چگونه شرکت خود را از سقوط نجات دهیم؟
یک واقعیت تلخ در مورد سقوط شرکتها وجود دارد: فقط حدود ۱۰ تا ۱۵درصد از این شرکتها قادر خواهند بود از این بحران خارج شوند و از این میان حدود نیمی از آنها مجبور میشوند برای نجات خود حداقل بخشی از هسته کسبوکار خود را اساسا بازتعریف کنند.
در ابتدا، دلایل سقوط به نظر بیرونی هستند، نظیر یک بحران مالی جهانی، فروپاشی سیستم بانکی یا یک مدل کسبوکار و تکنولوژی جدید که توسط رقیب استفاده میشود. اما این تلاطمهای خارجی بیشتر محرک سقوط هستند و نه دلیل آن. برای مثال شرکت کداک را در نظر بگیرید که در دهه ۱۹۹۰ با داشتن ۸۰ درصد از سهم بازار در هسته کسبوکار فیلم خود، رهبر بازار بود. همه این داستان را میدانند؛ کداک به سقوط آزادی گرفتار شد که منجر به ورشکستگی آن در سال ۲۰۱۲ شد؛ زیرا در واکنش به اختلال تکنولوژی دیجیتال شکست خورد. مشخصا چیزی فراتر از اختلال تکنولوژی پشت نابودی شرکتهایی مانند کداک قرار دارد.
ما تلاش میکنیم تا علت این را که چرا شرکتهایی که زمانی موفق بودهاند، وارد چنین سقوطهای کشندهای میشوند، درک کنیم. ما دریافتیم که دلایل اصلی چنین سقوطهایی معمولا عوامل داخلی هستند؛ نظیر رهبران سازمانی که برای مشکلات خارجی آمادگی نداشتند، به سرعت کافی انطباق نیافتند یا برای زمانی که محرک اولیه از کار میافتد، جایگزینی در نظر نگرفتند. اختلال عملکرد سیستماتیک داخلی مانع از این میشود که شرکت بتواند با چالشهای عمیق استراتژیک خارجی انطباق یابد.
همچنین دریافتیم که وضعیت سقوط موجب برخی از بزرگترین نوسانات ارزشی میشود که اگر به طور صحیح مدیریت شود، میتواند موقعیتهای بزرگی ایجاد کند. مانند شرکت اپل که در اواخر ۱۹۹۰ خود را از یک سقوط فاجعهبار نجات داد و از آن زمان به پیشرفتهای جدیدی رسیده است. شرکتهای دیگر نیز میتوانند به همین صورت عمل کنند.
برخی از مراحل مشخصی که تیمهای رهبری میتوانند برای بازسازی و تحولات موفق انجام دهند شناسایی شده است که در زیر به آنها پرداخته میشود.
یک تیم بازتاسیس ایجاد کنید
زمانی که شرکتی در حال سقوط است، به دلایل زیادی منطقی است که تیم مدیریت جدیدی جایگزین شود.
نخست نیاز دارید تا انرژی تازهای به سازمان خسته و تحت فشار استرس تزریق کنید.
دوم، باید اطمینان حاصل کنید تیمی که در حال ساختن آن هستید از افرادی تشکیل شده است که ذهنهای بازی دارند و میخواهند آینده را بسازند نه اینکه فقط از گذشته محافظت کنند. غیرمنطقی است که از طراحان استراتژی و شیوههایی که منجر به سقوط شما شدهاند، انتظار داشته باشید که خطاهای خود یا راه درست پیش رو را ببینند.
سوم، باید تغییرات را به سرعت انجام دهید. اگر تیم خود را به تدریج جایگزین کنید، زمان ارزشمند را از دست میدهید و کارکنان جدیدی که استخدام میکنید، تعصبات سازمانی گذشته را جذب خواهند کرد.
بر هسته اصلی تمرکز کنید
توقف سقوط و برگشت به شرایط نرمال، نیاز به صرف انرژی و منابع زیادی دارد. رهبران سازمانی که در این کار موفق میشوند معمولا با ترکیب کارهایی مثل جستوجوی داراییهای غیراساسی برای حذف کردن، کسبوکارهایی برای فروش، فعالیتهایی برای متوقف کردن، عملکردهایی برای حذف کردن و خطوط محصولی برای سادهسازی میپردازند.
همانگونه که در گذشته استیو جابز در اپل زمام امور را در دست گرفت یا جورگن نودستورپ (Jorgen Knudstorp) مدیرعامل لگو در سال ۲۰۰۴ عمل کرد. لگو که در دهه ۱۹۳۰ تاسیس شد، یک مدل تکرارپذیر را توسعه داد که امکان رشد آن را برای دهها سال فراهم کرد.
روی یک قابلیت جدید سرمایهگذاری کنید
شرکتهایی که در حال سقوط هستند، باید مشکلات زیادی را حل کنند؛ اما اندک شرکتهایی هستند که تمام ابزارهای موردنیاز را در اختیار داشته باشند. آنها معمولا درمییابند که حداقل یک قابلیت ضروری برای انطباق مدل کسبوکار جدید خود با شرایط جدید را ندارند. تمرکز بر قابلیتهای جدید در زمان سقوط بسیار دشوار است؛ اما اگر این کار را نکنید، ممکن است هر اقدام دیگری که انجام میدهید، بینتیجه باشد.
در صنعت عکاسی، شرکت لیکا (Leica) نمونهای واضح از این مورد است. یک قرن پیش، لیکا اولین دوربین سبک وزن را که متمایزترین ویژگی آن کیفیت بالای لنز بود به بازار عرضه کرد. کیفیت بالای تصاویر لیکا آن را به دوربین برگزیده عکاسان بزرگ قرن گذشته تبدیل کرد. با وجود این با ورود عکاسی دیجیتال، این شرکت در استقبال از آن به کندی عمل کرد و تنها در سال۲۰۰۶ آن را در دوربینهای خود گنجاند. مشکلات شرکت با کاهش فروشگاههای سنتی عکس و ظهور اینترنت بیشتر شد. ازآنجاکه لیکا دوربینهای خود را با بیشترین قیمتها ساخته بود و با این تغییرات سازگاری نیافت، در طول دهه ۱۹۹۰ پول زیادی از دست داد. درآمد لیکا از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۷، از ۱۴۴ میلیون یورو به ۹۰ میلیون یورو کاهش یافت و بین ۱۰ تا ۲۰ میلیون یورو در سال از دست داد.
لیکا در حال سقوط بود. در سال ۲۰۰۶ یک سرمایهگذار اتریشی وارد شد که سهم قابلتوجهی از لیکا را به دست آورد.
او معتقد بود که لیکا داراییهای منحصر بهفردی در اختیار دارد که میتواند برای بازسازی خود از آنها استفاده کند. داراییهایی چون برند، کیفیت تصویر بینظیر و کیفیت لنزها. او با تمرکز بر بهترین جایگاه بازار، یک عملیات بازسازی را آغاز کرد.
درسال ۲۰۱۱، شرکت بلک استون (Black Stone) ۱۶۰میلیون یورو روی لیکا سرمایهگذاری کرد که آن را قادر ساخت تا قابلیتهای جدیدی بهدست آورد که برای ترمیم خط تولید و کانالهای توزیع آن بهکار برده شدند. امروزه درآمد لیکا سه برابر بیشتر از زمان سقوط خود شده و شرکت دوباره کاملا سودآور شده است.