نکات مدیریتی
ادویته: بنیادی که پای تکنولوژی را به قبایل باز کرده
او یکی از نخستین دانشجویانی بود که در بنیاد «ادویته بودی» (Advaita Bodhi) ثبتنام کرد: یک سازمان غیردولتی که توسط زن و شوهری به نامهای «سایانتانی چاکرابارتی» و «سوچاین ماندال» تاسیس شده. اساس کار این بنیاد، سهیمسازی و آموزش همه افراد در چهار زمینه است: حوزه دیجیتال، مالی، آموزش باکیفیت برای روستانشینان و کارآفرینی روستایی. سایانتانی میگوید: «وقتی شنیدیم که روپالی به خاطر شرکت در کارگروه یکماهه، دستمزد روزانهاش را فدا کرده، کلی انگیزه گرفتیم و به کاری که آغاز کرده بودیم، ایمان پیدا کردیم«. سایانتانی ۳۰ ساله که قبلا ویراستار یک نشریه معروف بوده و همسرش سوچاین ۳۳ ساله که روزنامهنگار است، قبل از کرونا در شهر نویدا زندگی میکردند. وقتی پاندمی شروع شد و دورکاری به یک روال تبدیل شد، این دو به زادگاه خود در بنگال غربی برگشتند. در آنجا مشکلات آموزش آنلاین را از نزدیک تجربه کردند. مردم آن خطه، گرچه موبایل داشتند اما بلد نبودند از آن استفاده کنند، به جز تماشای ویدئو در یوتیوب یا چت در واتساپ.
سایانتانی که مدیر ارشد آموزش بنیاد نیز هست میگوید: «اینترنت تنها چیزی است که برای تبدیل هند به یک جامعه برابر، یک نیاز اساسی است. ما الان در یک نقطه عطف هستیم و همه چیز بستگی به این شکاف دیجیتال و نحوه رفع آن دارد. ما میخواستیم این مشکل را حل کنیم و اینگونه بود که بنیاد ما آغاز به کار کرد». این زوج ابتدا یک لابراتوار دیجیتال مجهز به چند کامپیوتر، پروژکتور، پرینتر و اینترنت راهاندازی کردند و اولین کارگروه خود را آنجا تشکیل دادند. در آن کارگروه، ۱۵۰ مرد و زن جوان بین ۱۸ تا ۳۰ سال حضور یافتند. این زوج حس میکردند آنجا فضایی باز برای روستاییان است که در هر گروه سنی که هستند، میتوانند بیایند و مهارتهای دیجیتالی و مالی را فرابگیرند. سایانتانی میگوید: «ایده ما این بود که ابتدا با اصول اولیه شروع کنیم. به آنها پرداخت دیجیتال، کارهای بانکی آنلاین، فروش آنلاین، رزرو بلیت و کارهایی از این قبیل را آموزش دادیم. و تعلیمشان دادیم که در این زمینهها به دیگران کمک کنند». بسیاری از اولین دانشجویانی که ثبتنام کردند، از خانوادههای بافنده بودند که دوست داشتند فروش محصولات خود از طریق وبسایتها یا فیسبوک و واتساپ را یاد بگیرند. کار آنها، بافت پارچه ساری است. در روستاها رویه به این شکل است که بافندهها به صورت روزانه حقوق میگیرند، نه بر اساس تعداد ساریهایی که هر روز میبافند. هر فرد میتواند در روز، ۳ تا ۴ ساری ببافد. اما دلالها فقط دستمزد یک روز را به بافنده میدهند.
سایانتانی میگوید: «بافندهها میدانستند که تنها راه پیشرفتشان، یاد گرفتن مهارتهای دیجیتال است تا بتوانند واسطهها را حذف کرده و خودشان مستقیما محصولاتشان را آنلاین بفروشند». دور اول آموزش، موفقیتآمیز بود و خبرش همه جا پخش شد. این زوج دیدند که روستاییان و قبایل، بسیار مشتاق یاد گرفتن هستند. بنابراین، این دو از دیگران کمک خواستند، بهخصوص برای جمعآوری لپتاپ و سایر تجهیزات دیجیتالی اهدایی. امروز این بنیاد در دو بخش هند فعالیت دارد و در حال برگزاری شش کارگروه است. سه نفر از دانشآموزان اولیه این بنیاد، حالا به عنوان معلم تماموقت در مراکز مشغول به کارند. روپالی هم یکی از آنهاست. سایانتانی آخر هفتهها به کارگروهها سر میزند.
او که خودش در یک استارتآپ فناوری آموزشی کار میکند میگوید: «گرداندن یک NGO آسان نیست. ما به درآمد ثابتی نیاز داشتیم. بنابراین تصمیم گرفتیم که یکی از ما همچنان به کار در خارج از بنیاد ادامه دهد تا درآمد ثابت ماهانه داشته باشیم. در حال حاضر، همسرم کاملا خود را وقف بنیاد کرده. او و ۶کارمند دیگر، درآمد کمی از بنیاد دارند». بنیاد با کمکهای مالی و کامپیوترهای کارکرده اهدایی به فعالیت خود ادامه میدهد. او و همسرش علاوه بر روستاها، سراغ قبایل نیز رفتند. چیزی که مشاهده کردند این بود که والدین از صبح تا غروب، وقت خود را به بطالت میگذراندند و بچهها نیز این الگوی رفتاری را میدیدند ویاد میگرفتند.
سایانتانی میگوید: «وقتی این را دیدیم، متقاعد شدیم که کاری کنیم». یک کارگاه آموزشی در کلبهای راه انداختند و چند نفر داوطلب از اعضای قبیله را آموزش دادند. سایانتانی میگوید: «یک کامپیوتر و چند فلش حاوی کارتونهای آموزشی در اختیارشان گذاشتیم. بچهها عاشقش شدند. جالب اینجاست که خیلی از اهالی قبایل، موبایل هوشمند دارند اما بلد نیستند چطور از آن استفاده مفید کنند». او معتقد است که کارهای زیادی در این راستا باید انجام شود. اولویت اصلی، آموزش افراد است. سپس میتوانند مهارتهای دیجیتال را فرابگیرند. یکی از دانشجویان آنها که با وجود دریافت مدرک لیسانس، هیچ دانش فنیای نداشت، حالا به لطف دورههای آموزشی بنیاد به عنوان فروشنده در یکی از مراکز تعمیرات «دل» در کلکته پذیرفته شده. سایانتانی میگوید: «وقتی به کارگاه ما آمد، فقط میخواست استفاده از کامپیوتر را یاد بگیرد. پیدا کردن شغل در کلکته فراتر از یک رویا بود». سایانتانی و همسرش، راه درازی در پیش دارند. اما همواره از موفقیتهای کوچک خود الهام میگیرند.