کارمندان با انگیزه و بی‌‌انگیزه، در موارد زیر با هم تفاوت دارند:

۱- نگرانی‌‌های بهره‌‌وری. کارمندان بی‌‌انگیزه حداقل تلاش خود را می‌کنند، فقط برای اینکه بتوانند روز کاری را پشت سر بگذارند. این شخص راضی است که دیگران بیشتر کار را انجام دهند، در حالی که این شخص به راحتی توسط فعالیت‌‌های غیر شغلی مانند صحبت کردن با تلفن یا گشت‌‌ وگذار در اینترنت منحرف می‌شود. یکی از موضوعات اصلی مدیرانی که کارمندانی این‌گونه دارند، استرس اضافه‌‌ای است که از بی‌‌انگیزگی آنان به دیگر اعضای تیم وارد می‌شود. به عهده گرفتن مسوولیت اضافی در شرایطی که کسی بیمار باشد یا به دلایلی قادر به انجام وظیفه خود نباشد یک بحث دیگر است، اما کارمندان اغلب از کارمندی که به سادگی از انجام کار خود امتناع می‌‌ورزد، کینه دارند. در نهایت، یک نفر می‌تواند روی بهره‌‌وری کل تیم تاثیر منفی بگذارد، زیرا اعضای دیگر تیم تحت فشار اضافی کار خود قرار می‌گیرند.

۲-کارمندان بی‌‌انگیزه قادر به غلبه بر مشکلات نیستند. یک کارمند بی‌‌انگیزه قادر به غلبه بر چالش‌‌ها نیست. هنگامی که با چالشی روبه‌رو می‌شود، ممکن است گویی علامتی به او می‌گوید دست از کاری که می‌کند بردارد و یک فنجان قهوه در اتاق خود بخورد. بالعکس یک کارمند با انگیزه، انگیزه داشتن را یک ارزش ذاتی می‌‌داند. قبول یک چالش او را هیجان‌زده می‌کند. کارمندان باانگیزه یک چالش را می‌‌پذیرند و تا زمان یافتن راه‌حل با مشکل کنار می‌‌آیند. کارکنانی که انگیزه ندارند، انرژی و اشتیاق زیادی برای امتحان راه‌حل‌‌های مختلف ندارند.

۳- بی‌‌علاقگی به شغل. به نظر نمی‌‌رسد که یک کارمند بی‌‌انگیزه علاقه‌‌ای به شغل خود داشته باشد. این کارمند به دلیل تاخیر عذرخواهی نمی‌کند. وی برای فیش حقوقی خود در آنجا حضور دارد و انتظار دارد فیش حقوقی وی در زمان خود و به میزان صحیح به دستش برسد، اما حاضر نیست مسوولیت اضافی را به عهده بگیرد. اگر مسوولیت دیگری به عهده بگیرد، اغلب از داشتن کار بیشتر شکایت دارد. بی‌‌تفاوتی و شکایات می‌توانند به‌طور کلی روی تیم تاثیر منفی بگذارند، دقیقا همانند بهره‌‌وری پایین.کار کردن با کسی که نمی‌خواهد آنجا باشد و وقتی از او خواسته می‌شود کار خود را انجام دهد یا هرازگاهی کمی بیشتر کمک کند، بهانه می‌‌آورد و شکایت دارد، سخت است.

۴- خدمات مشتری ضعیف.زمانی که کارکنان انگیزه‌‌ای نداشته باشند، خدمات را به درستی ارائه نمی‌دهند و مشتری رنج می‌‌برد.اگر برای کارمند حضور در محل کار اهمیتی نداشته باشد، مطمئنا چشم‌‌انداز شرکت یا موفقیت شرکت اهمیتی نخواهد داشت.اگر انجام کار به زمان یا تلاش بیشتری نیاز داشته باشد، کارمند بی‌‌انگیزه از گذاشتن وقت کافی دریغ می‌کند.

۵-تضعیف روحیه سایر اعضا.در یک محیط تیمی، بسیار مهم است که کارکنان برای رسیدن به اهداف شرکت از یکدیگر حمایت کنند، هم را تشویق کنند و با هم همکاری داشته باشند.رفتار یا کاری که تلاش‌‌های همکار را تضعیف می‌کند، نشانه مشخصی از مشارکت منفی است.رفتارهای اینچنینی از طرف کارمند منفی و بی‌‌انگیزه، باید رفع شود تا از اختلافات بین کارمندان جلوگیری شود.

۶- بی‌علاقگی.کارمندان متعهد و باانگیزه، اخلاق کاری دارند که نشان‌دهنده مراقبت در شرکت و تمایل به ادامه کار در آن کسب‌‌وکار است.بی‌‌علاقگی می‌تواند از بسیاری از موقعیت‌‌ها ناشی شود، از جمله نگرانی‌‌های شخصی، استرس در محل کار یا احساس اینکه از کار فرد قدردانی نمی‌شود.از آنجا که مدیریت زمینه را تعیین می‌کند، می‌تواند با نشان دادن میزان مراقبت از کارمندان و شرکت خود، یک کارمند بی‌‌احساس وبی‌‌انگیزه را برگرداند. وقتی کارمند احساس قدردانی می‌کند، قطعا دیگر احساس بی‌‌تفاوتی نخواهد کرد و متوجه نیاز شرکت به خودش خواهد شد.یک کارمند بی‌‌انگیزه می‌تواند با شرکت نکردن در جلسات، ماندن در دفتر خود در زمان گردهمایی‌‌های انتخابی دفتر یا عدم ارائه خدمات باکیفیت‌‌تر به مشتریان، نوع نگاه خود به سازمان را نشان دهد.

۷- مخالفت با سایر کارمندان.اگر کارمندی دارید که مرتبا تلاش‌‌های سایر کارمندان را زیر سوال می‌برد یا مخالف پیشنهادها یا درخواست‌‌های شما است، با تعامل منفی خود می‌تواند تاثیر منفی جدی بر کسب‌‌وکار بگذارد.این نوع رفتار مستقیما روی سایر کارمندان تاثیر می‌‌گذارد و می‌تواند روحیه را پایین بیاورد.رفتار نامطبوع منجر به استرس در محیط کار می‌شود که در نهایت می‌تواند به جو و بهره‌‌وری محیط کار آسیب برساند.هنگامی که یک کارمند از طریق سرپیچی یا بی‌احترامی، تعامل منفی از خود نشان می‌دهد، عاقلانه است که با او صحبت کنید تا به ریشه موضوع بپردازید و برای حل مشکل تلاش کنید.بالعکس، کارمندان باانگیزه علاوه بر تاثیر مثبتی که با عملکرد خود در سازمان ایجاد می‌کنند، به سایر کارمندان هم در راستای ارائه خدمات بهتر کمک می‌کنند.

۸- کاهش بهره‌‌وری.عادات و دستاوردهای کاری کارمندان را کنترل کنید تا بدانید چه انتظاری دارید.اگر یک یا چند کارمند شما بهره‌‌وری کمتر از حد معمول دارند، توجه کنید. وقتی کارمندان به چیزی کمتر از آنچه از آنها انتظار می‌‌رود برسند، این امر بر کل سازمان شما تاثیر می‌‌گذارد.به عنوان مثال، ممکن است بهره‌‌وری یک کارمند در ارتباط با مشتری کاهش یافته باشد و مشتریان رضایت نداشته باشند. به کارکنانی که کارهای اضافی را به عهده می‌گیرند، پاداش دهید.

۹- تاخیر یا غیبت.کارکنانی که استراحت طولانی‌‌تر یا مکرر دارند و وقت‌‌های ناهار را طولانی‌‌تر می‌کنند، ممکن است انگیزه کافی نداشته باشند.عادت‌‌های ناهار و استراحت کارمندان خود را کنترل کنید.زمان اختصاص داده شده برای هر رویداد را به کارمندان یادآوری کنید.غیبت مکرر همچنین می‌تواند نشانه کاهش انگیزه باشد.اگر کارمندی هر هفته یا دو هفته یک بار تماس می‌گیرد تا اعلام کند سر کار نمی‌‌آید، فورا به این مساله رسیدگی کنید.

۱۰-تغییرات شخصیت و رفتار. اگر یک کارمند تغییرات شخصیتی و رفتاری از خود نشان دهد، ممکن است انگیزه خود را در محل کار از دست داده باشد.به عنوان مثال، یک کارمند که قبلا رفتارهای درست و بجا داشته، تغییرات خلقی از قبیل عصبانیت را به راحتی از خود نشان می‌دهد.یا کارمندی که معمولا مودب است کنایه‌‌آمیز می‌شود.کارکنانی که خسته، تحت فشار یا مشاجره هستند نیز ممکن است از کمبود انگیزه رنج ببرند.

۱۱-بازخورد ناخواسته.اگر شکایات مدام مشتری یا نظرات کارمندان درباره نگرش یا عملکرد یک کارمند خاص را دریافت می‌کنید، این می‌تواند به دلیل بی‌‌انگیزگی کارمند باشد.نارضایتی مشتری می‌تواند در زمانی باشد که کارمند درخواست مشتری خود را پیگیری نمی‌کند یا نارضایتی همکاران در زمانی است که کارمندی با همکاران خود همکاری کمتری داشته باشد و نتواند مسوولیت‌های کار تیمی خود را دنبال کند.