عملیات انتقال تحقیق و توسعه و برونسپاری برونمرزی در سازمان
برونسپاری تنها یکی از حالتهای راهکار وسیعتری است که از آن به عنوان انتقال تحقیق و توسعه یاد میشود. انتقال تحقیق و توسعه به استراتژیهایی اطلاق میشود که در آنها شرکتها تصمیم میگیرند همه یا بخشهایی از فعالیتهای خود را به خارج از شرکت منتقل کنند. جابهجایی فعالیتها در دو بعد دستهبندی میشود که شامل مالکیت و مقصد انتقال است. در صورتی که مالکیت تحقیق و توسعه به شرکت دیگری واگذار شود از آن با عنوان برونسپاری یاد میشود و در صورتی که مالکیت این فعالیتها در اختیار شرکت باشد و شرکت با تاسیس شعب خود در خارج از کشور اقدام به فعالیت کند به این انتقال درونسپاری اطلاق میشود. همچنین در بعد مقصد در صورتی که انتقال به خارج از مرزهای کشور شرکت مستقر باشد به آن انتقال برونمرزی تحقیق و توسعه یا آفشور تحقیق و توسعه گفته میشود و در صورتی که در درون شرکت مورد نظر باشد از آن با عنوان انتقال درونمرزی تحقیق و توسعه یا آنشور تحقیق و توسعه یاد میشود. هر چند موضوع انتقال تحقیق و توسعه موضوع جدیدی نیست اما در دو دهه اخیر با باز شدن هرچه بیشتر مرزهای شرکتها و ظهور مفاهیمی مانند نوآوری باز و همچنین به علت افزایش رقابت جهت بهرهبرداری از فرصتهای جهانی و دستیابی به دانش فنی؛ انتقال تحقیق و توسعه و بهویژه برونسپاری برونمرزی در سطح بینالملل مورد توجه بیشتری قرار گرفته است. شرکتهای بینالمللی در کشورهای توسعهیافته تلاش دارند با استفاده از این راهکار از مزایای سایر شرکتها و مناطق در کشورها بهرهمند شوند. نوع مقصد انتقال فعالیتهای تحقیق و توسعه بر اساس هدف این شرکتها میتواند متفاوت باشد. شرکتها در صورت نیاز به دسترسی به آخرین دانش فنی، فعالیتهای تحقیق و توسعه خود را به شرکتها و مناطق توسعهیافته بهویژه با مقاصد آمریکا و اروپا منتقل میکنند و در صورت نیاز به بهرهبرداری از مزایایی چون دسترسی به تحقیق و توسعه با هزینه کمتر به شرکتهایی در کشورهای در حال توسعه برونسپاری میکنند که کشورهایی مانند چین و هند از کشورهای جذاب در این زمینه محسوب میشوند.
انتقال تحقیق و توسعه بین شرکت سپارنده و پذیرنده و همچنین بین کشورهای مبدأ و مقصد با انگیزههای مختلفی از سوی شرکت سپارنده انجام میشود که این انگیزهها منجر به ترغیب شرکتها به این انتقال میشود. یکی از انگیزههای مهم، کاهش هزینه است. تحقیق و توسعه در محلی دیگر برای جذب دانش مورد نظر در یک محصول فناورانه و ساخت آن محصول در داخل میتواند به عنوان گزینهای به جای خرید محصولات و خدمات و کاهش هزینههای مرتبط با آن باشد. از سوی دیگر بنگاهها در برونسپاری به دنبال آن هستند تا از اختلاف هزینهها بین مبدأ و مقصد بهره ببرند. بهرهبرداری از نیروی کار ارزانقیمت در کشورهای در حال توسعه نسبت به کشور مبدأ میتواند یکی از گزینهها برای استفاده از فرصت بهرهوری هزینهای در نیروی انسانی باشد. طبیعتا شرکتهای بزرگ که از نیروی کار زیاد استفاده میکنند، میتوانند استفاده بیشتری از این راهکار ببرند بهویژه آنکه در صورت استفاده از تحقیق و توسعه داخلی نیروهای دانشی مرتبط هزینه زیادی را به شرکت تحمیل خواهند کرد. علاوه بر این بسیاری از شرکتها با برونسپاری فعالیتهای غیرکلیدی خود تمرکز اصلی را بر شایستگیهای کلیدی قرار داده و تلاش میکنند با برونسپاری تحقیق و توسعه غیرکلیدی منجر به کاهش هزینههای عملیاتی شوند. تفاوت هزینههای بینالمللی مانند هزینه کمتر نیروی انسانی و مالیات و... انتقال در سطح بینالمللی را توجیه میکند.
انگیزه دیگری از انتقال تحقیق و توسعه میتواند شناسایی و دستیابی به دانش فنی و داراییهای فناورانه مانند جذب نخبگان از کشورهای دیگر باشد. دسترسی به تخصصهای خاص که ممکن است در کشور مبدأ وجود نداشته باشد، میتواند دلیلی برای استفاده از این استراتژی باشد. همچنین شرکت میتواند از این طریق منجر به بهبود انعطافپذیری شود چرا که استفاده از این راهکار میتواند موجب کاهش حجم فعالیتها شود و هزینههای بوروکراتیک غیرضروری را حذف کند و ساختارها و سلسله مراتب درون شرکتها را کاهش دهد و موجب کوچکسازی آنها شود. کوچک شدن شرکتها منجر به سرعت فرآیند تصمیمگیری استراتژیک و افزایش انعطاف برای تغییر ماهیتهای جهتگیری استراتژیک آنها میشود.
تقویت پایه دانش و فناوری شرکت از طریق دسترسی به منابع مناسب دانشی در این استراتژی موجب بهبود تعداد توسعه محصولات از یکسو و افزایش سرعت توسعه محصول از سوی دیگر و در نتیجه بهبود نوآوری در شرکت میشود. بهبود نوآوری خود زمینه بهبود رقابتپذیری شرکت را فراهم میآورد. چنین انگیزههایی از سوی شرکت سپارنده و کشورهای مبدأ که عمدتا از بین کشورهای توسعهیافته هستند منجر به تصمیمگیری این شرکتها جهت انتقال تحقیق و توسعه به سایر شرکتها به صورت برونسپاری یا تاسیس شعب تحقیق و توسعه در دیگر شرکتها میشود.
از سوی دیگر شرکتهای پذیرنده و کشورهای آنان با انگیزههای عمدتا اقتصادی تلاش میکنند تا با ایجاد مناطق و سیاستگذاری مناسب منجر به ارائه خدمات تحقیق و توسعه و جذب شرکتهای بینالمللی شوند. استقرار شرکتهای بینالمللی در این کشورها و استفاده از خدمات تحقیق و توسعه شرکتهای محلی، موجب توسعه این مناطق از طریق جذب نیروهای دانشی جهت ارائه خدمات و بهبود اشتغال و جذب سرمایه خارجی و در نتیجه توسعه اقتصادی برای منطقه میشود. از سوی دیگر بسیاری از شرکتهای تامینکننده این خدمات تلاش دارند از طریق همکاری با شرکتهای بینالمللی از سرریز دانش که از تعامل با آنها ایجاد میشود بهرهبرداری کنند.