آمادگی برای توفان
شرکت چینی در نقش قوی سیاه؟
برای بسیاری از ناظران بازار، عجیب بود که هوآوی به تدریج خود را بالا کشید و تبدیل به رهبر بازار صنایع مخابراتی (telecom) شد. هوآوی در این تصاحب، نه تنها نظم بازی را از جنبههای مختلف به هم ریخت، بلکه آشوبگر سیاسی جهان هم لقب گرفت. به ویژه بحثها و مشاجرات فراوانی که در مورد تحریم هوآوی یا جنگ تجاری آمریکا و چین درگرفت، نام این شرکت را بارها در گوش مردم طنینانداز کرد. اما پیش از این ماجراها، هوآوی توانسته بود سالهای فراوانی دور از انظارعمومی باقی بماند. حتی وارد شدن فرضی هوآوی به سطح جهانی در این مقیاس، به دلیل سیاست نبوغآمیز «قوی سیاه» است.
این شرکت به این دلیل سالها ناشناخته بود که اغلب از نشان تجاری خود استفاده نمیکرد و فقط بهعنوان یک شریک تجاری برای اپراتورهای تلفن و اینترنت، تحت نام آنها به تثبیت قدرتش میپرداخت. از طرف دیگر، هوآوی بهعنوان یک شرکت چینی بیشتر مراحل رشدش را در مرزهای حفاظتشده کشور خود پشت سر گذاشت. سال ۲۰۱۲ بود که این شرکت جای اریکسون را بهعنوان رهبر جهان گرفت (از نظر میزان درآمد و سود خالص)، اما با شروع اتهامات آمریکا و تحریمهای این کشور بود که نام هوآوی تبدیل به نامی آشنا در شرق و غرب جهان شد.
هوآوی در عرصه جهانی
هوآوی یک شرکت مخابرات چینی است که در سال ۱۹۸۷ توسط رن ژنگفی (Ren Zhengfei) در شهر شنژن تاسیس شد. این شرکت همچنین یکی از غولهای جهان در فناوریهای ارتباطات راه دور، زیرساختهای مخابرات و دستگاههای هوشمند است. آنها بیش از ۱۹۴ هزار نفر را به استخدام خود درآوردهاند، در بیش از ۱۷۰ کشور فعالیت دارند و به بیشتر از ۳ میلیارد نفر (بهجز بازار آمریکا) خدمترسانی میکنند. در سال مالی ۲۰۱۹ و در اوج کشمکشها و تحریمها، درآمد هوآوی به حدود ۱۲۳ میلیارد دلار رسید که ۹ میلیارد دلار آن سود خالص بود (این ارقام با افزایش ۱۴ درصدی درآمدها و ۵ درصدی سود خالص نسبت به سال ۲۰۱۸ ثبت شد). بهعنوان شاهدی بر حضور جهانی و سطح موفقیت آنها میتوان به سلطهشان بر صنعت ارتباطات راه دور جهان، حضور در رتبه دوم جهان در فروش گوشیهای هوشمند و قرار گرفتن در رتبه ۴۹ بهترین شرکتهای جهان از نگاه مجله فوربس اشاره کرد.
با آنکه این دستاوردها را نمیتوان نادیده گرفت، تبدیل شدن آن به یک رهبر بازار در سالهای اخیر باعث شد بسیاری از مردم فکر کنند این غول فناوری یکباره ظهور کرده است. هر چند روند رشد هوآوی طی سه دهه و به آرامی صورت گرفته است، این شرکت تا حد زیادی مورد توجه قرار نمیگرفت و شاید به باور عمومی در ترقی دوم پس از جهانی شدن به چشم آمد. بدون شک یکی از اتفاقاتی که نقشی پررنگ در دیده شدن هوآوی داشت، دستگیر شدن دختر رن ژنگفی (بنیانگذار شرکت) بود. او که مدیر مالی بود، به اتهام تخلفهای بانکی و دور زدن تحریمهای ایران در یکی از احکام بینالمللی آمریکا، در کانادا بازداشت شد. از آن زمان، توهم توطئه آمریکا باعث شد که بیشترین اخبار مرتبط با هوآوی، پسزمینه نظامی آقای رن و ادعای ورود این شرکت به حوزههای جاسوسی باشد. این بحثها باعث شدند که آمریکا، استرالیا، نیوزیلند و بریتانیا اقدام به وضع ممنوعیت برای شرکتهای داخلی خود در استفاده از فناوریهای هوآوری در نصب شبکههای ۵G موبایل کنند.
ظهور یکباره؟
قطعا هوآوی به یکباره ظهور نکرد که در یک آن چشم جهانیان را به خود خیره کند. در حقیقت گسترش فعالیتهای بینالمللی این شرکت، مدتها پیش از شروع معروفترین پروژه اقتصادی چین (معروف به جادهابریشم جدید یا یک کمربند، یک راه) در سال ۲۰۱۳ آغاز شده بود. حتی باید جهانی شدن هوآوی را هم در دوره پیش از ۱۹۹۶ جستوجو کرد که این شرکت چینی وارد مرحله دوم توسعه خود شد و با مشارکت با شرکت سختافزاری آیبیام (IBM) بهدنبال معرفی یک ساختار مدیریتی برآمد. پیش از آن، بررسی فرصتهای رشد در برزیل، روسیه و آفریقا شروع شده بود و مدیران هوآوی در حال مذاکره برای بستن قراردادهایی هم بودند. بهعنوان مثال، این شرکت نخستین دفتر فروش آفریقایی خود را در نایروبی (پایتخت کنیا) در سال ۱۹۹۸ ایجاد کرد. فعالیتهای هوآوی در آفریقا تا به امروز هم متوقف نشده و با فعالیت کنونی خود در ۴۰ کشور از ۵۴ کشور این قاره، آن را به سومین بازار فروش بزرگ خود تبدیل کرده است. حتی با وجود فشارهای آمریکا، کاهش کلی فروش گوشیهای هوشمند و البته بحران کووید-۱۹ در سراسر دنیا، هوآوی همچنان توانسته درآمد خود را نسبت به نیمه نخست سال قبل، ۱/ ۱۳ درصد افزایش دهد که دلیل اصلی آن بازار آفریقا بوده است.
چطور رقم خوردن چنین اتفاقاتی ممکن است؟ هوآوی بهعنوان شرکتی که شعارش «مشتری ارباب است» و همواره باید آنها را در ذهن داشت، یکی از نخستین شرکتهایی بود که بر بازاریابی ردهسوم (tier ۳ marketing) تمرکز کرد. این سخن به معنای آن است که به جای مشتریان بزرگ رده اول و دوم (ملی و منطقهای) اقدام به تامین تجهیزات و خدمات در نواحی روستایی کوچک (بازارهای ردهسوم) آفریقا کردند. چنین رویکردی با استراتژیهای رقابت بینالملل رایج در تناقض بود و البته نتایج گواه موفقیت آن هستند.
شاید استراتژی متمایزکننده هوآوی را بتوان در امتداد داستان مواجهه آنها با موشهای صحرایی دانست که این روزها معروف شده است. در صحرا و نواحی روستایی چین، موشهای صحرایی مانند طاعونی برای ارتباطات مخابراتی مشتریان بودند. شرکتهای بینالمللی نمیخواستند توجه خود را به این موضوع معطوف کنند و آن را مشکل مشتریان میدانستند. وظیفه آنها تامین فناوریها و تجهیزات بود و مشتریان باید آن را حفظ میکردند. هوآوی تصمیم گرفت نگاه متفاوتی به موضوع داشته باشد و حضور موشهای صحرایی را مشکل خود بداند. استراتژی مسوولیتپذیرانه هوآوی و جلسات پیرامون آن با جوامع محلی باعث شد که این شرکت بتواند چندین رقیب بزرگ خود در بازارهای خاورمیانه و آفریقا را شکست دهد. با این اقدامات، هوآوی بهعنوان تامینکننده تجهیزات کممصرف و ارائهکننده زیرساختهای حفاظتی از شبکههای مخابرات در نواحی دورافتاده شهرت یافت. این شرکت در نهایت بهعنوان متخصص تغییر ساختارهای اقتصادی پوشش اینترنت و مخابرات روستایی اعتبار و محبوبیت پیدا کرد.
نبوغ ژنگفی در پیش گرفتن این استراتژی، آنجا مشخص میشود که بسیاری از پژوهشهای انگیزشی بر اهمیت تعیین اهدافی والا برای کارکنان تاکید میکنند. زمانی که هدفی والا (اجتماعی یا فرهنگی یا زیستمحیطی) برای شرکت تعیین میشود، کارکنان با انگیزه و روحیه بیشتری تلاش خواهند کرد. آنها میدانند که با فعالیتهای خود جهان را هم به مکان زیباتری تبدیل خواهند کرد و این روحیه قدرت عبور از بحرانها را هم بالاتر خواهد برد؛ ضمن آنکه حفظ نیروهای انسانی کنونی و جذب بهترین متخصصان هم راحتتر میشود.
رن ژنگفی نیز بر این اساس، خدمترسانی به مشتریان را هدف نهایی هوآوی تعیین کرد. او باور داشت تحمل سختیها و فداکاریهایی که برای عبور از یک بحران نیاز است، ریشه در این واقعیت دارد که کارکنان شرکت تمام تمرکز خود را روی هدف اصلی شرکت گذاشته باشند: ارائه بهترین خدمات ممکن به مشتری.
با کار کردن به این شیوه، هوآوی به سرعت بر سهم بازار خود افزود و همچنان تا حد زیادی از رادارها به دور ماند. آنها در بازار داخلی و جوامع محلی آفریقا که کمترین رقیب را داشتند، به رشد ادامه دادند. در همین مدت، زمان و انرژی زیادی را صرف نفوذ به بازار اروپا کردند. تلاشهای آنها برای ورود به اروپا پس از آن به نتیجه رسید که همتایانشان در قاره سبز (اریکسون و نوکیا) با اتحادیه اروپا برای صدور مجوز فعالیت هوآوی موافقت کردند. هوآوی توانست با بسیاری از کشورهای اروپایی به همکاری نزدیک برای تامین تجهیزات و زیرساختهای لازم در سیستمهای مخابرات محلی برسد. واضح است که حضور آنها در اروپا باعث جلب توجه بیشتری شد، اما همچنان تا دیده شدن اثر واقعی آنها بر این بازار زمان مانده بود. و اکنون، هوآوی بهدنبال تشدید تنشهای آمریکا و چین تبدیل به یکی از مهمترین طعمههای آمریکا شده است. منتقدان میگویند در رفتار آمریکا با هوآوی و تحقیقات گسترده روی احتمال اقدامات جاسوسی، تناقضهای زیادی دیده میشود. از آنجا که هوآوی سالها است طرحهای خود را براساس سبک و نظر شرکتهای خارجی (که البته بسیاری از آنها مانند آیبیام، هی گروپ، شرکت مشاوره مرسر و پیدبلیوسی آمریکایی هستند) پیش میبرد. این شرکتها در حوزههای مختلف طراحی، سیستم توسعه محصول، ساختار سازمانی و سیستم مالی شرکت نقش داشتهاند.
در مواجهه با این واقعیت، چنین سوالی در ذهن شکل میگیرد که هوآوی چگونه توانست بهعنوان یک شرکت چینی به چنین سطحی از بازارهای جهانی نفوذ کند و بدون آنکه حضورش به چشم بیاید، همکاریهای بینالمللیاش را گسترش دهد. شاید این شرکت را بتوان مصداقی کامل از الگوی مورد توصیه دنگ شیائوپینگ، رئیسجمهور فقید چین در سالهای ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۹ دانست: «به دور از تنش کار کنید و توجهها را به خود معطوف نسازید. هیچگاه پیشگام نباشید اما اهدافی بزرگ در سر بپرورانید.» این استراتژی، واقعا به دستاوردی بزرگ برای هوآوی انجامید. شرکتی که به لطف اریکسون و نوکیا توانست به بازار اتحادیه اروپا دست پیدا کند، اکنون رهبر بازار جهانی به حساب میآید و درآمدهایش ۵ برابر همان همتایان اروپایی خود شده است.
هوآوی در نقش قوی سیاه
اگر بتوان استراتژی هوآوی را استفاده از عنصر غافلگیری در زمانی دانست که سایر غولهای مخابراتی چین پرده از چهره خود میانداختند، میتوان آن را مانند یک «قوی سیاه» دانست. آنطور که نسیم نیکولاس طالب، تحلیلگر لبنانی-آمریکایی تعبیر میکند، قوی سیاه موجودی است که گویا از ناکجاآباد و ناگهان روی صحنه نمایش ظاهر میشود و وضع موجود (در این مورد، نظم تجاری جهان) را به چالش میکشد. به چالش کشیدن وضع موجود را میتوان در رشد هوآوی هم دید؛ جایی که یکباره شرکتی چینی بر خلاف شکستهای پیشین هموطنانش در عرصه بینالمللی به نفوذی باورنکردنی در بازار رسید. همزمان با پردهبرداری هوآوی از دستاوردهایش در صنعت مخابرات جهان، با چالشهای بزرگی در سطح ژئوپلیتیک مواجه شد. جنگ تجاری آمریکا و چین، نور بیشتری به صحنه نمایشی تاباند که قوی سیاه بر آن ظاهر شده بود.
بهطور خلاصه، قوی سیاه صنعت مخابرات بودن، هوآوی را قادر کرد تا بدون هیاهو خود را به قله برساند؛ اما این اتفاق درحالی رخ داد که تنشهای سیاسی و تجارت بینالملل توجهی بیش از آنچه میخواست متوجهش کرد. آیا اکنون زمان سرنوشتساز برای شرکت چینی فرا رسیده و باید استراتژی و شیوه کار ۳۰ سالهاش را تغییر دهد؟ اگر چنین باشد، حق با رن ژنگفی بوده است که حتی در موفقترین سالهای فعالیت شرکت هم تاکید میکرد همواره باید آماده انطباقپذیری و تلاش برای بقا بود.
اریک شو، رئیس هیاتمدیره هوآوی در ابتدای گزارش ۲۰۱۹ این شرکت، در جملهای بیان کرد: «بقا اولویت نخست هوآوی خواهد بود.» شیوه بقای هوآوی، «بهینهسازی» فعالیتها و ایجاد نگرشی برای «مبارزه با رخوت و اجتناب از خودپسندی است». پیام رئیس هیاتمدیره واضح بود و از کارکنان خود میخواست همواره به سمت بهتر شدن پیش بروند. این پیام نشان میدهد در فرهنگ سازمانی هوآوی، این تفکر رواج یافته که افراد برای بقای شرکت، باید هر زمان آماده نبرد باشند؛ حتی اگر بهرغم تحریمهای آمریکا و جنگهای تجاری بینالملل، وضعیت مالی شرکت عالی بهنظر برسد.
شاید بنیانگذار هوآوی با شهود خود به این نکته رسیده بود که شرکتش روزی در نقطهای سرنوشتساز مانند امروز قرار خواهد گرفت. شاید او به این دلیل، هوآوی را مانند یک قوی سیاه میدید که در دریاچهای در دفتر مرکزی شرکت در شنژن وجود دارد. ممکن است این حقیقت هرگز برملا نشود، اما داستان هوآوی درسهای بسیاری برای شرکتهای دیگر دارد؛ اینکه چگونه میتوان به دور از هیاهو، در بازارهای خالی از رقیب و با یک استراتژی متمایز به رشد ادامه داد و یکباره در پرده آخر نمایش، حضار را غافلگیر کرد.