مقدمهای بر متاورس از زبان مارک زاکربرگ مدیر ارشد «متا»
محیطکار نامحدود در «متاورس»
حرکت به سمت «محیط کار بیپایان»
بخش نخست
پایان ماه ژوئن ۲۰۲۱، مارک زاکربرگ در اظهاراتی خطاب به کارکنانش از یک پروژه جاهطلبانه پرده برداشت. فعالیت شرکت متا (فیسبوک سابق) تا به امروز، محدود به تولید اپلیکیشنهای اجتماعی و سختافزارهایی در راستای پشتیبانی از آنها بود. اما زاکربرگ گفت آینده این شرکت، بسیار فراتر از اینها خواهد رفت. او گفت شرکتش تلاش خواهد کرد دنیایی بسازد متشکل از تجربههای متصل به هم، چیزی شبیه فیلمهای علمی - تخیلی. دنیایی موسوم به «متاورس». بهاینترتیب، بخشهای مختلف این شرکت، فعالیتشان را روی تحقق این چشمانداز متمرکز خواهند کرد. زاکربرگ گفت: «هدف ما این است که متاورس را به یک واقعیت تبدیل کنیم.» حالا متاورس بر سر زبانها افتاده. واژهاش را از رمان علمی - تخیلی «سقوط برف»، اثر «نیل استیونسن» گرفتهاند. این واژه، اشاره دارد به تلاقی دنیای فیزیکی، واقعیت افزوده و مجازی در یک فضای آنلاین مشترک. در واقع شخصیتهای داستان با زدن یک عینک و با استفاده از کامپیوتر، وارد متاورس میشدند و در آنجا میتوانستند تعامل یا تجارت کنند.
حتی تصورش هم جسورانه است. اما مشخص نیست کدام جسورانهتر است: خود چشمانداز یا زمان اعلامش. زاکربرگ این پروژه را زمانی اعلام کرد که شرکتش با چالشهایی از سوی قانونگذاران مواجه بود. حتی اگر قوانین حوزه تکنولوژی در ایالات متحده، همگی متوقف شوند، سوالی که کماکان بیجواب میماند این است که حکمرانی بر این دنیا به چه شکل خواهد بود، چگونه بر محتوایش نظارت خواهد شد و وجود آن، چه تاثیری بر درک مشترک ما از واقعیت خواهد داشت؟ ما تازه داریم ورژن دوبعدی پلتفرمهای اجتماعی را درک میکنیم. درک ورژن سهبعدی به مراتب سختتر خواهد بود.
از سوی دیگر، زاکربرگ گفته متاورس، فرصتهای بیشماری برای هنرمندان و سازندگان ایجاد خواهد کرد، برای کسانی که دوست دارند از نقاطی بسیار دورتر از مرکز شهرها، کار کنند و کسانی که در محل زندگیشان، فرصتهای آموزشی محدود است. او میگوید متاورس اگر به واقعیت بپیوندد، بسیار شبیه به یک دستگاه تلپورتیشن خواهد بود. پس از دیدن سخنرانی زاکربرگ، گفتوگویی با او داشتم و درباره چشماندازش و چالشهای نظارت بر این جهان جدید از او پرسیدم. چکیدهای از این گفتوگو را با هم میخوانیم:
کیسی: مارک زاکربرگ، به پادکست وبسایت «ورج» خوش آمدی.
زاکربرگ: ممنون کیسی. خوشحالم که اینجا هستم. کلی حرف برای زدن داریم.
بله، همیشه با تو کلی موضوع هست که مطرح کنیم. اما اول از همه میخواهم از تو درباره صحبتهایت خطاب به کارکنان بپرسم. تو به آنها گفتی که چشمانداز آینده شرکت متا (فیسبوک)، دیگر دوبعدی نخواهد بود، بلکه چیزی خواهد بود که نامش «متاورس» است. برایمان بگو متاورس چیست و متا قصد دارد کدام بخش آن را بسازد؟
این یک موضوع گسترده است و قطعا، یک شرکت به تنهایی نمیتواند آن را خلق کند. اما فکر میکنم در دور جدید فعالیت شرکت، ما در خلق این جهان سهمی داشته باشیم، البته با همکاری بسیاری از شرکتها و توسعهدهندهها. متاورس، شکل مجسم شده اینترنت است. یعنی به اینترنت، جسم ببخشیم. جایی است که به جای تماشای محتوا، درون محتوا هستی و حضور در کنار دیگران را حس میکنی، انگار که در مکانهای دیگر هستی. این تجربهای است که از طریق تکنولوژیهای دوبعدی محقق نمیشود. خیلی از مردم وقتی به متاورس فکر میکنند، یاد واقعیت مجازی یا همان VR میافتند که البته، بخش مهمی از متاورس، همین است. ما هم این تکنولوژی را خیلی دوست داریم چون شفافترین شکل حضور را ممکن میسازد. اما متاورس، فقط محدود به واقعیت مجازی نیست بلکه از طریق تمام پلتفرمهای کامپیوتری ما قابل دسترس خواهد بود، هم VR، هم AR و هم کامپیوترهای شخصی و دستگاههای موبایل و کنسولهای بازی. خیلیها هم فکر میکنند متاورس، اساسا مربوط به بازیهای کامپیوتری است. سرگرمی، قطعا بخش بزرگی از متاورس خواهد بود اما فکر نکنم صرفا محدود به بازی باشد. به نظرم متاورس یک محیط پایدار و هماهنگ است که میتوانیم در آنجا، کنار هم باشیم. یک جورهایی، شبیه به ترکیبی از پلتفرمهای اجتماعی امروز است، اما محیطی است که تصویری از شما در آن ظاهر میشود. این تصویر «میتواند» سهبعدی باشد اما نه لزوما. میتوانی ناگهان، از طریق تلفنت وارد یک تجربه شوی، مثل یک کنسرت سهبعدی. پس ممکن است هم عناصر دوبعدی را دریافت کنی و هم عناصر سهبعدی. بعدا مفصل توضیحش خواهم داد اما فعلا در همین حد میگویم که متاورس، بخش مهمی از فصل جدید صنعت تکنولوژی خواهد بود و ما بابتش کلی هیجان داریم. متاورس، همه حوزههای مهم را تحت تاثیر قرار خواهد داد، از جوامع، سازندگان، تجارت الکترونیک، پلتفرمهای کامپیوتری و ... . مردم در حال حاضر ما را به عنوان یک شبکه اجتماعی میشناسند. امید دارم که در آینده، ما را به عنوان یک شرکت متاورس بشناسند.
خیلی جاهطلبانه به نظر میرسد، هرچند بخشی از آن را همین حالا هم داریم تجربه میکنیم. چشمانداز تو که خطاب به کارکنان گفتی این بود که «از وقتی بیدار میشویم تا وقتی به رختخواب میرویم، بتوانیم وارد متاورس شویم و هر کاری که تصورش را میکنیم انجام دهیم.» ما همین حالا هم داریم از اینترنت استفاده میکنیم اما این چیزی که تو توصیف کردی، بیشتر شبیه کتابهای علمی تخیلی است که جنبههای مهم زندگی ما، مثل کار، در فضاهای مجازی انجام میشود. آیا این تشبیه خوبی است؟
چیزی که برای من هیجانآور است این است که کمک کنیم مردم حضور قدرتمندتری را حس کنند، چه در کنار عزیزانشان، چه کنار همکارها و چه در مکانهای مورد علاقهشان. ما حتی همین حالا هم با اینترنت موبایل، بخشی از این لحظات را تجربه میکنیم. پس منظور من از متاورس، حضور پررنگ تکنولوژی در زندگی نیست، بلکه استفاده از آن به شکلی طبیعیتر است. نگاهی به تعاملات ما از طریق اینترنت بینداز. ارتباط از طریق دستگاههای کوچک. به یک مانیتور نگاه میکنی و چهرهها همه رو به روی تو هستند. ما انسانها برای ارتباط به این شکل ساخته نشدهایم. ما عادت داریم با آدمها در یک اتاق باشیم و فضا را حس کنیم. مثلا اگر تو سمت راست من نشستهای، پس یعنی من سمت چپ تو نشستهام. پس یک حس مشترک درباره فضا داریم. وقتی حرف میزنی، صدایت را از سمت راستم میشنوم، نه اینکه همه صداها از روبهرویم بیایند.
چیزی که متاورس قرار است انجام دهد، کمک به انسانهاست که یک حضور طبیعیتر را تجربه کنند. چون ما ساخته شدهایم که این شکلی تعامل کنیم. بهاینترتیب، تعاملاتمان، غنیتر خواهد بود و واقعیتر. در آینده، به جای اینکه من و تو با هم تلفنی مصاحبه کنیم، میتوانی به شکل یک هولوگرام، روی مبل من بنشینی یا برعکس. و اینجوری حس میکنیم که واقعا در یک مکان هستیم، حتی اگر در دو ایالت متفاوت باشیم یا صدها مایل از هم فاصله داشته باشیم. من از دوران راهنمایی و اوایل کدزنی، به این چیزها فکر میکردم. یکی از چیزهایی که واقعا دوست داشتم خلق کنم، حس مجسمشده اینترنت بود که بتوانی در محیطی باشی و به جاهای مختلف، تلپورت شوی و با دوستانت باشی.
فکر نکنم از نظر مردم، این تجربه که تمام طول روز، کلاه VR سر کنی، آنقدرها هم طبیعی باشد اما شاید به آن عادت کنیم. اما چیزی که برایم جالب است، این است که متاورس، شغلهایی ایجاد خواهد کرد که الان وجود ندارند. به نظرت، چه نوع جدیدی از مشاغل در این دنیا ایجاد خواهند شد؟
قبل از آنکه به سوالت برسم، باید بگویم که قطعا، تکنولوژیها سیری تکاملی خواهند داشت و قبل از اینکه این روش ارتباط، به اصلیترین روش تبدیل شود، تکنولوژیهای مورد نیاز باید تکامل یابند. مثلا هدستهای VR الان سنگین هستند اما در آینده، هر ورژن، بهتر و بهتر خواهد شد.
برسیم به سوالت درباره مشاغل. اولا، فقط از تکنولوژی VR استفاده نخواهد شد. تکنولوژی AR یا واقعیت افزوده نیز مورد استفاده خواهد بود. یکی از دلایلی که تکنولوژیهای VR زودتر و بیشتر در دسترس بودهاند این است که سر کردن هدستهای VR از نظر اجتماعی، پذیرفته شدهتر است. اما زدن عینکهای AR که شبیه عینکهای عادی هستند هم موردی ندارد، نه؟ البته چالش اصلی برای ما و سعی شرکتهای صنعت تکنولوژی، این خواهد بود که تکنولوژیهای مختلفی از جمله تراشهها را در این عینکها جا بدهیم تا با کمک آن، بتوانی این دنیا را حس و مکانیابی کنی. اما وقتی این چالش را رفع کنیم و عینکها و هدستهای مورد نظرمان را تولید کنیم، تازه مشخص خواهد شد که چه کاربردهای متعددی دارند. یکی از کاربردها این است که با یک حرکت انگشت میتوانی وارد محل کارت شوی. هر کجا که بروی، میتوانی وارد استارباکس شوی، بنشینی، قهوهات را بخوری و دست تکان دهی و میتوانی هرچقدر که میخواهی مانیتور داشته باشی که همه از قبل و درست مثل وقتی که خانه بودی، تنظیم شدهاند. و میتوانی هر جا که میخواهی آن را با خودت ببری. وقتی داری با همکارت درباره مشکلی صحبت میکنی، به جای تلفن، میتواند تلپورت کند و تمام فضایی که در آن هستی را مشاهده کند. میتواند هر پنج مانیتورت را نگاه کند، اسنادت را مشاهده کند. میتواند کنارت بایستد و تعامل کند و سپس در چشم بر هم زدنی، به محل قبلش برگردد.
ما نامش را «محیط کار بیپایان» گذاشتهایم. یک فضای کار و بستر ایدهآل که میتوانی تمرکز کنی و بازدهی داشته باشی. ما در حال حاضر، یک ورژن از این محیط را برای هدستهای VR خود طراحی کردهایم و هر روز دارد بهتر میشود.
این تکنولوژی برای انجام همزمان چند کار، عالی است. میتوانی هر جا که خواستی، در محیط کارت، طبق تنظیمات همیشگی، کار کنی. یکی دیگر از حوزههای جذاب، جلسات کاری هستند. ما همین حالا هم بعضی از جلسات را با تکنولوژی VR انجام میدهیم. گرچه نمایان شدن آواتارها فعلا آنقدر واقعبینانه نیستند اما در حال حاضر در خیلی جاها، واقعی به نظر میرسند و خیلی بهتر از جلسات مجازی از طریق زوم هستند چون همه حاضران جلسه حس میکنند در یک فضای مشترک قرار دارند. مثلا اگر دور یک میز گرد نشسته باشید، هر کسی میتواند به یاد آورد که بقیه کجا نشسته بودند. صداها نیز به شکل سهبعدی پخش میشود. ما تازه اول این مسیر هستیم. این ماجرا هیجانانگیزتر خواهد شد تا جایی که مردم خواهند توانست فضای کار خود را طبق سلیقه خود، شخصیسازی کنند و کاری کنند که فضای کار مجازی، حس فضای واقعی را داشته باشد و فقط، عنصر دیجیتال به آن اضافه شده باشد. ما آدمها ساخته نشدهایم که از طریق اپلیکیشنها تعامل کنیم. و تمام تلاش ما هم این است که انسانها هنگام تعامل از طریق تکنولوژی، حس واقعیتری داشته باشد.