افشا کردن خود؛ کلید ایجاد اعتماد احساسی

این نوع اعتماد برای افرادی که سوابق یا تجربیات آنها برای رابطه‌‌‌سازی در طول زمان ارزش است، چالش‌‌‌برانگیز است و بالعکس برای افرادی که فردگرایی را اولویت قرار می‌دهند و وظیفه‌محور هستند، آسان‌‌‌تر است.

  اعتماد احساسی

چطور اعتماد احساسی با افراد ایجاد کنیم؟یکی از قدرتمندترین روش‌ها «خودافشاگری» یا فرآیند شناساندن خودتان به دیگران است.

خودافشاگری بیش از ۵۰ سال است که مورد مطالعه گسترده در حوزه‌‌‌های میان‌‌‌فردی مختلف قرار گرفته است؛ از جمله دوستی‌‌‌ها، روابط عاطفی، و روابط درمانی.

همه طرف‌‌‌های رابطه، برای افزایش اعتماد بین خود، باید به خودافشاگری بپردازند که باعث می‌شود حس کلی نزدیکی و دوست داشته شدن بیشتر شود.

مطالعه‌‌‌ای که در سال ۱۹۹۴ انجام شده، نشان می‌دهد خودافشاگری افراد را دوست‌‌‌داشتنی‌‌‌تر می‌کند. همچنین تعاملات روزانه را ارتقا می‌دهد و فرصت‌‌‌های ارزشمندی در مسیر شغلی شما ایجاد خواهد کرد.

مثلا اگر در نقش مدیریت سازمان هستید، خودافشاگری می‌تواند قدرت ویژه‌‌‌ای داشته باشد و صداقت شما را به دیگران اثبات کند. این باعث می‌شود آنها تمایل داشته باشند پشت برنامه‌‌‌‌‌‌ها و طرح‌‌‌های شما بایستند و از آن حمایت کنند.

خودافشاگری در تیم‌‌‌های شما باید علنی، ارادی و داوطلبانه باشد. خودافشاگری می‌تواند در قالب چیزهایی که در طول جلسات می‌‌‌گویید، چیزهایی که در ایمیل یا چت‌‌‌ها می‌‌‌نویسید یا عکس‌‌‌ها و فیلم‌‌‌هایی که در رسانه‌‌‌های اجتماعی محبوب پست می‌‌‌کنید، اتفاق بیفتد.

این موضوع به‌‌‌ویژه برای نیروهای دورکار مهم است، چون در دورکاری کلیدهای اجتماعی مشهود به شکل بصری و دیگر اطلاعات قابل مشاهده برای برقراری ارتباط با دیگران، وجود ندارد. عناصر خودافشاگری که برای دریافت‌‌‌کنندگان اهمیت دارد، عبارتند از:

  عمق: سطح صمیمیت منتقل شده

  وسعت: میزان اطلاعات افشا شده

  مدت: طول مدت تبادل اطلاعات

  تقابل: اینکه افشا کردن یک‌طرفه است یا تبادلی

  صداقت: اطلاعاتی که خارج می‌شود، چقدر «قابل استناد» است

  تخصیص: آیا اطلاعات به شکل منحصر به فردی مختص دریافت‌‌‌کننده است یا نه

  توصیفی در برابر تحلیلی: به عنوان مثال، «من شام خوردم» در برابر «من غذاهای عربی دوست دارم.»

  شخصی در برابر رابطه‌‌‌ای: به عنوان مثال، «من غذاهای دریایی دوست دارم» در برابر «دوست دارم با تو غذای دریایی بخورم.»

اینها یعنی برای افزایش نزدیکی احساسی، باید کمی از خودمان را در مکالمات معمولی که ممکن است در ابتدا یا انتهای جلسات گروهی یا در جریان ارتباطات دیجیتال با تک‌تک همکاران رخ دهد، به اشتراک بگذاریم.

«نمی‌توانم در آن زمان در جلسه حاضر شوم، چون مجبورم ماشینم را به مکانیکی ببرم.» «باید این فایل را زودتر می‌‌‌فرستادم، اما سیستم‌ام به مشکل خورده است.» «مشتری جدید ما از کانکتیکت است- خب، من در آنجا بزرگ شدم!» «عکسی را که از ژوهانسبورگ فرستادی دیدم. خانواده من یک سال در آفریقای جنوبی زندگی کرده است.»

هر چقدر بیشتر در مورد یک نفر اطلاعات به دست آورید، علاقه بیشتری به او پیدا می‌‌‌کنید و احساس نزدیک‌‌‌تری به او دارید. بدون این اشتراک‌‌‌گذاری‌‌‌ها، به‌‌‌ویژه در دورکاری، به یک رابطه تبادلی تک‌‌‌بعدی می‌‌‌رسید که فقط باید وظایفی که دارید انجام شود. زمان اضافه‌‌‌ای که به صورت فردی با همکارانتان می‌‌‌گذرانید، ناگزیر باعث می‌شود کشف‌‌‌های جالبی در مورد یکدیگر داشته باشید - مثلا اینکه یکی از همکاران همیشه جمعه‌‌‌ها ساعت چهار کاپوچینو می‌‌‌خورد.

در قالب دورکاری، باید این نوع خصوصیات و عادت‌‌‌ها را عنوان کنید و به اشتراک بگذارید.

مطمئنا، خودافشاگری هم مستلزم این است که در مورد مرزهای چیزهای قابل قبول و غیرقابل قبول در فضاهای مشخص و سطح اطلاعات شخصی که از مطرح کردن آنها احساس راحتی داریم، قضاوت‌‌‌هایی داشته باشیم. مثلا ممکن است نخواهید همه جزئیات عمل جراحی اخیر خود را با تیم بازاریابی خودتان به اشتراک بگذارید، اما در یک جلسه مجازی با پزشکتان، همه اطلاعات لازم را می‌‌‌دهید.

درست است که در نحوه ارائه کردن خودتان به دیگران می‌‌‌خواهید صادق باشید، اما اظهارنظرهای خاصی که معمولا آزاردهنده تلقی می‌‌‌شوند (مثل حرف‌‌‌های جنسیت‌‌‌زده) هیچ‌گاه قابل قبول نیستند.

در واقع، خودافشاگری مساله حساسی است. اگر آن را به درستی انجام دهید، روابط خود با دیگران را تقویت می‌‌‌کنید و توانایی خود را برای ایجاد اعتماد و الهام‌‌‌بخشی برای دیگران افزایش می‌‌‌دهید. اما اگر غیرعاقلانه، نادرست و بی‌‌‌موقع این کار را انجام دهید، یا وقتی دیگران جزئیات شخصی خود را افشا می‌کنند واکنش بد و قضاوت بی‌‌‌جایی داشته باشید، می‌تواند اثر منفی داشته باشد.

در قسمت بعد، در مورد اعتمادآفرینی با مشتریان صحبت خواهیم کرد.