تغییر ساختار مالی شرکتها در مواجهه با مشکل نقدینگی
برنامه اولیه بسیاری از شرکتها این است که تحت شرایط و فشار توافقنامههای مالی موجود خود فعالیت کنند، که این در عمل به معنای برداشت هرچه بیشتر از خطوط اعتباری گردان (Revolving lines of credit) آنها است. با این حال زمانی که تمامی این منابع به پایان میرسند، بسیاری از شرکتها درمییابند که نقدینگی مورد نیاز آنها همراه با فشار مداوم بر درآمد، ساختار مالی شرکت را تحت فشار بسیار شدیدی قرار داده است. بنابراین چارهای جز تغییر ساختار مالی خود نخواهند داشت.
تغییر ساختار مالی چیست و شامل چه مواردی است؟:
مذاکره مجدد بر سر قراردادهای مالی، به شرکتهایی که کمبود وجه نقد دارند از دو طریق کمک میکند. اول اینکه به آنها این امکان را میدهد تا فشار مالی و قراردادی مرتبط با تعهدات مالی خود را به گونهای تنظیم کنند که با ارزشها و جریان نقدی فعلی آنها مطابقت داشته باشد. دوم اینکه تزریق سرمایه جدید به کسبوکار را تسهیل میکند. نقش هیاتمدیره در تغییر ساختار مالی، به توانایی شرکت در پرداخت دیون خود بستگی دارد. اگر شرکت قادر به پرداخت دیون خود باشد، هیاتمدیره بر منافع سهامداران تمرکز میکند؛ اما در صورتی که شرکت ورشکسته باشد، هیاتمدیره باید منافع طلبکاران را در نظر بگیرد. در هر صورت، هدف اصلی هیاتمدیره به حداکثر رساندن ارزش شرکت است که به معنای تسهیل دسترسی به نقدینگی است. یک شرکت برای تامین بودجه عملیات و پروژههای زیستپذیر خود به نقدینگی نیاز دارد.
از دیدگاه طلبکاران یک شرکت، طلبکارانی که با خطر از دست دادن سرمایه خود مواجهند، میتوانند این خسارت را از سه طریق کاهش دهند: آنها میتوانند به شرکت اجازه دهند اقداماتی را برای به حداکثر رساندن ارزش شرکت انجام دهد؛ آنها میتوانند درخواست سهمی بیشتر از مقدار توافق شده را داشته باشند؛ و همچنین میتوانند اصرار کنند که ساختار مالی سهم آنان به گونهای تغییر یابد که احتمال بازیابی یا به حداکثر رسیدن سرمایه آنها در طول زمان افزایش یابد.
هر شرکتی برای دستیابی به اهداف خود در یک تغییر ساختار مالی، به مجموعه مشخصی از ابزارها نیاز دارد. ما این گروه از ابزارها را «مجموعه ابزارهای تغییر ساختار» مینامیم و به شرح و بررسی هریک از این روشها خواهیم پرداخت که یک شرکت یا طلبکاران آن میتوانند برای تغییر موقعیت مالی خود از آنها استفاده کنند. این ابزارها به دو دسته تقسیم میشوند: مواردی که میتوانند در یک چارچوب خارج از دادگاه استفاده شوند و ابزارهایی که در یک فرآیند قضایی و در دادگاه مورد استفاده قرار میگیرند.
تغییر ساختار بدون مراجعه به دادگاه:
تغییر ساختارهای خارج از دادگاه معمولا کمهزینهتر هستند، اما به رضایت عمده طلبکاران در ارتباط با تغییرات اساسی مانند دریافت سهام به جای بدهی نیاز دارند. دستیابی به این توافقات ممکن است دشوار باشد؛ مخصوصا زمانی که منافع سهامداران و طلبکاران مغایرت داشته باشد، که اغلب اینگونه است. اگر طلبکاران احساس کنند که گزینه جایگزین یک معامله مذاکره شده، پیامدهای نامطلوبی برای مطالبات آنها دارد، احتمال موفقیت شرکتها بیشتر است. ابزارهای اصلی یک تغییر ساختار خارج از دادگاه به شرح زیر است:
چشمپوشی یا اصلاح توافقنامههای بدهی: بهطور معمول، اولین گام در یک تغییر ساختار مالی، به خصوص اگر علائم بحران آنچنان شدید نباشند، این است که شرکت به دنبال رهایی موقت از برخی تعهدات در توافقنامههای بدهی خود باشد یا با هدف اصلاح شرایط کلیدی در توافقنامهها، در ساختار تعهدات فعلی خود با طلبکاران به عقد قراردادهای جدید بپردازد. با این کار یک رهایی موقت نسبت به حفظ تعهدات فراهم میشود یا میزان بدهیهای جدیدی که شرکت میتواند بر عهده بگیرد، افزایش مییابد.
مبادله بدهی با بدهی (Debt-for-debt exchange): زمانی که چشمپوشی یا اصلاحات امکانپذیر نباشند، مبادله بدهی با بدهی میتواند یک ابزار قدرتمند برای تسهیل ایجاد تغییرات اساسی در ساختار سرمایه شرکت باشد. برای این کار شرکت باید با طلبکاران خود به توافق برسد تا تعهدات فعلی را با تعهدات جدیدی که مبلغ اصلی کمتری دارند، دارای نرخ بهره کمتری هستند یا سررسید طولانیتری دارند، تعویض کنند.
سوددهی از طریق خرید مجدد بدهی: سهامداران میتوانند توافق کنند تا بدهی شرکت را (معمولا با تخفیفی در ارزش اسمی بدهی) مجددا خریداری کنند و سپس آن را در ازای سهام اضافی لغو کنند. به این طریق شرکت را قادر میسازند تا از سودهای ذخیرهشده استفاده کرده و هزینههای عملیاتی خود را تامین کند.
مبادله بدهی با سهام: برخی از طلبکاران میتوانند توافق کنند تا بخشی از بدهی خود یا کل آن را با ابزار سهام مبادله کنند. این کار همان اثر خرید مجدد بدهی شرکت را خواهد داشت اما باعث کاهش مالکیت سهامداران فعلی میشود.
فروش داراییها و اجاره پس از فروش: در صورتی که یکی از داراییهای شرکت برای برنامه آینده آن ضروری نباشد، شرکت میتواند آن را بفروشد و از درآمد آن برای سوددهی به سازمان استفاده کند. یا از وجه نقد برای تامین هزینههای کسبوکار مانند حقوق و دستمزدها یا خرید لوازم ضروری برای حفظ تاسیسات شرکت، استفاده کند. یک شرکت همچنین میتواند یک دارایی ضروری خود را بفروشد و آن را بهصورت همزمان از خریدار اجاره کند. محدوده فروش دارایی و اجاره پس از فروش ممکن است در شرایط فعلی محدود باشد زیرا خریداران داراییها احتمالا خود در چالشهای مشابه با فروشندگان قرار داشته باشند.
فروش شرکت: سرانجام ممکن است هیاتمدیره تشخیص دهد که بهترین راه برای به حداکثر رساندن ارزش شرکت و دستیابی به نقدینگی، فروش شرکت به شخص ثالثی است که منابع بیشتری در اختیار دارد و میتواند از طریق آنها، ارزش بیشتری را برای ذینفعان ایجاد کند.