چه عوامل سازمانی مانع نوآوری شرکتهای ایرانی هستند؟
بر اساس گزارش تحلیلی طرح ملی پیمایش نوآوری ایران موانع سازمانی نوآوری به ترتیب:
۱) نبود ساختار سازمانی مناسب و حامی فعالیتهای نوآورانه
۲) کمبود نیروی انسانی واجد شرایط
۳) نداشتن شناخت مناسب از بازار
۴) نبود استراتژی مشخص
۵) نبود مدیریت پروژه تحقیق و توسعه محصول
۶) نداشتن دانش کافی نسبت به حوزه فناورانه
۷) عدم توانمندی در مدیریت زنجیره تامین
بهعنوان موثرترین موانع شناسایی و معرفی شدهاند.
برای تحلیل این موانع از چارچوب ارائه شده در مقالهای با عنوان «شناسایی و رفع موانع نوآوری» استفاده شده است که درآن برای ایجاد قابلیت نوآوری چارچوبی متشکل از: رهبری و سازماندهی، فرآیندها و ابزارها، افراد و داراییها و فرهنگ و ارزشها توسعه داده شده است.
به عمل کار برآید به سخندانی نیست!
بسیاری از مدیران و رسالت و چشمانداز سازمانها بیان میکنند که به اهمیت موضوع نوآوری کاملا واقف هستند، ولی آیا صرف این آگاهی کافی است؟! زمانی که از آنها پرسیده شود که نوآوری چه میزان در فروش شما تاثیر داشته یا چه میزان افزایش بهرهوری در گردش موجودی شما اتفاق افتاده است، از پاسخهایی که ارائه میکنند میتوان فهمید که چقدر به نوآوری اهمیت میدهند و در مرکز توجه آنها است.
راهکار: باید گفتار و عمل مدیران و سازمانها در پرداختن به موضوع نوآوری یکی و مدیران با خلق چشماندازها و ارائه تعریفی مشترک از نوآوری و دستیابی به اجماع در سراسر سازمان، در راستای تحقق چشمانداز تلاش کنند.
اندازه نگهدارکه اندازه نکوست!
فرآیندهای سازمانی و ابزارها میتوانند محرک و تسهیلگر نوآوری باشند یا برعکس میتوانند نوآوری را در نطفه خفه کنند. در شرکتهای ایرانی مشاهده میشود که ساختارهای سازمانی و فرآیندها معمولا به گونهای طراحی شدهاند که بیشتر دست و پاگیر و محدودکننده هستند. حتی شاخصهای عملکردی که تعیین میشوند عموما از جنس مالی هستند. همچنین در بسیاری از موارد، تعریف درستی از مدل کسب و کار وجود ندارد.
راهکار: ساختارها و فرآیندهای دست و پاگیر از محیط داخلی سازمان برچیده شوند و به نیرویهای خط مقدم اجازه تفکر واگرا و اکتشاف داده شود. قبل از توسعه ایده یک فرد خاص، بستری برای تبادل و ترکیب ایدههای افراد فراهم شود. فرضیههای انتقادی آزمایش شوند و مدلهای کسبوکار قبل از آنکه تثبیت شوند مورد بازنگری قرار گیرند. همچنین از شاخصهایی برای ارزیابی عملکرد استفاده شود که منعکسکننده وضعیت توسعه نوآوری باشد.
با یک گل بهار نمیشود!
نوآوریها عموما با و به وسیله افراد و منابعی که در دسترس دارند به وجود میآیند. سازمانها معمولا مدعیاند که از افراد بااستعداد نوآورانه در سراسر مجموعه استفاده میکنند، در حالی که در عمل نوآوری را محدود به واحدهای خاصی مثل تحقیق و توسعه میکنند! باید این موضوع درک شود که تنوع و دانش تمام افراد فعال در واحدهای مختلف برای نوآوری در سازمان نیاز است.
راهکار: باید روی توانمندسازی کارکنان و جذب نیروهای دانشی، خلاق و یادگیرنده در سازمان اهتمام لازم به عمل آید. نوآوری وظیفه واحد یا افراد خاصی به شمار نیاید و تمامی اجزای سازمان مسوولانه به مقوله نوآوری به سهم خود بپردازند.
ترس برادر مرگ است!
در بسیاری از شرکتهای ایرانی فرهنگ سازمانی زیاد مورد توجه نیست و اگر هم هست، معطوف به یکسری از اعمال و رفتارهای روزمره است که در درون سازمان شکل گرفته است. در این دیدگاه به فرهنگ سازمانی عموما نوآوری جایگاهی ندارد و اساسا در این سازمانها یکسری از موضوعات مثل شکست و ریسک کردن که اجزای جداییناپذیر نوآوری هستند مورد پذیرش نبوده و در برخی مواقع مذموم هم به شمار میآید. نوآوری نیازمند فرهنگ نوآوری است که درآن ریسکپذیری و یادگیری یک ارزش است.
راهکار: زیربنای پیشبرد اهداف و انجامپذیری فعالیتها در سازمان، دارایی معنوی و ارزشمندی بهعنوان فرهنگ است که باید ساخته شود. آنچه از تجربه شرکتهای موفق دنیا میبینیم بر این نکته تاکید دارد که باید در شرکتهای ایرانی بیش از پیش به فرهنگ سازمانی به خصوص فرهنگ نوآوری توجه شود.از شکستها و زیان دادنها ابایی نداشت. به خلاقیتها و ایدهها فرصت پرورانده شدن داده شود. مسائل سازمان به چالش گذاشته شود و برای ایجاد انگیزه به برترین راهحلها مشوقهایی اهدا شود. از همه مهمتر، همه افراد سازمان به باور مشترکی با عنوان «نوآوری» ایمان قلبی داشته باشند.
mehdikarami.znu@gmail.com
saeidbabakhani.atu@gmail.com
ارسال نظر