مراحل یک هدفگذاری سالانه موفق
برای رویاسازی از فضاهای معمول خارج شوید
در چهار سال گذشته، به همراه یکی از دوستانم برای تصویرسازی سال جدید، شرایط جدیدی را امتحان کردهایم. گاهی اوقات به یک شهر کوچک و خوش آب و هوا میرویم و گاهی به یک کافیشاپ کوچک محلی که در قدیم پاتوق ما بود. در هر صورت، عادت داریم از محیطهای عادی و همیشگی خارج شویم تا برای آینده برنامهریزی، رویابافی و استراتژیسازی کنیم و این کار حداقل یک روز کامل زمان میبرد. یک بار در جایی بودیم که برق نبود و فقط به لباسها و کتابهایمان دسترسی داشتیم. از آنجا که هیچ چیزی نبود که در تمرکز ما اختلال و مزاحمت ایجاد کند، توانستیم کل حواسمان را جمع کنیم و به رویاهای بزرگ بیندیشیم و به ایدههای جدیدی برای کسبوکار و زندگی شخصیمان دست یافتیم؛ ایدههایی که قبلا روی رادار فکری ما نبودند. سالها بعد، بسیاری از اهداف بزرگی که در آن سفر تعیین کرده بودیم، محقق شدند؛ اگرچه حالا تغییرات زیادی کردهاند.
فرآیند سه مرحلهای منحصر به فرد
ابتدا باید گفت بزرگترین تفاوتی که در فرآیند ما وجود دارد این است که بر تشخیص اینکه میخواهید در زندگی خود چه احساسی داشته باشید، تمرکز میکند. چیزی که ما به دنبال آن هستیم این است که این فرآیند چطور تجربه شما را از زندگی متحول میکند و اگر بتوانید با این تفکر شروع کنید، بهتر آماده موفقیت میشوید. در اینجا این فرآیند سه مرحلهای را که همواره نتایج بزرگ به دست آورده، معرفی میکنیم.
مرحله اول: دستاوردهای خود را بالا و پایین کنید. اهداف مال آینده هستند، پس چرا با صحبت در مورد گذشته خودمان را اذیت کنیم؟ چون قبل از اینکه بخواهیم نگاهی به آینده داشته باشیم، میخواهیم ذهنمان را آماده موفقیت کنیم. به همین دلیل است که با نگاهی به گذشته شروع میکنیم تا ببینیم چه دستاوردهایی داشتهایم. این کار گاهی ما را بسیار هیجانزده میکند. وقتی هدفگذاری خود را از درون چنین لنزی شروع میکنید، رویاهایتان دسترسپذیرتر میشوند.
وقتی در حالت عادی به یک سال آینده فکر میکنید، آن را زمان زیادی میبینید که کارهای زیادی میتوان در آن انجام داد. اما وقتی مینشینید و دستاوردها، چیزهایی که یاد گرفتهاید و شکستهایی که تجربه کردهاید را یادداشت میکنید، به روشی انرژیبخش برای شروع برنامهریزی تا یک سال آینده میرسید.مرحله دوم: استراتژی تصویر کلی. حالا وقت این است که تصویر کلی هدفتان را بازبینی کنید. شرایط تغییر میکند و باید هم اینگونه باشد. قبل از آنکه مسیری را که سالها در آن بودید ادامه بدهید، وقت بگذارید که در آن بازنگری کنید. آیا هنوز نسبت به آنچه قبلا برنامهریزی کرده بودید هیجان دارید؟ آیا هنوز همانقدر که فکر میکردید هدف بزرگی است یا خواستههای شما نسبت به یک سال قبل بزرگتر شده است؟
ما هر سال خودمان و برنامههایمان را مورد بازنگری قرار میدهیم، چون همه چیز در حال تغییر کردن است. سالها پیش من و دوستم قصد داشتیم آژانس بزرگی را راهاندازی کنیم. وقتی به این نتیجه رسیدیم که تصویر کلیتر ما برای داشتن این آژانس رسیدن به آزادی عمل و انعطاف بیشتر است، هدفمان کاملا تغییر کرد و متوجه شدیم به جای ایجاد یک کسبوکار بزرگ با درآمد ناخالص بالا و یک تیم داخلی، با روشی سریعتر میتوانیم به آزادی و انعطاف برسیم.
یعنی ما تا قبل از آنکه مجبور شویم عقیدهمان را زیر سوال ببریم، تمام و کمال همان مسیر را در پیش گرفته بودیم، اما حالا در هدف کلی خود، حداقل در یک بازه یک ساله، تجدید نظر کردهایم. ما زمان زیادی را صرف تجزیه و تحلیل این شرایط میکنیم، چون در نهایت اهمیت تحقق هدف این است که در حال حاضر چه حسی دارید، نه اینکه صرفا چه چیزی به دست آوردهاید. این بخش جادویی این فرآیند است، چون حتی اگر اهداف سال گذشته شما به طور کامل محقق نشده باشد، اگر همان احساسی را که قبلا نسبت به آن داشتهاید همچنان داشته باشید، به آنچه میخواهید میرسید و از آن احساس رضایت خواهید کرد.
فرض کنید هدفگذاری کردهاید که ماهانه ۲۰ هزار دلار پسانداز کنید تا یک امنیت مالی برای خود ایجاد کنید، اما این ماه فقط توانستهاید ۱۵ هزار دلار پسانداز کنید. اگر همچنان هم نسبت به روشی که انتخاب کردهاید اطمینان دارید، در نهایت به این امنیت مالی خواهید رسید. بنابراین، شما در واقع به هدفتان رسیدهاید.
مرحله سوم: اهداف خود را خرد کنید. خیلی از افراد هدفگذاری خود را از اینجا شروع میکنند. یعنی هدف یک سال خود را بیان میکنند و سپس روشهایی را که میتوانند به این هدف برسند، لیست میکنند. این کار مهم است، اما بدون مراحل اول و دوم، دنبال کردن این لیست قطعا دشوارتر خواهد بود.آخرین کاری که انجام میدهیم این است که به عقب برگردیم و هدف یک ساله را به اهداف شش ماهه، سه ماهه و یک ماهه تقسیمبندی کنیم تا بدانیم چه کارهایی لازم است انجام دهیم. این اهداف باید خاص، سنجشپذیر، دسترسپذیر، مرتبط و محدود به زمان باشند.
ارسال نظر