مدیر تحقیقات و نوآوری موسسه کردیت سوئیس، تشریح میکند
چگونه نوآور و هماهنگ با تغییرات باقیماند؟
ممنون که وقت امروز خود را به ما اختصاص دادید. اجازه دهید مصاحبه را با نگاهی به شکل روزهای معمولی شما شروع کنیم.
برای شروع، باید گفت که حوزه فعالیتهای مالی، فضای کسبوکاری بسیار پویا دارد. از طرفی با توجه به مسوولیت من در ۳ حوزه مختلف، عملا هیچ روز معمولی وجود ندارد. با این حال، به خوبی این شرایط را کنترل میکنم و از توانایی خود برای انطباق و نوآوری لذت میبرم. در نهایت، تمام روزهای من براساس تصمیمات کلیدی یا میزان آماده بودنم برای شرایط آن روز، شکل میگیرند.
قبل از پیوستن شما به موسسه کردیت سوئیس، یک روزنامهنگار بودید. شما همچنین یک موسسه مشاوره برای بخشهای دولتی تاسیس کرده بودید. چه چیزی باعث شد که به تغییر مسیر شغلی خود و شروع از صفر در حوزه مالی و بانکداری اقدام کنید؟ این تغییر مسیر چه چالشهایی به همراه داشت؟
پیوستن به حوزه خدمات مالی، از یک جنبه جدید بود و از جنبه دیگر میتوان آن را ادامه مسیر شغلیام دانست. من پیش از آن هم کارشناس سیاستهای اتحادیه اروپا بودم و به موکلان خود مشاوره میدادم. پیوستنم به حوزه خدمات مالی به معنای آن بود که همان محتوا و همان اطلاعات و مشاورهها قرار بود به وسیله تیم داخلی خودمان استفاده شود. آنچه تغییر کرده بود، چشمانداز ما به مسائل بود. به علاوه، در آن زمان بانکهای بزرگ به شدت و بهطور بیسابقهای زیر ذرهبین دولت، رسانهها و اذهان عمومی بودند. از همان شروع کار، متوجه شدم که محیط کردیت سوئیس بسیار کارآفرینانه است و به همین دلیل تغییر و چالش بزرگی احساس نکردم.
رهبران سازمانی ردهبالا بهطور معمول مشغله فراوانی دارند. بهعنوان مدیر واحدهای تحقیقات و نوآوری موسسه و همچنین بهعنوان معاون مدیرعامل، چه مسوولیتهایی بر عهده دارید؟
با توجه به آنکه یک تیم مشاوره قوی داخلی داریم، هدف من حمایت از تصمیمات بلندمدت مشتریان موسسه است. با در نظر داشتن این موضوع، همکاری خوبی با متخصصان تراز اول جهان داریم تا مسائل پیچیده اثرگذار (یا بهزودی اثرگذار) بر کسبوکارهای مشتریان خود را بهتر درک کنیم. اگر به لطف تلاشهای ما، مشتریانمان تصمیمات استراتژیک بهتری بگیرند، ما موفق شدهایم. بهعنوان معاون مدیرعامل، هر روز باید او را در تصمیمگیری و به ویژه اتخاذ استراتژیها یاری دهم. در نهایت، در حوزه نوآوری هم کار میکنم که در آن بخش به بررسی اثرات فناوریهای جدید بر بخش بانکداری و کسبوکار خودمان میپردازیم.
سازمانهای امروز، به شدت تحتتاثیر پیشرفت فناوریهای نوآورانه هستند. بهنظر شما، بزرگترین چالش قرن ۲۱ برای رهبران سازمانی چیست و چگونه میتوانند واکنشی متناسب داشته باشند؟
فناوریهای جدید بهطور همزمان کار ما را سادهتر و پیچیدهتر میکنند. با اطلاعات و دادههای بیشتری در دست، میتوانیم تصمیمات بهتر، عینیتر و مناسبتری اتخاذ کنیم. در همین زمان، نباید اصول ریشهدار مدیریت سازمانی را فراموش کنیم و تصور کنیم که تمام کارها را میتوان به کامپیوتر واگذار کرد. از طرفی مدیران به ویژه در کار با نسل جدید که تسلط بهتری به فناوریهای جدید دارند، نباید فراموش کنند که مدیران و مربیهایی فعال باشند.
در صحبت از چالشها، این واقعیت پذیرفته شده است که نقش کنونی زنان در پستهای مدیریتی حوزههای مختلف از جمله بانکداری کمرنگ است. بهنظر شما دلایل و موانع موفقیت زنان در این زمینه چیست؟
از نظر من، این وضعیت تا حدی ناشی از وضعیت نسلی است. هنوز نسل قدیم بر سر کار است، بیشتر مسوولیتهای ارشد کسبوکارها را در دست دارد و با توجه به کاهش رشد جمعیت، این وضعیت تا مدتی ادامه خواهد یافت. همچنین اعتقاد دارم که هر جوان مستعدی نیاز به حمایت دارد؛ چرا که موفقیت در مسیر شغلی به جز دانش، به انتخاب محتاطانه مسیر هم نیاز دارد. زنان (در ابتدای کار خود) به مربیها و مرشدهایی نیاز دارند تا راه و چاه را نشانشان دهد و در عین حال، بهراحتی نمیتوان حامیانی از بین مدیران ارشد پیدا کرد. با این حال، زمانی که یک قدم بزرگ بردارند، توجهها به سمت آنها جلب شده و اولین فرصت نصیبشان خواهد شد. به همین صورت، در زمان تصمیمگیریهای دشوار و انتخاب اولیه مسیر، نیاز به یک فرد باتجربه است تا به کمک و راهنمایی بیاید. ما اغلب این جنبه مهم از موفقیت را نادیده میگیریم.
با توجه به تغییراتی که رهبران سازمانی مجبور به مواجهه با آنها هستند، بهنظر میرسد که بحث انطباق و تکامل تبدیل به یک الزام شده است. استراتژی شما برای باقی ماندن بهعنوان یک رهبر موثر چیست؟
من به قدرت نیت و انگیزههای درست در نتیجهبخشی اقدامات افراد اعتقاد دارم. اگر شما بدانید که چه میکنید و چرا، محیط متوجه آن خواهد شد. افرادی که نگرش و افکاری صحیح دارند، هواداران و پیروانی هم جذب خواهند کرد. از طرف دیگر، بهنظر من راهبری سازمانی و هدایت موثر کارکنان، نتیجه انگیزهای است که به آنها داده میشود، نه چیزی که بتوانید تحمیل کرده یا در موردش تصمیم بگیرید.
چگونه مطمئن میشوید که تیم کاری شما در تمام زمانها نوآور و منطبق با تغییرات باقی میمانند؟ استراتژی شما چیست؟
برای این منظور، نیاز به شخصیت فردی و محیط مناسب است. لازم نیست تمام تیمهای کاری نوآور باشند. برخی از آنها مسوولیتها و نقشهای مهمی دارند که نیازمند ثبات و یکنواختی است. اگر خروجی چنین تیمهایی تغییر کند، باید نگران شد. در طرف دیگر، برخی از تیمهای کاری باید نوآور باشند و بهطور دائم وضعیت کنونی را به چالش بکشند. اما اگر نیاز است تا یک تیم کاری، نوآوری بالایی داشته باشد، باید اعضا و کارکنان مناسبی به آن اختصاص داده شود. شخصیت و روحیه کارکنان در این زمینه بسیار مهم است. افرادی میتوانند در تیمهای نوآور به موفقیت برسند (و باعث موفقیت تیم هم شوند) که بتوانند در شرایط مبهم دوام آورده و بدون داشتن اطلاعات کامل، به پیشروی ادامه دهند. سپس نیاز است به تیم خود اجازه دهید که خلاق باشد، ایدههای جدید را امتحان کند و راهحلهای جدیدی برای مشکلات پیشنهاد دهد. در نهایت، لازم است این ایدهها اجرا شود. نباید ایدههای نوآورانه تلف شده یا در فرآیندهای اداری گم شوند.
بهنظر میرسد همزمان با پیشرفت جهان، سبکهای رهبری سازمانی هم تغییراتی میکند. بهنظر شما ویژگیهای یک رهبر سازمانی برجسته در جهان امروز چیست؟ چه توصیههایی برای افراد (به ویژه زنان) بلندپروازی دارید که در ابتدای مسیر شغلی خود هستند؟
خب، من فارغ از مهارتها، جنسیت یا سایر ویژگیهای شخصیتی افراد اعتقاد ندارم که میتوان میانبرها و توصیههایی فوری برای موفقیت ارائه داد. همچنین رهبری سازمانی اغلب بهعنوان یک مهارت شناخته میشود؛ در صورتی که از نظر من، چنین تصوری نادرست است و رهبری و توانایی هدایت کارکنان نتیجه اقدامات فرد است. اگر میخواهید موفق باشید، در هر کاری که میکنید بهترین باشید و مانند یک شریک برای اطرافیان خود فعالیت کنید. برای حمایت از زنان مستعد هم تلاشهایی صورت میگیرد و هیچ دلیلی برای بهره نبردن از این فرصتها وجود ندارد. این توصیههای کلی، شاید مسیر موفقیت را اندکی کوتاه کند، اما در نهایت همه چیز بستگی به اقدامات و جوهره فرد دارد.
زمانی که صحبت از عادتهای شخصی میشود، نمیتوان هیچ دو فردی را شبیه یکدیگر یافت. شما در روزهای کاری و غیرکاری برای حفظ تمرکز و سلامتیتان چه رویههایی را دنبال میکنید؟
من از کار کردن لذت میبرم و مسیر شغلی من بیشتر متاثر از شور و اشتیاقم بوده است تا برنامهریزیهای تاکتیکی. من همواره زمانی را صرف مطالعه و آزمایش ایدههای جدید در کنار افراد باتجربه میکنم. کار کردن با ذهنها و مغزهای بزرگ، بزرگترین انگیزه شخصی من است. من همچنین برای تجدید انرژی به اندکی خلوت نیاز دارم و زمانی را در طبیعت شگفتانگیز سوئیس میگذرانم. عادت روزانه من، قدم زدن در طبیعت، پیش از رفتن به سر کار در صبح و پس از برگشتن به خانه است.
موفقیت برای شما به چه معنا است؟ چه پیامی برای خوانندگان این مطلب و به ویژه برای کسانی که به دنبال تغییر مسیر شغلیشان هستند، دارید؟
براساس تجربه من، موفقیت تا حدی ناشی از فرصتها است و این فرصتها همواره در کنترل و عملکرد ما نیستند. گاهی اوقات (نه همیشه) میتوان فرصت را ایجاد کرد، اما به هر حال آن چیزی که کنترل کامل بر آن داریم، عملکرد خودمان است. از نظر تغییر مسیر شغلی، باید گفت که تجربه همواره باعث غنای فرد میشود؛ ضمن آنکه در جهان پیچیده امروز، به زودی تنوع شغلی و مهارتی تبدیل به یک لازمه میشود.
سه چیزی که خانهتان را بدون آنها ترک نمیکنید، کدامند؟
از نظر اشیای مادی، معمولا چیزهای زیادی همراه خود ندارم. من به موبایل یا هر وسیله دیگری از این دست، وابسته نیستم. اما اجازه دهید اینگونه بگویم: تنها چیزی که نیاز به حضورشان دارم، افکارم هستند. پیش از شروع روز و پیش از شروع هر مسیری، (به معنای دقیق کلمه و به معنای استعاری آن) نیاز دارم که به خوبی از مقصد خود آگاه باشم.