نقش کوچینگ در جهان همیشه درحال تغییر
برای اولین بار در این سالها، محیط کار ترکیبی از نسلهای متفاوت (یعنی نسل بیبی بومر، نسل x، نسل هزاره و نسل z) است. برای این منظور مدیران باید برای اداره کردن نیازها و علاقهمندیهای پیچیده و متنوع این نسلها خود را مجهز کنند. علاوه بر این، چهارمین انقلاب صنعتی و اینترنت اشیا، مردم را به یادگیری نحوه تعامل با ماشینها واداشته است. برخی از مهارتهای خاص با مهارتهای جدیدی جایگزین میشوند که بهواسطه تکنولوژیهای جدید همراه با چهارمین انقلاب صنعتی پدیدار شدهاند. اینترنت اشیا و دادههای بزرگ به طور مستقیم، رفتار و منش ما را تحتتاثیر قرار میدهند. از این رو فرآیندهای موجود باید از نو بهگونهای که مطابق با یکپارچگی تعامل انسان و ماشینها باشند مهندسی شوند. در این میان، مدیران و رهبران، در مورد آموزش مجدد افراد خود برای کسب مهارت تخصصهای جدید مسوولیت بزرگی دارند.
زمانی که تغییری رخ میدهد، افراد معمولا از لحاظ عاطفی آمادگی این رخداد را ندارند. آنها همیشه در ابتدا در بهت و شوک فرو میروند. بعضی اوقات این شوک بهگونهای ویرانگر است که برخی هیچگاه از آن بهبود نمییابند. این شگفتانگیز است که چطور بسیاری از افراد بدون آنکه خود، آگاه باشند به خاطر این شوک به صورت خودکار در وضعیت انکار هستند. واقعیت این است که هیچکس تغییر را مخصوصا زمانی که مشخص نیست آیا این تغییر به نفعش است یا خیر دوست ندارد. برخی افراد آشکارا تغییرات را انکار میکنند در حالیکه برخی دیگر انکارشان نامحسوس است. به هرحال انکار تغییر، چه در سطح فردی و چه در سطوح سازمانی و اجتماعی اتفاقی هزینهبر است. معمولا به این صورت است که آنهایی که تحتتاثیر قرار گرفتهاند در سطوح پایین نمودار تغییر، فرود میآیند. از سوی دیگر، به دلیل بیمیلی افراد در پذیرش این تغییرات و این حقیقت که باید در زندگی به دنبال شیوههای جدیدی باشند، تغییرکردن برای آنها کاری بس دشوار میشود. این افراد ممکن است برای همیشه از نظر عاطفی صدمه خورده و نتوانند خود را بیابند. در این میان، کوچینگ یک مداخله عملی است که نقش کلیدی در یاری رساندن به مدیران و رهبران دارد تا آنها بتوانند تغییرات احتمالی را که پیشروی تیمشان است به آنها توضیح داده، سطح آمادگیشان را بهبود بخشیده و ظرفیت سازمان را بالا ببرند. (شکل)
کوچینگ یک فرآیند معنابخشی است که بنا به گفته کاوشی بوتجوKaushi Boteju به معنای ساختاردهی به ناشناختههاست که با قرار دادن محرکها در نوعی چار چوب، ما را قادر به فهم، درک، تشریح، نسبت دادن، قیاس کردن و پیشبینی شرایط میکند. استفاده از مفاهیم کوچینگ، تاثیر قابلتوجهی در میزان موفقیت و پایداری پروژ ههای تحول و مدیریت تغییر داشته است.
منبع:icoachtraining.com