مدیریت ریسک در زنجیره تامین
هدایت کسبوکار در مواجهه با ابهامات
ریسک ناشی از هرگونه ابهام در یک فرآیند یا محیط است. ریسک بستگی به توانایی ما برای شناسایی و پیشبینی زودهنگام آن دارد. مهمتر از آن، ریسک بستگی به توانایی پیشگیری و حداقلسازی پیامدهای آن توسط تیم مدیریت دارد؛ چراکه گاهی حتی با انجام اقدامات پیشگیرانه اتفاق میافتد. مطالعات بسیاری به ارزیابی ریسک و ارائه پیشنهادهایی برای مدیریت آن پرداختهاند. برخی از صنایع و مشاغل مانند بیمه و آمارگری بهطور کامل بر مبنای ارزیابی ریسک، محاسبه پیامدهای احتمالی و مدیریت آن بنا شدهاند. در زنجیره تامین یک محصول یا خدمت، ریسک میتواند به شکلهای مختلف (مانند افزایش هزینه تولید یا تاخیر در تحویل آن) بروز پیدا کند و بر وجهه شرکت اثر منفی بگذارد؛ اما در روزگار کنونی یافتن منابع ریسک و مدیریت آنها دشوار و پیچیدهتر میشود و از این رو ارزیابی و مدیریت ریسک آنها کار سادهای نیست. برخی از تکنیکها و مدلهای مدیریت ریسک را میتوان برای مدیریت ریسک زنجیرههای تامین استفاده کرد، اما اعتبار آنها به اندازه استفادهشان در صنعت بیمه بهنظر نمیرسد؛ چراکه دانش ارزیابی و مدیریت ریسک زنجیره تامین به اندازه دانش آن در حوزه بیمه نیست و مشکلاتی بهویژه در حوزه کمیسازی پیامدهای ریسک وجود دارد (ریسک ماهیتی کیفی دارد اما برای محاسبات آماری نیاز به آن است که احتمال و پیامدهایش تبدیل به عدد شوند).
ریسکهای زنجیره تامین بر طیف گستردهای از ذینفعان اثر میگذارند. بازیگران اصلی در یک زنجیره تامین شامل تولیدکنندگان، شرکتهای حملونقل، خردهفروشان و مشتریان میشوند. علاوهبر این موارد، سرمایهگذاران، گروههای حمایت از حقوق مشتریان و سیاستمداران هم در فعالیتهای اقتصادی زنجیره تامین اثرگذار هستند. ریسکهای خارجی، شامل مجموعه عواملی میشوند که وقوع آنها خارج از کنترل مستقیم کسبوکار است. این ریسکها نهتنها شامل محیط سیاسی و اجتماعی کشورها میشوند، بلکه نوسانات محیط جهانی را هم شامل میشوند. تلاش برای پیشبینی تصمیمات و اقدامات سیاستمداران شاید اولویت هر کسی نباشد و نیاز به یک گوی مدرن جادوگری داشته باشد، اما چنین تصمیمات و اقداماتی بر فعالیت کسبوکارها اثرات فراوانی میگذارند. به همین دلیل نیاز است تا احتمال تصمیمات سیاسی مختلف در نظر گرفته شود و برای مواردی که بیشترین اثر را بر فعالیت کسبوکارها میگذارند، از قبل برنامهای آماده ساخت.
هر تغییری در محیط (سیاسی، اجتماعی و اقتصادی) بر بازارهای مالی و نرخ بهره بانکها و شرکتهای مالی اثر میگذارد و همین موضوع هم میتواند بر فعالیت سایر کسبوکارها اثرگذار باشد. اثرات چنین وضعیتی را در دورههای اخیر رکود مشاهده کردهایم؛ زمانی که کسبوکارها از هزینههای خود کاسته (و حتی دست به تعدیل نیرو زدهاند)، سرمایهگذاریهای جدید را متوقف کرده و روی استفاده بهینه از منابع موجود خود متمرکز شدهاند. هزینه خرید مواد اولیه و ملزومات را معمولا بانکها و موسسات مالی قبول میکنند. شفافیت درباره منبع تولید محصولات، شرایط تولید آنها و مقصد نهایی آنها از مولفههای مهم برای تصمیمگیری چنین موسساتی درباره تامین مالی هزینهها است. هر گونه ابهامی در تولید محصول بر آینده مالی بانک و کسبوکار اثر میگذارد و این موضوع در تصمیمات آنها لحاظ میشود. معنای سخن آن است که هر کسی که به نحوی در فعالیتهای شرکت نقش دارد و مواد یا فرآیندهای تولیدی آن را تامین میکند، باید اطمینان دهد که بدون ریسک و ابهام فعالیت کرده و مشکلی برای کسبوکار مدنظر ایجاد نمیکند.
موسسات مالی همچنین زیر نگاه موشکافانه جامعه قرار دارند و به همین دلیل باید ریسکهای خود را به بهترین شکل مدیریت کنند. در عصر رسانههای اجتماعی، اطلاعاتی که یک زمان مخفی نگاه داشته میشدند یا راهی به روزنامهها و رسانهها پیدا نمیکردند، به سادگی در دسترس عموم مردم قرار میگیرند و دهان به دهان میچرخند. این وضعیت به معنای آن است که اثر یک ریسک بر اعتبار شرکتها بسیار بیشتر است و به سادگی نمیتوان آنها را از پیش در قالب اعداد و ارقام بیان کرد. هرکدام از تامینکنندگان مواد و نقشآفرینان زنجیره تامین یک محصول یا خدمت، میتوانند باعث انتشار اخبار و آسیبزدن به اعتبار یک شرکت شوند؛ اگر کنترل کافی بر آنها وجود نداشته باشد. رسوایی بزرگ اروپا درباره فروش گوشت اسب، نمونه خوبی از ریسکی است که از کنترل خارج میشود. یکی از تامینکنندگان این اطلاعات را افشا کرد و منبع تامین گوشت را به گوش عموم جامعه رساند. قیمت بالای گوشت باعث شده بود که برخی از تامینکنندگان فعالیتهای خود را به پیمانکاران کوچکتر محول کنند یا چشم خود را به فقدان شفافیتهای لازم ببندند یا آنکه صرفا به آنها اعتماد کنند.
گروههای حامی مصرفکنندگان یکی دیگر از ذینفعانی هستند که در این مثال به بررسی کیفیت گوشت میپردازند و در صورت شفاف نبودن مساله، آن را افشا میکنند. یکی از ریسکهایی که در اینجا وجود دارد، استفاده از فروشندگانی است که ناشناخته و بیاعتبار باشند. در طرف مقابل، قصابهای شناختهشده محلی، نهتنها در بین مردم اعتبار دارند، بلکه میتوانند منبع تامین گوشت را ردیابی کرده و به اعتبار شرکت آسیب بزنند. در موارد بسیار دیگری، مصرفکنندگان نشان دادهاند که حاضرند مبالغ بیشتری پرداخت کنند اما اطمینان یابند که محصول یا خدمت مصرفی آنها به شیوهای اخلاقی تولید شده است. بهطور خلاصه، ارزیابی ریسک به ارزیابی احتمال آسیب به وجهه، از دست رفتن درآمد و کاهش حمایت مصرفکنندگان بازمیگردد.
پیچیدگی جغرافیایی
زنجیرههای تامین امروزی، در بسیاری از مواقع شامل فعالیتهای جستوجو، بازاریابی، تولید و حملونقل محصولات و خدمات به حوزههای مختلف جغرافیایی است که هر کدام از آنها شرایط سیاسی و اجتماعی خاص خود را دارند. زمانی که شما در ناحیه و کشور خود فعالیت میکنید، نسبت به شرایط موجود آن اطلاعات فراوانی دارید و این مساله باعث کاهش ریسک فعالیتهایتان میشود. فعالیتی که از نگاه یک خارجی، خیانت و فریب به نظر میرسد ممکن است از نگاه مردم محلی و داخلی به شکل دیگری دیده شود. این دانش باید در فرآیند ارزیابی ریسک مدنظر قرار بگیرد. در هر صورت، زمانی که فعالیت (یا بخشی از فعالیتها در زنجیره تامین) در حوزه خارج از منطقه و کشور واقع میشود، به دلیل کاهش شناخت از مولفهها و دیدگاههای مختلف، ریسک افزایش مییابد.
شرکت مشاوره هیتاچی، نمونههای مختلفی از فعالیتهای عملیاتی و اجرایی منتهی به ریسک را شناسایی کرده است. یکی ازموارد مورد اشاره آنها ناهماهنگی و غیرهمراستا بودن فعالیتهای زنجیره تامین است. زمانی که بین دیدگاه یا فعالیتهای مدیریت ارشد یک شرکت با ذینفعان رده بالا اختلاف میافتد، ریسک به بار میآید. مدیریت ارشد باید تلاش کند تا مسائل را از عینک دیگر ذینفعان ببیند. یکی از منابع داخلی ریسک کسبوکارها، درک جزئیات زنجیره تامین و تصمیمگیری در زمان مناسب است. مدیریت ارشد سازمان باید بین رویاهای رشد و بلندپروازیهای خود با آنچه مجموعه کسبوکارشان توانایی سرمایهگذاری دارد، توازن ایجاد کند. در کسبوکارهای بزرگ، رهبران کسبوکار بیشتر بر مدیریت دیدگاههای ذینفعان داخلی و خارجی متمرکز میشوند و از ساختارهای مدیریتی و مدلهای عملیاتی خود استفاده میکنند تا اوضاع را در کنترل نگه دارند. یکی از مولفههای تصمیمگیری، ارزیابی آنی و به موقع ریسک و هدایت کسبوکار در مسیر خالی از ریسک است. با این حال مدیریت ارشد ممکن است تمام اطلاعات لازم را در زمان مناسب در اختیار نداشته باشد و نتواند تمام فعالیتها را بدون ریسک به پیش ببرد.
ریسک عملیاتی در زنجیرههای تامین، ممکن است حتی زمانی که بهنظر میرسد همه چیز به خوبی پیش میرود، وجود داشته باشد و در مواردی مانند حضور یک حسابرس در یکی از شرکتها (و بازیگران زنجیره تامین) این ریسک خود را نشان دهد. تلاش برای حداقلسازی هزینهها یکی از مواردی است که باعث میشود تمام تصمیمات در هسته مرکزی فعالیتها گرفته نشود و نتیجه آن، کاهش سرعت عملیات و افزایش ریسک است. یکی از فعالیتهای کسبوکارها که ریسک در آن نمود پیدا میکند، برنامهریزی است. تولید محصولات و فرآیندهای تصمیمگیری مختلف مرتبط با یک فرآیند بسیار پیچیده هستند و در مکانهای مختلفی صورت میگیرند. زمانی که یک فرآیند یا بخشی از تصمیمگیریها به یک فرد واگذار میشود، ممکن است با وجود تاکیدهای اولیه، او راه و شیوه کاری خود را پیاده کند. موارد بسیاری دیده شده است که پس از برنامهریزی اولیه، فرآیندهای تولیدی و عملیاتی به شیوه دیگری انجام شدهاند. تقاضا و تغییرات آن، یکی از عواملی است که باعث میشود تولیدکننده، برنامههای اولیه را زیر پا بگذارد و فعالیتها را براساس تقاضا سازماندهی کند.
کیفیت دادهها یکی از موارد الزامی در فعالیت کسبوکارها و زنجیرههای تامین است. با این حال، در موارد بسیاری، یک فایل اکسل و حس ششم یکی از حلقههای زنجیره تامین نسبت به تحلیلهای کمی ترجیح داده میشود. بهعنوان مثال، در موارد بسیاری (با وجود برنامهریزیهای دقیق و باکیفیت یا تحلیلهای کمی قابلاتکا) شاهد انبار کردن محصولات و مواد اولیه هستیم. افراد یا شرکتهایی که چنین کاری انجام میدهند، بهدنبال کاهش ریسک خود هستند اما باعث میشوند که هزینههای سرمایهگذاری، انبارداری و حملونقل افزایش یابد. در فعالیتهای تولیدی تمرکز بیش از اندازه بر هزینهها نیز میتواند مشکلساز شده و در چابکی و توانایی پاسخ فوری به تقاضا و تغییرات محیط اثر منفی بگذارد. ریسک کلی کسبوکارهایی که نمیتوانند به موقع نسبت به تقاضا و تغییرات محیطی واکنش نشان دهند (و در نتیجه سفارشهای بسیاری را از دست میدهند)، بسیار بیشتر از صرفهجوییهای اندک آنها در فرآیندهای تولیدی است.
ریسک دیگر، دانش است. همانطور که پیش از این اشاره شد، داشتن دانش محلی و ملی باعث میشود تا فعالیتها با ریسک کمتری انجام شوند. جهانی شدن باعث شده تا دانش کسبوکارها از محلها و کشورهای دیگر افزایش یافته و ریسک فعالیت خود را در حوزههای غیربومی خود کاهش دهند. با این حال، دانش ضمنی و عمیقی که از یک فعالیت طولانی در مکانی خاص بهدست آمده، ممکن است به دلیل جهانی شدن و گسترش فعالیتها در مکانهای دیگر از بین برود. این موضوع به معنای آن نیست که شعبهها یا افراد را در مکانهای غیرسودآور نگه داشت، بلکه به معنای آن است که باید آن را در مدیریت ریسک در نظر گرفت.
اقداماتی برای مدیریت ریسک زنجیره تامین
نخست و مهمتر از همه، باید اطمینان یافت که بهطور واضح تمام ارزشها و اهداف زنجیره تامین همراستا بوده و برای تامین مشتری جهتدهی شده است. شفافیت و قابلیت رویت باید به شکل یک درک کامل در کل جریان زنجیره تامین ایجاد شده باشد. باید بهخوبی مشخص شده باشد که چه اهداف و اقداماتی قابلپذیرش است، موفقیت به چه معنا است و چگونه میتوان آن را اندازهگیری کرد و درنهایت چه عواملی ممکن است احتمال موفقیت را کاهش دهند. سازمانها باید نقاط ضعف و گلوگاههای زنجیره تامین را شناسایی کرده و درک کنند که دقیقا چه نقشی در تامین نیاز نهایی مشتری ایفا میکنند و چگونه وظایف خود را برای موفقیت کار سایرین انجام میدهند. مدیریت و مالکیت غیرجزیرهای راهکار دیگری برای کاهش ریسک است. تمام حلقههای یک زنجیره تامین باید بهصورت هماهنگ و یکپارچه عمل کنند. در این راه، مالکیتهای دوسویه میتواند کمک کند. زمانی که مدیر ارشد یک شرکت تولیدکننده محصول نهایی به فعالیت میپردازد، نمیتواند از فعالیت سایر واحدهای زنجیره تامین غافل شود. اهداف و فرآیندهای آنها هم باید در راستای تامین هدف نهایی (که خدمترسانی به مشتری است) باشد. همچنین موفقیت و ارزیابی کارکنان باید براساس همراستا بودن فعالیتهای آنها و نقششان در تامین هدف نهایی زنجیره تامین تعیین شود.
پاورقی:
۱- زنجیره تامین، مجموعه سلسلهوار تمام فعالان اقتصادی است که برای تولید یک محصول یا خدمت فعالیت میکنند. بهعنوان مثال، زنجیره تامین یک شرکت خودروسازی شامل فعالانی مانند معدنکار، کارخانه ذوبآهن، شرکتهای حملونقل، واحدهای تولید قطعات مختلف و درنهایت کارخانه خودروسازی میشود.