سیلیکون ولی؛ موتور تولید ثروت جهان
به جز اینها، صدها استارتآپ کارشان را در این منطقه شروع میکنند، به امید اینکه بتوانند پا جای پای این شرکتهای بزرگ جهانی بگذارند. بنیانگذاران استارتآپها به این منطقه هجوم میآورند تا از شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر یا سرمایهگذاران فردی، سرمایه جذب کنند. در سال ۲۰۱۹ استارتآپهای این منطقه، ۹/ ۴۵ میلیارد دلار سرمایه جذب کردند. سیلیکون ولی، علاوه بر اینکه الهامبخش ظهور قطبهای تکنولوژی در دیگر شهرهای آمریکا بوده، فرهنگ استارتآپی را در کشورهای دیگر هم رواج داده و این روزها شاهد فعالیت مراکز نوآوری مهمی در شهرهای بزرگ دنیا هستیم (که در هفتههای آینده در همین ستون به آنها میپردازیم).
سیلیکون ولی به چه معناست؟
سیلیکون ولی که به آن دره سیلیکون هم میگویند در بخش جنوبی شهر سانفرانسیسکو در ایالت کالیفرنیای شمالی واقع شده است. نام سیلیکون از یک ماده شیمیایی ارزانقیمت گرفته شده که ویژگیهای نیمه رسانایی در خود دارد و بنابراین عنصر ایدهآلی برای استفاده در تراشههای کامپیوتری است (این ماده با سیلیکون که نوعی پلاستیک است فرق دارد). سیلیکون اولینبار در اواسط قرن بیستم و زمانی که صنعت نیمه رساناها در حال تبلور بود، استفاده شد. این ماده هنوز هم برای تولید تراشههای الکترونیکی به کار رفته در گوشیهای هوشمند، کامپیوترها، تبلتها و بسیاری از ابزارهای دیگر به کار میرود.
«ولی» به معنای «دره» به منطقهای اشاره دارد که در اوایل سالهای ۱۹۰۰ و قبل از انتقال شرکتهای کامپیوتری به آن، به خاطر باغهای میوه زیادی که داشت با عنوان «دره خوشحالی دل» شناخته میشد. درختهای زردآلو، آلو و بادام، فقط بخشی از این باغها را تشکیل میدادند.
هیچکس بهطور دقیق نمیداند اولینبار چه کسی این دو کلمه را با هم ترکیب کرد، اما دان هافلر، گزارشگر حوزه تکنولوژی در دهه ۷۰ سیلیکون ولی را عمومی کرد. این اسم به وضوح جا افتاد و حالا سیلیکون ولی نهتنها نشاندهنده یک بخش فیزیکی از دنیا است، بلکه مفهوم ظهور اینترنت، دنیای دیجیتال، ثروت حاصل از تکنولوژی و ... را تداعی میکند.
سیلیکون ولی شهر نیست، بلکه منطقهای است که چند شهر را در خود جای داده است. برخیها شهر «پالو آلتو» را پایتخت غیررسمی سیلیکون ولی میدانند که دانشگاه استنفورد هم در آن قرار گرفته است. برخی دیگر هم میگویند «سن خوزه» پایتخت این منطقه تکنولوژیک است.
فرهنگ ثروتآفرین و جنسیتزده
شکوفایی سیلیکون ولی به رونق داتکام یا حبابی که در اواخر دهه ۹۰ میلادی شکل گرفت، برمیگردد؛ یعنی زمانی که اینترنت برای انبوه مردم دسترسپذیرتر شد. سرمایهگذاران پول نقد را به پای استارتآپهایی که قرار بود در این جنون اینترنت غوغا به پا کنند میریختند.
نیمی از میلیاردرهای تکنولوژی دنیا در سیلیکون ولی زندگی میکنند و این منطقه یکی از ثروتمندترین نقاط دنیا محسوب میشود. ثروتمندترین افراد سیلیکون ولی را بنیانگذاران شرکتهای تکنولوژی، سرمایهگذاران خطرپذیر و غولهای املاک تشکیل میدهند. معروفترین آنها عبارتند از مارک زاکربرگ، بنیانگذار فیسبوک؛ لری الیسون، بنیانگذار اوراکل؛ لری پیج و سرگئی برین، بنیانگذاران گوگل و ایلان ماسک، بنیانگذار تسلا.
در مه ۲۰۱۲ نیویورکتایمز در گزارشی اعلام کرد ۱۴ درصد خانوارها در بخشهایی از این منطقه، سالانه بیش از ۲۰۰ هزار دلار درآمد دارند. در سال ۲۰۱۵ موسسه بروکینگز در رتبهبندی GDP سرانه، شهر سن خوزه را سومین شهر بعد از زوریخ و اسلو قرار داد. درحالحاضر، با تولید ناخالص داخلی (GDP) سرانه ۱۲۸.۳۰۸ دلار، اگر سیلیکون ولی یک کشور محسوب میشد، میتوانست در لیست پنج کشور ثروتمند اول دنیا باشد.
طبق اعلام سایت گلسدور، متوسط حقوق دریافتی در شرکتهای تکنولوژی این منطقه، بین ۱۳۳ تا ۱۷۱ هزار دلار است. تقاضا برای جذب بهترین و ماهرترین مهندسان نرمافزار و توسعهدهندههای شاغل در این منطقه بسیار زیاد است و شرکتهای تکنولوژی بر سر بهدست آوردن آنها رقابت دارند. این تقاضای بالا به معنی رقابتی شدن دستمزدها است.
همچنین استارتآپهای تکنولوژی سیلیکون ولی، به تخصیص بستههای پرداخت دستمزد معروف هستند که بخش عمده آن را واگذاری سهام تشکیل میدهد. اگر استارتآپی تحت تملک یک شرکت بزرگتر درآید یا سهامش عرضه عمومی شود، سهام فرد به یک ثروت هنگفت تبدیل میشود (البته بهطور مشابه اگر آن استارتآپ شکست بخورد، سهام ارزش خود را از دست میدهد).
یکی از انتقادهای مهمی که به فرهنگ سیلیکون ولی وارد است، نهادینه شدن تبعیض جنسیتی است که باعث شده مردان در بهدست آوردن فرصتها و نقشهای تکنولوژی، از مزیت بیشتری برخوردار باشند. آمارها نشان میدهد شرکتهایی که توسط زنان مدیریت میشوند، فقط ۲ درصد سرمایههای خطرپذیر را به خود اختصاص میدهند. کمتر از یکچهارم مشاغل مهندسی و کامپیوتری در آمریکا در اختیار زنان است و طبق مطالعات انجام شده، زنان در عرصه تکنولوژی، در جلسات کاری بیشتر مورد هجوم قرار میگیرند و بهطور کلی ارزیابیهای آنها به جای اینکه براساس عملکرد و استعدادشان باشد، براساس شخصیت آنها است.