یک تیم جهانی چگونه می‌تواند به موفقیت برسد؟

آن فردی که عادت ندارد تماس چشمی مستقیم برقرار کند، ممکن است ناخواسته این حس را القا کند که تعهدی به پروژه ندارد. این فقط یک نمونه کوچک از تفاوت‌‌های فرهنگی است که بر تیم‌‌های جهانی که از مرزهای مختلف با هم کار می‌کنند، اثر می‌‌گذارد. نحوه حال و احوال کردن ما با هم، قرارداد بستن، تصمیم گرفتن، صحبت کردن با مافوق و...، رفتارهایی هستند که با هنجارهای فرهنگی مشخص می‌‌شوند و با توجه به اینکه کجای دنیا بزرگ‌‌ شده‌‌اید با هم فرق دارند.

چالش هنجارهای فرهنگی

تفاوت‌‌های فرهنگی ذات تیم‌‌های دورکار و جهانی است. همان‌طور که در قسمت‌‌های قبل‌‌تر گفته شد، رابطه متقابل بین آن‌‌گونه که ما خودمان را می‌‌بینیم و آن‌‌گونه دیگران ما را می‌‌بینند، یک فرآیند دینامیک است که بر رفتارها و احساسات ما اثر می‌‌گذارد. ما برای اینکه دیدگاهمان نسبت به خودمان – اینکه تماس چشمی نشان‌‌دهنده اعتماد به نفس است - و دیدگاه دیگران نسبت به خودمان - اینکه تماس چشمی یک کار تهدیدآمیز است - را در یک راستا قرار دهیم، معمولا آسان‌‌ترین راه را انتخاب می‌‌کنیم؛ یعنی اطرافمان را با افرادی احاطه می‌‌کنیم که شبیه ما فکر می‌کنند.

اما چنین چیزی وقتی در یک تیم جهانی متشکل از افرادی با سوابق فرهنگی مختلف کار می‌‌کنید، غیرممکن است. ما همواره از طریق تعاملاتمان، کلیدهایی ارائه می‌‌کنیم که نشان می‌دهند دوست داریم دیگران چه دیدگاهی نسبت به ما داشته باشند. کسی که انتظار دارد اعضای تیمش او را به چشم رهبر گروه ببینند، از همکاران قدیمی راهنمایی می‌گیرد، دائما به تجربه و مهارت‌‌هایی که دارد اشاره می‌کند، و نسبت به فرآیندهای تیمی کنترل غیررسمی دارد. در یک محیط جهانی که طبق ماهیتش شامل تفاوت‌‌های فرهنگی است، پیدا کردن روشی برای مذاکره و ایجاد توازن بین دیدگاه خودمان و دیدگاه دیگران نسبت به اینکه چه کسی هستیم، می‌تواند یک چالش بزرگ باشد.

به طور کلی، تحقیقات نشان می‌دهد تنوع فردی اثر منفی بر فضای تیم می‌‌گذارد. وقتی اعضای تیم از فرهنگ‌‌ها، سنین و تلفظ زبانی مختلف می‌‌آیند یا در سطح فردی با هم تفاوت دارند، از وقت گذراندن کنار هم لذت کمتری می‌‌برند و کلا کمتر با هم ارتباط برقرار می‌کنند. بنابراین، اگر این تفاوت‌‌ها مورد توجه قرار نگیرند، می‌توانند روحیه تیمی را تخریب کنند، اعتماد را از بین ببرند، اختلاف ایجاد کنند و عملکرد را کاهش دهند.

در مقابل، تنوع موقعیتی می‌تواند اثر مثبت بر عملکرد داشته باشد. وقتی اعضای تیم از کشورهایی با نهادها، وضعیت اقتصادی و سیستم‌های سیاسی مختلف گرد هم جمع شوند، با طیف گسترده‌‌تری از موقعیت‌‌ها آشنا می‌‌شوند، و به منابع متنوع‌‌تری از دانش و تجربه دسترسی دارند. در نتیجه، تنوع موقعیتی امکان شکل‌‌گیری دیدگاه‌‌ها و چشم‌‌اندازهای بیشتری را فراهم می‌کند که به خلاقیت، تصمیم‌گیری و حل مشکل کمک می‌کند. این نوع تنوع به‌‌ویژه وقتی می‌تواند مفید باشد که تیم‌‌ها روی وظایف پرچالشی کار می‌کنند که به رویکردهای خلاقانه نیاز دارد. تنوع چشم‌‌اندازها و شناخت‌‌ها می‌تواند به مطرح کردن ایده‌‌های نو منجر شود و هر چه ایده‌‌های بیشتری روی میز باشد، می‌توان راه‌حل‌‌های بهتری برای مشکلات پیدا کرد.

شعارهای الهام‌‌بخش یا راهکارهای عمیق؟

سازمان‌ها معمولا شعارهای الهام‌‌بخشی انتخاب می‌کنند یا یک رویداد سالانه برگزار می‌کنند تا تنوع و گوناگونی را به عنوان علاج مشکلات فرهنگی محترم بشمارند. این ژست‌‌ها مهم هستند، اما مشکلات روزمره‌‌ای را که درون تیم‌‌های متنوع با اعضایی از ملیت‌‌های مختلف بروز می‌کنند، حل نمی‌‌کنند. ایجاد یک جنبه مشترک مثبت و مولد با درک و اعتماد متقابل، باید در دستور کار این نوع تیم‌‌ها قرار بگیرد.

نمی‌توانید خیلی راحت برای هر فرهنگی یک لیست «بایدها و نبایدها» درست کنید؛ چون هم دامنه این روش محدود است و هم خیلی سریع وارد عرصه رفتارهای کلیشه‌‌ای می‌‌شوید. همه افرادی که متعلق به یک فرهنگ هستند، لزوما مجموعه ارزش‌‌های یکسانی ندارند یا به یک شیوه ثابت رفتار نمی‌‌کنند. تیم‌‌ها در عوض باید کارهای عمیق‌‌تری انجام دهند تا هم در مورد اینکه دیگران چطور دنیا را می‌‌بینند و هم در مورد اینکه آنها چطور رفتارهای شما را تلقی می‌کنند، یک شناخت ایجاد شود.

در قسمت‌‌های بعد این مطلب، متوجه می‌‌شوید به کار عمیق‌‌تری که به شما و دیگر اعضای تیم‌‌تان امکان می‌دهد با تفاوت‌‌های فرهنگی در محیط کار کنار بیایید، چه رویکردی داشته باشید. در قسمت بعد، برای اینکه وسعت مشکلاتی را که تفاوت‌‌های فرهنگی و زبانی برای تیم‌‌های پراکنده در سطح جهان ایجاد می‌کنند بدانید، یک موردکاوی از مخمصه‌‌ای را که طارق خان، مدیر جدید یک شرکت پتروشیمی چندملیتی در آن گرفتار شده، توصیف خواهیم کرد.