«خواب»؛ قبل‌از انقلاب صنعتی

در اوایل دهه ۹۰، وقتی راجر اکرچ مورخ، درباره کتابش با موضوع خواب شبانه تحقیق می‌کرد، متوجه موضوع جدیدی در یک ماجرای جنایی شد که ۳۰۰ سال پیش رخ داه بود. در این ماجرای جنایی، دختری که مادرش به قتل رسیده بود، اشاره کرده بود که آنها تازه از «خواب اول» بیدار شده بودند. خواب اول، یعنی خواب دومی هم وجود داشته و یعنی در گذشته، شب‌ها برای خواب به دو بخش تقسیم می‌شده است. آیا این اتفاق منحصر به این خانواده بود یا فراتر از آن؟

در ماه‌های بعد، اکرچ منابع دیگری را جست‌وجو کرد و شواهد بیشتری درباره پدیده مرموز دو مرحله خواب پیدا کرد و بعدا آن را «خواب دوبخشی» نامید. وقتی اکرچ جست‌وجوهای خود را بیشتر کرد و سراغ داده‌های آنلاین دیگر سوابق مکتوب رفت، خیلی زود مشخص شد این پدیده بیشتر از آنچه او فکر می‌کرده گسترده و نرمال بوده است.

اما این تازه شروع کار بود. اکرچ در منابع غیررسمی هم شواهد زیادی برای خواب دو‌بخشی پیدا کرد و صدها اشاره در این‌باره در نامه‌ها، خاطرات، متن‌‌های پزشکی، یادداشت‌‌های فلسفی، مقالات روزنامه‌ها و ... یافت. خواب دو‌بخشی، منحصر به انگلستان هم نبود و در بیشتر نقاط دنیا در دوران قبل از صنعتی شدن وجود داشت: در فرانسه، ایتالیا، آفریقا، جنوب و جنوب شرق آسیا، استرالیا، آمریکای جنوبی و خاورمیانه.

به علاوه، تحقیقات نشان می‌دهد انسان تنها موجودی نیست که به مزیت تقسیم کردن خواب پی برده است. این امر در دنیای طبیعی شایع است و خیلی از گونه‌های جانوری، دو یا حتی چند بخش در روز، استراحت می‌کنند. این کار به آنها کمک می‌کند در مفیدترین ساعات روز، مثل مواقعی که به دنبال غذا هستند، فعال و سرحال باشند.

خواب دو‌بخشی چگونه بود و چرا مردم به این شکل زندگی می‌کردند؟ و چرا چیزی که زمانی آنقدر عادی بود، ناگهان کاملا فراموش شد؟

خواب اول و خواب دوم

در قرن ۱۷نرمال خوابیدن چیزی شبیه این بود: از حدود ساعت ۹ تا ۱۱ شب، خانواده‌ها به مدت ۲ ساعت می‌‌خوابیدند، سپس بیدار می‌شدند. این خواب اول یا خواب شب نام داشت. افراد بعد از دو ساعت کاملا طبیعی بیدار می‌شدند و نه به دلیل مزاحمت یا سروصدا یا هیچ نوع زنگ ساعت (ساعت کوکی در سال ۱۷۸۷ اختراع شد)‌. ساعت بیداری آنها کاملا مفید و پربازده بود و زیر نور ضعیف ماه و چراغ‌‌های پیه‌‌سوز، هر کاری را که در طول روز انجام می‌‌دادند، شامل می‌شد: ریختن هیزم در اجاق، رسیدگی به دام‌ها، وصله‌‌دوزی و مرتب کردن لباس‌‌ها و ... . آنهایی هم که اهل نوشتن و فلسفه بودند، از این زمان آرام، برای اندیشیدن درباره زندگی و تراوش ایده‌های جدید استفاده می‌کردند. اما مهم‌تر از همه، این زمان برای گفت‌وگو و روابط اجتماعی هم مفید بود.

بعد از دو ساعت، مردم دوباره به رختخواب برمی‌‌گشتند و این مرحله دوم که خواب «صبح» نامیده می‌شد، تا طلوع آفتاب یا کمی بیشتر از آن طول می‌‌کشید. زمان بیدار شدن آنها از خواب دوم، مثل امروز به این بستگی داشت که چه زمانی به خواب رفته بودند.

خواب دو‌بخشی خواسته‌ای در دسترس

نیمه شبی در سال ۱۹۹۵، اکرچ در حال مطالعه، به مقاله‌‌ای در نیویورک تایمز برخورد که موضوع آن آزمایش خوابی بود که چند سال قبل انجام شده بود. این تحقیق را توماس ور، دانشمند علم خواب از «موسسه ملی سلامت ذهن» روی ۱۵ مرد انجام داد بود. الگوهای خواب نرمال این افراد در هفته اول، بررسی شده بود و سپس از روشن کردن هر گونه نور مصنوعی در شب محروم شده بودند تا تعداد ساعاتی که در طول روز در معرض نور بودند – چه نور طبیعی و چه برق – کوتاه شود و از ۱۶ ساعت معمول به تنها ۱۰ ساعت برسد. بقیه زمان‌‌ روز، به ماندن در یک اتاق خواب محدود شده بودند که هیچ نور یا پنجره‌‌ای نداشت و در سیاهی مطلق بود. آنها حق نداشتند موسیقی پخش کنند یا حرکات ورزشی انجام دهند. اما استراحت کردن و خوابیدن کاملا آزاد بود.

در ابتدای این آزمایش، هر ۱۵ مرد عادت‌‌های عادی برای خواب شب داشتند و در یک شیفت مداوم که از اواخر شب تا صبح فردا طول می‌‌کشید، می‌‌خوابیدند. اما بعد اتفاق عجیبی رخ داد.

بعد از چهار هفته که روزهای آنها ۱۰ ساعته شده بود، الگوهای خواب شروع به تغییر کرد. آنها دیگر در یک بخش نمی‌‌خوابیدند، بلکه در دو بخش تقریبا یک‌‌اندازه می‌‌خوابیدند. فاصله بین دو بخش خواب، با یک دوره یک تا سه ساعته بیداری وقفه می‌‌افتاد. اندازه‌‌گیری هورمون خواب که ملاتونین نام دارد، نشان داد ریتم‌‌های شبانه‌‌روزی آنها هم تنظیم شده و بنابراین خواب آنها در یک سطح بیولوژیک تغییر کرده بود.

ور، خواب دو‌بخشی را بازآفرینی کرده بود. وقتی اکرچ در ایمیلی به او توضیح داد که نتیجه تحقیق تاریخی خودش با مطالعه علمی او تطابق دارد، هر دو هیجان‌‌زده شدند.

تحقیقی که دیوید سامسون، مدیر لابراتوار خواب و تکامل بشر در دانشگاه تورنتو میسیساگا، چند سال پیش انجام داد، این یافته‌ها را تکمیل می‌کند. او در سال ۲۰۱۵ به همراه تعدادی از همکاران دانشگاهی، روی چند داوطلب محلی از جامعه‌‌ای دورافتاده در شمال شرقی ماداگاسکار، آزمایشی انجام داد. محل آزمایش، روستای بزرگی است که به یک پارک ملی منتهی می‌شود و هیچ زیرساختی برای برق شهری وجود ندارد. بنابراین شب‌ها در این منطقه کاملا تاریک است.

از شرکت‌‌کنندگان که عمدتا کشاورز بودند، خواسته شد به مدت ۱۰ روز یک «اکتی‌‌متر» بپوشند تا الگوهای خواب آنها ردیابی شود؛ یک ابزار پیچیده حساس به فعالیت بدنی که می‌تواند برای ردیابی چرخه‌های خواب مورد استفاده قرار بگیرد.

سامسون می‌گوید: «چیزی که فهمیدیم این بود که درست بعد از نیمه شب، تا حدود ساعت یک، یک‌ونیم بامداد، آنها بیدار می‌شوند و به فعالیت می‌‌پردازند و سپس دوباره تا ساعت ۶ صبح می‌‌خوابند و تقریبا همزمان با طلوع آفتاب بیدار می‌شوند.»

همان‌طور که مشخص است، خواب دوبخشی، هیچ‌گاه انسان را به‌طور کامل ترک نکرده و هنوز در دسترس و در جیب‌‌های دنیا پنهان است.

یک اضطراب و فشار اجتماعی جدید

در مجموع، این تحقیق جوابی را که اکرچ دنبال آن بود و می‌خواست بداند چرا بیشتر انسان‌‌ها از ابتدای قرن ۱۹ سیستم خواب دو‌مرحله‌‌ای را رها کردند، توضیح داد. مثل دیگر تحولات اخیر در رفتار انسان، مثل وابسته شدن به زمان‌‌بندی ساعتی، پاسخ این سوال «انقلاب صنعتی» بود.

روشنایی مصنوعی، بیشتر و قدرتمندتر شد – اول با گاز که نخستین بار در لندن رونق گرفت و سپس برق آمد. و علاوه بر تغییر ریتم شبانه‌‌روزی افراد، روشنایی مصنوعی باعث شد افراد شب‌ها دیرتر بخوابند.

به هر حال، با اینکه دیگر افراد کمتری ساعت ۹ شب می‌‌خوابیدند، همچنان همان صبح زود بیدار می‌شدند، بنابراین زمان استراحت آنها کوتاه شد. اکرچ معتقد است این اتفاق باعث شد خواب افراد عمیق‌‌تر شود، چون زمان آن فشرده شده بود. انقلاب صنعتی علاوه بر تکنولوژی، بیولوژی ما را هم تغییر داد.

یکی از اثرات جانبی مهم تغییر عادات خواب انسان، تغییر در نگرش‌‌ها بوده است. مثلا خیلی زود جامعه به افرادی که زیاد می‌‌خوابند احساس شرم القا کرد و به صورت پیش‌‌فرض بین زود از خواب بیدار شدن و فعال و بهره‌‌ورتر بودن، ارتباط ایجاد شد.

اکرچ می‌گوید: «اما از نظر من، جالب‌‌ترین جنبه این اتفاق به افرادی برمی‌‌گردد که از بی‌‌خوابی اواسط شب رنج می‌‌برند.»‌‌ او توضیح می‌دهد که الگوهای خواب ما حالا خیلی تغییر کرده‌‌اند و هر گونه شب‌‌زنده‌‌داری در اواسط شب، می‌تواند در ما اضطراب ایجاد کند. «منظورم این نیست که باید این ‌‌بی‌‌خوابی‌‌ها را جدی نگرفت. من خودم اختلال خواب دارم و برای آن دارو مصرف می‌کنم.» اما وقتی افراد می‌‌فهمند چند صد سال پیش این اتفاق کاملا عادی بوده، اضطراب آنها تا حدی کاهش پیدا می‌کند.

به هر حال، اکرچ تاکید دارد که کنار گذاشتن سیستم خواب دو‌بخشی، به این معنی نیست که کیفیت خواب امروز ما بدتر شده است. با وجود تیترهایی که همیشه درباره رواج مشکلات خواب در مقاله‌ها و رسانه‌ها می‌‌بینیم، اکرچ می‌گوید قرن ۲۱ به نوعی عصر طلایی خواب است؛ عصری که بیشتر ما دیگر نگران این نیستیم که در خواب به قتل برسیم، یخ بزنیم، با حشرات موذی سروکله بزنیم، یا نگران آتش گرفتن خانه با اجاق هیزمی باشیم.

 

 نبود الگویی ایده‌آل برای ساعت بدن