فوت و فن روابطعمومی با ایلان ماسک
در دو یادداشت قبلی که در این ستون(مدیریت ارتباطات) منتشر شد، به رویکردهای بازاریابی و نگاه متفاوت ماسک به روابطعمومی پرداختم. آنچه در ادامه این یادداشت میخوانید، جمعبندی یادداشتهای قبلی و استراتژیهای روابطعمومی است که ماسک از آنها بهره گرفته و توانسته است برندهای تسلا و اسپیسایکس را تقویت کند و دانستن آنها میتواند برای متخصصان روابطعمومی جذاب و موثر باشد.
۱- مسوولیت اشتباه خود را بپذیرید
دو سال پیش در مراسمی رسمی طی آزمایش میزان مقاومت شیشه خودروی تسلا، توپی فلزی را بهسمت شیشه (Tesla Cybertruck) آن پرتاب کردند که برخلاف انتظار ماسک شیشه خودرو شکست. بهدلیل این اتفاق پیشبینی نشده این رویداد میتوانست نیمهتمام گذاشته شود یا ماسک از ادامه سخنرانی خود منصرف شود، اما او نهتنها به سخنرانیاش ادامه داد بلکه از مخاطبانش برای این اتفاق عذرخواهی کرد. ایلان ماسک به این مشهور است که به قولهای عجیبوغریبش عمل نمیکند، اما ثابت کرده جایی که انتظارات را برآورده نکرده، پاسخگو بوده است.
۲- به ستارهها برسید
سهسال پیش ماسک با موفقیت تسلا رودستر محبوب خود را با فالکون هوی به فضا فرستاد. او با اضافهکردن تسلا رودستر به موشک یک شیرینکاری برای دو برند ساخته بود. ماسک هوشمندانه با این کار توجه همه را علاوهبر پرتاب موشک با موفقیت به سمت تسلا نیز جلب کرد که این میتواند امکانی جدید در یک سفر فضایی باشد.
در این پروژه ماسک بیشترین بهره را از ظرفیت روابطعمومی برد. در حالیکه این رویداد حسابی سروصدا کرده بود و دربارهاش صحبت میکردند، ماسک تازهترین اطلاعات را از طریق حساب کاربری خود در توییتر به فالوورهایش میداد.
ماسک بعد از پرتاب موفقیتآمیز موشک در توییتر خود نوشت: «از قرار یک ماشین در مدار زمین است.»
او با این کار جایی میان خلاقیت و جنون برای روابطعمومی تعریف کرد. پیدا کردن این نقطه در روابطعمومی برای بسیاری از کسبوکارها دشوار است. ایده ماسک برای ارسال خودرو به فضا در نگاه اول نشدنی بهنظر میرسید، اما ماسک اثبات کرد همیشه جایی میان خلاقیت و جنون در روابطعمومی وجود دارد که با ایستادن در آن نقطه میتوان به موفقیتهای بزرگ دست پیدا کرد.
۳- جایی میان خلاقیت و جنون بایستید
بهسختی میتوان فراموش کرد که ایلان ماسک موقعی توانسته شرکت بورینگ را به فروش برساند. این شرکت تولیدکننده نوعی وسیله شبیه به اسلحه بود که شعله پرتاب میکرد. ایده عجیبوغریب این محصول همان چیزی بود که شرکت بورینگ را موفق کرد.
۲۰هزار عدد از این محصول طی صد ساعت به فروش رسید و ۱۰میلیون دلار درآمد ایجاد کرد. همه شرکتها نباید دقیقا چنین مسیری را طی کنند، اما ماسک نشان داد میشود ایده را طوری شروع کرد که از همان اول سروصدا کند. اگر ایده خیلی عجیب باشد میتواند همان اول مردم را جذب کند تا منتظر بمانند و ببینند قدم بعدی شرکت چه خواهد بود.
۴- شبکههای اجتماعی را به رسمیت بشناسید
ماسک ایده Tesla Cybertruck را از بازیهای ویدئویی الهام گرفته و خاطرات خود را در این زمینه آنلاین مطرح کرده است. ماسک در توییتر وقت صرف میکند؛ مثلا برای توییتهای خبرساز و گاه جنجالیاش مشهور است، درباره محصولاتش ازجمله تسلا و ایدههایی که قرار است به نتیجه برسند صحبت میکند و... وقتی حتی بهعنوان مشهورترین کارآفرین دنیا عضو یک شبکه اجتماعی مانند توییتر میشوید، راحتتر میتوانید از ایدههای مردم در سراسر دنیا الهام بگیرید و فراتر از مالک یک برند باشید.
۵- علاقهمندی خود را فریاد بزنید
ایلان ماسک با مردم وقت صرف میکند و درباره پروژههایش با آنها صحبت میکند. او برای تحقق رویاهایش تلاش زیادی کرده و هرگز تعادل و توازن میان ایده اصلی و جزئیات آن را به هم نزده است. اگر ویدئوی تورهای کارخانه تسلا را تماشا کنید خواهید دید که او میداند هر دستگاه چه کاری میکند و یک خودروی تسلا چگونه تولید میشود. در مورد رویاهایش در زمینه فناوریهای اکتشاف فضایی نیز اینچنین است.
این رویکرد برای مخاطبانی که میخواهند فعالیتهای ماسک را دنبال کنند باعث جذابیت است. همه اینها باعث شده تا ماسک خود را از دیگر مدیران شرکتهای تکنولوژی جدا کند و به عبارت دیگر با قوانین معمول بازی نکند.
او از طیف سنتی بازاریابی عبور کرده و بهشکل قابلتوجهی فعالیتهای روابطعمومی کسبوکارهای خود را از طریق حساب کاربریاش در توییتر انجام داده است. این رویکرد برای ایلان ماسک موثر بوده است؛ شاید برای شما هم موثر باشد.