پتی پاپ، مدیرعامل شرکت تاسیسات PG&E در کالیفرنیا، در ماه ژوئیه گفته بود این شرکت در تلاشی که به ۲۰ میلیارد دلار سرمایه نیاز دارد، ۱۰ هزار دکل برق را معدوم خواهد کرد. چرا؟ انجام این کار ریسک آتش‌‌سوزی‌‌های گسترده را که به دلیل خشکسالی و تغییرات اقلیمی بسیار متداول شده و به حوزه‌های خدماتی این شرکت آسیب زده، کاهش می‌دهد. خانم پاپ می‌گوید: «می‌‌دانیم که سال‌ها بحث بر سر این بود که زیرزمینی شدن دکل‌‌ها بسیار گران تمام می‌شود. حالا باید بگوییم انجام ندادن این کار، خیلی گران تمام می‌شود. باید خطر را به جان بخریم.»

این گفته، تحولات زیادی می‌تواند ایجاد کند. سال‌ها بیشتر صحبت‌هایی که درباره پایداری و کسب‌‌وکار می‌شد، در یک مقیاس مشخص - و در برخی مواقع به صورت غیرعملی - بود. در هوای مطلوب شهر داووس، که مجمع جهانی اقتصاد نشست سالانه برگزار می‌کند، صحبت‌های بلندپروازانه‌‌ای از لزوم نجات زمین و بحث‌های سطح بالایی درباره استراتژی‌‌ها می‌‌شنویم. در ارتفاع ۵ هزار پایی از سطح دریا، از چیزهایی صحبت می‌شد که ۳۰ هزار پا با ما فاصله داشت. اما شرایط در حال تغییر کردن است. مسائل زیست محیطی، اجتماعی و نظارتی (ESG) به سرعت به یک واقعیت تبدیل شده‌‌اند. لزوم مقابله با تغییرات اقلیمی و مسائل پایداری مرتبط با آن، جایگاه برجسته‌‌ای برای دستور کار مدیران عامل به وجود آورده است و این مسائل با جزئی‌‌ترین امور سازمان‌های بزرگ و کوچک - در استراتژی، عملیات، ارائه خدمات، مالی، بازاریابی و حتی پاداش‌‌دهی پیونده خورده‌‌اند.

قاعده‌‌ای که این محرک‌‌ها را مورد تاکید قرار می‌دهد، این است که کارکرد کسب‌‌وکار اثربخش‌‌تر باشد و سازمان‌ها را برای مشارکت بیشتر در جهت حل سخت‌‌ترین مشکلات جامعه، در موقعیت بهتری قرار دهد. در واقع، ESG در مجموعه جدیدی از معادلات برای ایجاد دستاوردهای پایدار و قابل اطمینان که در حال شکل‌‌گیری است، یک فاکتور کلیدی محسوب می‌شود. تعدادی از کارشناسان موسسه PwC، در مقاله‌‌ای با عنوان «آیا برای انقلاب ESG آماده‌‌اید؟» سه بعد یک رویکرد موثر نسبت به ESG را توصیف کرده‌‌اند که عبارتند از: گزارش‌‌دهی تجدید نظر شده، بازآفرینی استراتژیک و تحول کسب‌‌وکار. این سه بعد نه تنها به هم وابسته هستند، بلکه هر کدام از آنها می‌تواند محرکی برای دیگری باشد. در صنایع مختلف مثل نفت و گاز، کالاهای مصرفی، مخابرات، تولید و گردشگری و خدمات دیگر، شرکت‌‌ها تلاش می‌کنند برای ذی‌‌نفعان خود اعتمادآفرینی کنند و دستاوردهای پایداری ایجاد کنند.

گزارش‌‌دهی تجدید نظر‌شده. فوری‌‌ترین اقدامی که می‌توان خواهان آن بود، ترکیبی از افزایش ملزومات قانونی، ریسک‌‌آگاهی و تقاضا برای داده و شفافیت است تا مدیریت و انتشار فاکتورهای ESG به راحتی امکان‌‌پذیر باشد. هر کاری از انتشار کربن تا ایجاد توازن جنسیتی و نژادی و پایداری استراتژی‌‌های منبع‌‌یابی، زیر میکروسکوپ است و سرمایه‌‌گذاران، دولت‌ها و دیگر ذی‌‌نفعان دوست دارند ارزیابی کنند که آیا کسب‌‌وکارها ریسک‌‌های ESG را شناسایی و مدیریت می‌کنند یا نه. بازآفرینی استراتژیک. در برخی موارد، گزارش‌‌دهی تجدید نظر‌شده، شرکت‌‌ها را متقاعد می‌کند که برای پیشرفت کردن در برابر معیارهای جدید، باید درباره پرسش‌‌های استراتژیک اساسی درباره اینکه کجا و چگونه رقابت کنند، بازنگری کنند. در موارد دیگر، شرکت‌‌ها قبل از اینکه بخواهند با تغییرات در محیط گزارش‌‌دهی دست و پنجه نرم کنند، با تمام قوا به سمت بازتعریف استراتژی خود که ESG در قلب آن است، حرکت می‌کنند.

تیم‌‌های مدیریت در واکنش به فرصت‌‌های جدید و همچنین فشارهای بیرونی، مثل نگرانی درباره انتشار سنگین کربن یا نگرانی‌‌های اجتماعی مثل سلامت، نژاد، جنسیت و نابرابری، مجبور می‌شوند نگاه تازه‌‌ای به بده‌‌بستان‌‌های استراتژیک سخت داشته باشند. اگر اولویت‌های استراتژیک فعلی یک کسب‌‌وکار به نتایجی منجر شود که آنها را پایدار نمی‌‌دانند، آن کسب‌‌وکار به یک استراتژی نیاز دارد که چنین نگرانی‌‌هایی را مد نظر قرار دهد، فرصت‌‌های مختلف را کشف کند، و در نهایت علاوه بر عملکرد کسب‌‌و‌‌کار، چگونگی انجام کارها را هم بازتعریف کند.

تحول کسب‌‌وکار. کسب‌‌وکاری که علیه معیارهای غیرمالی گزارش می‌دهد، خیلی سریع درمی‌‌یابد که باید اهدافی را برای مدیریت همین معیارها تعریف کند و در نتیجه برای تحقق این اهداف، نیازمند ایجاد تحول است. به‌طور مشابه، کسب‌‌وکاری که مجبور شده اولویت‌های استراتژیک خود را بازتعریف کند تا از پایداری و اعتبار آن مطمئن شود، خیلی فوری باید متحول شود تا اهداف استراتژیک جدید خود را محقق کند. در هر صورت، کسب‌‌وکارها مجبورند با درونی‌‌سازی ESG در استراتژی خود، با متحول شدن برای اجرای تغییرات مرتبط، و با گزارش‌‌دهی درباره پیشرفت و دستاوردها، نتایج آن را مدیریت کنند.

مدیران ارشد، برای پیشبرد دستور کار تغییر، نقشی حیاتی دارند که از تحولات دیجیتال فعلی جدا نیست. هر شرکتی در موقعیت منحصر به فرد خود قرار دارد و بنابراین در قلمرو تغییراتی است که به آن نیاز دارد. دستور کار ESG به دست آمده، صرف نظر از انگیزه‌هایی که وجود دارد - مثل یک هدف جاه‌‌طلبانه برای انتشار کربن؛ قراردادهایی برای تغییر ساختار یا خروج از کسب‌‌وکارهایی که پایدار نیستند؛ یا احیای زنجیره تامین - در نهایت اقداماتی در جهت گزارش‌‌دهی، بازآفرینی استراتژیک و تحول کسب‌‌وکار را دربرخواهد گرفت. همه اینها به یک معادله جدید برای کسب‌‌وکار منجر می‌شوند: رفتارهایی بر مبنای هدف و اعتماد که از طریق یافتن راه‌حل‌‌ برای چالش‌‌هایی که جامعه با آن مواجه است، ارزش ایجاد می‌کنند.