مسیرهای غیرمنتظره موفقیت کارآفرینان جهان
این هفته به بخشهایی از کتاب «چگونه این را بنا نهادم» اشاره میکنیم که در نشریه رهآورد مدیریت بهطور خلاصه ترجمه و چاپ شده است.
این مجله جدیدترین کتابهای روز دنیا را ترجمه و خلاصه آنرا ماهانه - به تعداد سه کتاب - در نشریه چاپ و عرضه میکند. کتاب «چگونه این را بنا نهادم» که توسط گایراز (GUY RAZ)نوشته شده است، برای آنهایی است؛ که کارآفرین مادرزاد نیستند، یا حتی اصلا کارآفرین نیستند؛ اما در عوض رویابافانی حرفهایاند که فقدان تجربهشان با نیروی جاهطلبیشان، برای در انداختن طرحی نو و تبدیل دنیا به جایی بهتر، تناسب دارد.
آدم هایی که آرمانگرایند؛ اما احتمالا هنوز آرمانی را نیافتهاند که ارزش جان فشانی داشته باشد.
آدمهایی که اگر موفقیت سراغ شان بیاید، خیلی خوب قدر آن را میدانند و اگر با شکست روبهرو شوند، بهخوبی میدانند چگونه از آن درس بگیرند.
آدمهایی که از راه سخت یاد میگیرند، یعنی از طریق تجربه؛ هرچند که حکمت موجود در آن درسها شاید به آن زودیها برایشان آشکار نشود.
آدمهایی که هنوز نمیدانند چه شد که از موقعیت کنونیشان سردرآوردند؛ بهواسطه یک محصول بود یا یکی از خدمات، از کارمندان ریشه میگرفت یا از مشتریان؛ اما بنا دارند تا موفق از آن خارج شوند؛ چراکه نمیخواهند دیگران را دلسرد و ناامید کنند و از همه مهمتر خودشان را .
در برابر افکار و ایدهها آغوش بگشایید
آدمها به هزار و یک دلیل کسب و کار راه میاندازند: تحقق یک رویا، حلوفصل یک مشکل یا پر کردن یک خلأ در بازار؛ زمانی فرا خواهد رسید که نیازمند یک ایده خواهید بود.
یک چیز ویژه و خاص؛ چیزی جدید، یگانه و ملموس، ایدهای که زندگی را بهتر و جذابتر کند و به نیاز شما برای راه اندازی کسب و کار پاسخ دهد.
اگر یک ویژگی مشترک در همه کارآفرینان موفق وجود داشته باشد این است که همه آنها در مورد محصول، مشتری و صنعت، تحقیقات جامعی انجام میدهند؛ این کار به آنها اعتماد به نفس عمیقی برای تحقق ایدههاشان میدهد.
نویسنده معتقد است: شروع یک کسب و کار دشوار است و رشد دادن آن دشوارتر؛ اما دشوارترین کار برای بنیانگذاران، حفظ و پایداری طولانیمدت آن کسب و کار در سطح استانداردهایی است که در آغاز کار برایش در نظر میگیرند و تعریف میکنند.
در کسوت یک بنیانگذار یا مدیرعامل سرتان شلوغ خواهد بود،خیلی شلوغ. این شغل شماست، وظیفهتان. اما تنها وظیفه شما نیست، شما یک رسالت سازنده هم دارید: یک ارزشآفرینی و یک روحیهدهنده.
شما مسوولیت خلق محیطی را دارید که کارمندانتان بتوانند در آن شکوفا شوند، کارها به سرانجام برسند، نیاز مشتری پاسخ شایسته بگیرد و شما در پایان هر روز به توانایی شرکتتان ببالید.
مهربان باشید
طبق یافتههای نویسنده، مهربانی مطمئنترین راه برای بیشتر کارآفرینان بهمنظور برانگیختن افراد به کار کردن است. بنیانگذاران مهربان، موجب میشوند که هم مشتریانشان حس خوب ارزش داشتن کنند و هم یکایک کارمندانشان با حس شیرین ارزشمندی، بر خود ببالند. آنان کاری میکنند که کارمندان خود را عضو یک خانواده بدانند.
مهربانی میتواند به بخشیدن بخشی از خود شرکت به آنان تفسیر شود یا ارائه فرصتهایی که به رشد انسانی آنان کمک کند.
در بخشهای مختلف کتاب مصاحبهها و مثالهایی از کارآفرینان و شرکتهای استارت آپی برای بیان بهتر تجربیات کارآفرینان درج شده است؛
نویسنده از مصاحبه شوندگان این سوال را پرسیده است که تا چه حد بخت و شانس و اقبال در مقایسه با مولفههایی مانند سختکوشی، هوش و ذکاوت در موفقیتشان موثر بوده است.
دلیل نویسنده برای کشاندن صحبت به این موارد این است که دریابید بخت و اقبال یک جور نیروی فراطبیعی جادویی نیست ،در خلأ رخ نمیدهد و همین جور بیدلیل بر سر کسی فرود نمیآید.
نویسنده در آخر تاکید می کند:چه بسا شما هم مانند کارآفرینان فراوانی که مورد مصاحبه من بودهاند از موهبت تحصیلات با کیفیت برخوردار بودهاید،یا شاید شرایط زندگی شما را برای تحمل سختیها آماده کرده باشد.
قضیه از هر قراری که باشد،سوالی که باید از خودتان بپرسید این نیست که آیا به عنوان یک کارآفرین مشتاق و امیدوار بخت و اقبال به شما روی خواهد خواهد آورد یا نه،روی خواهد آورد و چه بسا همین الان هم روی آورده باشد،سوال اصلی شما باید این باشد که با فرصتی که به شما روی آورده است یا خواهد آورد چه خواهید کرد؟ آیا از آن بهره خواهید برد؟
آیا آن کار لازم را انجام خواهید داد ؟ آیا آن تلاش و پشتکار لازم را انجام خواهید داد؟ آیا حاضر به فرستادن ایمیل بیستوپنجم به سرمایهگذار احتمالی هستید؟
شما را به مطالعه متن کتاب در نشریه ره آورد مدیریت دعوت میکنم.
منبع : نشریه ره آورد مدیریت (شماره ۲۸)