متاسفانه، بسیاری از کارآفرینان، به‌خصوص افرادی با پیش‌زمینه‌های فنی و علمی، تصور اشتباهی دارند که می‌گوید پنجره فرصت آنها همیشه «همین الان» است. این کارآفرینان ایده‌هایشان را به راحتی بیان می‌کنند و این طور فرض می‌کنند که بازار برای این ایده‌ها آماده است. آنها در مورد ایده‌هایشان بسیار هیجان‌زده هستند به طوری که برای آنها بسیار دشوار است که باور کنند، بازار هنوز آمادگی لازم را ندارد. اما تاریخ لبریز از ایده‌های خوبی است که جلوتر از زمان خود بودند:

جوزف گایتی، اولین دستمال توالت بسته‌بندی‌شده را در سال ۱۸۵۷ تولید کرد، اما این محصول شکست خورد؛ چون اکثریت آمریکایی‌ها در آن زمان که دستشویی‌هایشان پر از روزنامه‌های تاریخ دیروز بود، پولی برای دستمال توالت کاملا تمیز پرداخت نمی‌کردند.

در سال ۱۹۱۴، شرکتی که موسس آن جوزفین کوچرین بود، اولین ماشین ظرفشویی اتوماتیک را توسعه داد. این کار شکست خورد و بخشی از دلیل آن به علت مشکلات فنی بود؛ اکثر خانه‌ها در آمریکا آب گرم کافی برای فعال‌سازی این ماشین‌ها را نداشتند. اما دلیل دیگر که باعث شگفتی آنها شد این بود که برخلاف سایر کارهای روزمره، زنان در آن زمان واقعا از شستن ظرف‌ها لذت می‌بردند. لارنز هاموند سازنده ارگ، اولین ساز الکترونیک را در نمایشگاه بین‌المللی در سال ۱۹۳۹ در نیویورک معرفی کرد؛ اما هرگز شناخته نشد.

در اواخر دهه ۱۹۹۰، Boo.com، خرده‌فروش کم‌دوام عرصه مد، وب‌سایتی با عکسبرداری سه‌بعدی و یک فروشنده زن سخنگو ایجاد کرد. اما چون اکثر کاربران کامپیوتر در آن زمان از طریق مودم‌های کم‌سرعت به این وب متصل بودند، جست‌وجو در آن یک فرآیند به شدت کند بود؛ بنابراین کسب‌و‌کار آنها به سرعت فروپاشید. درسی که از اینجا می‌گیریم این است که با تاکید بر اینکه آیا مصرف‌کنندگان امروز برای پذیرش محصول یا خدمات شما آماده هستند یا خیر، زمانی را صرف ارزیابی بازار و تکنولوژی کنید. این ارزیابی می‌تواند از یک فاجعه جلوگیری کند و به شما اجازه دهد تا یک گذار آرام به پروژه بعدی‌تان داشته باشید.

  اطمینان یابید که محصول و سازمان شما پیش از شروع آماده است

ما کارآفرینان اغلب در مورد ایده‌های خود بسیار مشتاق هستیم، به طوری که پیش از اینکه محصول یا سازمان ما واقعا آماده باشد، دچار اشتباه معرفی آنها به بازار می‌شویم.

آنتونی یاکینتو می‌گوید: «یکی از دوستان من یک رستوران افتتاح کرد که در آغاز کار، آن را به‌عنوان رستورانی برای پذیرایی در عصرها می‌دید. اما یک روز یک مشاور به من پیشنهاد داد که آنچه آن محل فاقد آن بود، یک مکان واقعا خوب برای صرف ناهار بود. دوست من با هیجان موافقت و سپس پرسنل خود را وادار به ایجاد یک منوی ناهار کرد. گرچه، به‌جای انتخاب یک معرفی آرام، تصمیم گرفت با ارائه وعده‌های نصف قیمت، خدمات ناهار خود را معرفی کند. به عنوان یک تلاش بازاریابی، این یک اقدام بسیار موفق بود. به‌جای ۲۰ یا ۳۰ مشتری که پیش‌بینی‌ کرده بود، او در اولین بعدازظهر به ۱۳۵ نفر خدمات‌رسانی کرد اما تعداد بی‌شماری را می‌دید که با مشاهده صف طولانی به خواربارفروشی نزدیک رستوران می‌رفتند. به لحاظ عملکردی این یک فاجعه بود. با پرسنلی که آشکارا آمادگی لازم را نداشتند، خدمات بسیار کند بود، کیفیت غذا متناقض بود و اشتباهات مکرر ازجمله سفارشات اشتباه و جابه‌جا وجود داشت. در نهایت او بیشتر از مشتریانی که به‌دست آورده بود، مشتری از دست داد.»

در دهه ۱۹۸۰، شرکت آتاری ۲۱ میلیون دلار برای حق تولید یک بازی ویدئویی بر مبنای فیلم ئی.تی پرداخت کرد. اما آنها تنها پنج هفته به خودشان اجازه دادند تا به‌دلیل فصل خرید مهم کریسمس، محصول‌شان را تولید و روانه فروشگاه‌ها کنند. محصول تمام‌شده به‌عنوان بدترین بازی ویدئویی ساخته‌شده توصیف شده است. شرکت کامپیوتری آزبورن در دهه ۱۹۸۰، ۱۰ هزار کامپیوتر رومیزی در یک ماه تولید کرد و یک تراکم سفارش‌های ۲۵ ماهه را گزارش داد. اما وقتی این شرکت پخش قریب‌الوقوع کامپیوترهای نسل دوم خود را اعلام و آن را به عنوان یک پیشرفت قابل‌توجه نسبت به مدل اولیه مطرح کرد، بسیاری از مشتریان سفارش‌های مدل قدیمی خود را کنسل کردند. متاسفانه، تاریخ عرضه مدل جدید چند بار عقب انداخته شد و با افزایش هزینه‌ها و یک کاهش شدید در فروش روبه‌رو شد و سرانجام آزبورن اعلام ورشکستگی کرد.

هرگز فعالیت‌ خود را شروع نکنید، مگر اینکه هر دوی محصول و سازمان شما کاملا آماده باشند. ارزیابی ساده زمان «درست» زمانی است که مطمئن هستید ارزشی را که به مشتری قول داده‌اید، ایجاد خواهید کرد. ما با کارآفرینانی مصاحبه کرده‌ایم که به حدی ناآماده بودند که هیچ ایده‌ای در مورد اینکه چگونه محصول یا خدمات آنها از محصولات رقیب‌شان متمایز است نداشتند. یا بدتر از آن، برخی نمی‌توانستند حتی فضای رقابت‌شان را شناسایی کنند. برخی نسبت به نقشی که عرضه‌کنندگان و توزیع‌کنندگان ایفا می‌کردند ناآگاه بودند یا نمی‌دانستند که دولت چه قوانینی برای صنعت‌شان تنظیم کرده است. برخی درک اندکی از نحوه تولید محصول‌شان داشتند یا هیچ تلاشی برای درک اینکه چه تکنولوژی یا فرآیندهایی می‌توانند فعالیت‌های آنها را کارآتر و موثرتر کنند نمی‌کنند. همه این کمبودها منجر به اشتباهات پرهزینه شدند که بسیاری از آنها مهلک بودند. اما اگر زمانی را صرف کنید تا اطمینان یابید که محصولات یا سازمان‌های شما پیش از شروع کار آماده هستند، می‌توانید این اشتباهات را حذف کنید.