اثر اندورفینی

برندن که در منهتن کار می‌کند هم معتقد است هیچ‌‌‌وقت از مبلغی که می‌گیرد راضی نخواهد بود.

او سال گذشته، از کار کردن در بانک ۱۵۰‌هزار دلار به‌دست آورد. برندن ۳۲ ساله می‌‌‌گوید «مطمئنا افزایش حقوق خوب است، اما آیا هیچ وقت به نقطه‌‌‌ای می‌‌‌رسم که به طور قطعی بگویم خب، از پولی که درمی‌‌‌آورم فوق‌‌‌العاده راضی هستم و بیشتر از این نمی‌‌‌خواهم؟ شاید نه!»

او می‌‌‌گوید هر بار افزایش دستمزد او را برای بار بعدی تشنه‌‌‌تر می‌کند، چون می‌‌‌داند امکانش وجود دارد. «وقتی افزایش حقوق یا ارتقای کاری می‌‌‌گیرید، مثل این است که کمی یا حتی مقدار زیادی اندورفین (هورمونی که به عنوان یک مسکن طبیعی در بدن عمل می‌کند) دریافت می‌‌‌کنید و فکر می‌‌‌کنم مثل نوعی اعتیاد است.»

سم با این موضوع موافق است و اذعان می‌کند که وقتی دو بار پشت سر هم افزایش حقوق دارد و بعد تا یک سال از این افزایش خبری نیست، شرایط خیلی سخت می‌شود. او می‌‌‌گوید: «من فکر می‌‌‌کنم شاید دلیلش این است که در چنین موقعیتی نه‌تنها خودتان را با بقیه مقایسه می‌‌‌کنید، بلکه خودتان را با سال قبل خودتان هم مقایسه می‌‌‌کنید و اگر حس کنید درجا زده‌‌‌اید، می‌تواند خیلی ناخوشایند باشد.»

او معتقد است دلیل اصلی اینکه فکر می‌کند همیشه می‌‌‌خواهد بیشتر پول درآورد این است که رقم دستمزدش را معیار مستقیمی از موفقیت شخصی‌‌‌اش می‌‌‌داند. «من فکر می‌‌‌کنم هر چقدر در شغلتان پیشرفت می‌‌‌کنید، دوست دارید بیشتر و بیشتر به موفقیت برسید. و شاید من میزان درآمدم را با این موفقیت معادل‌‌‌سازی می‌‌‌کنم.»  تسا وست هم توضیح می‌دهد که تمایل همواره به پول درآوردن بیشتر را می‌توان در قالب سبک زندگی تورمی هم درک کرد، چون درآمد بیشتر به انتخاب‌‌‌ها و اولویت‌‌‌های گران‌‌‌تر در زندگی منجر می‌شود.

در نهایت، وست می‌‌‌گوید این طبیعی است که کارکنان همیشه از دستمزدی که می‌‌‌گیرند ناراضی باشند. و با هر بار افزایش حقوق، آنها به سبک زندگی گران‌‌‌تر عادت می‌کنند که باعث تمایل آنها به درآمد بیشتر و بیشتر می‌شود و این چرخه ادامه می‌‌‌یابد.