طراحی استراتژیهای آموزش دیجیتال
اما چرا اینگونه است؟ بسیاری از ارائهدهندگان آموزش دیجیتال در حال مبارزه با چالش انتظارات غیرواقعی هستند که عمدتا ناشی از اغوا از سوی فروشندگان و وعدههای سریع و موقت است که طراحی آموزش با کیفیت را به انحراف میکشاند. بسیاری نیز به نحوی با سیستمها و فرهنگهای موجود که سرعت پذیرش و عدم پذیرش تغییر را تعیین میکنند، محدود شدهاند. افراد ترجیحات متفاوتی برای یادگیری دیجیتال داشته و تکنولوژیهای یادگیری نیاز به شناسایی فرم و تعامل کاربر به علاوه قابلیتهای فنی دارند. برای ایجاد آموزش دیجیتال واقعا موثر نیازی به بازبینی سه پرسش زیر وجود دارد:
هدف چیست؟
صرف زمان برای درک پیامدهای مطلوب، نحوه اندازهگیری آنها و اینکه موفقیت شبیه چیست، ضروری است. چنین تحلیلی، میتواند به بازبینی ابزارها و تکنیکهای بالقوه کمک کند تا اطمینان ایجاد کند که آنها در عمل به دستیابی این پیامدها راهگشا هستند.
• اگر کسی هنوز در حال یادگیری نکات مهم یک موضوع باشد، آنگاه ممکن است مقداری دانش اولیه ضروری باشد. این بینش ممکن است پیش از هرگونه یادگیری رسمی، استفاده از ابزارهای کوتاهمدت برای معرفی حقایق کلیدی را پیشنهاد دهد که با لینکهای گسترده برای متن، صدا و ویدئوهای بیشتر برای جزئیات ترکیب شده باشد.
• از سوی دیگر، اگر یک مدیر ارشد نیاز به حمایت جهت بهبود در تصمیمگیری داشته باشد، نیاز به آموزشی فراتر از مرزهای یک «رشته (course)» متعارف دارد. در این مورد، در مواقع لازم مداخلات فوقبرنامه که منجر به تقویت و راهنمایی مدیر اجرایی میشود، ضروری است؛ بنابراین یک ویدئوی یک دقیقهای و دیدگاههای فوری در زمان مقتضی برای تقویت آموزش، مناسب است.
اولویت آموزش دیجیتال برای مخاطبان هدف چیست؟
اولویتهای آموزش دیجیتال بسیار متفاوتی وجود دارند. هم احترام گذاشتن به آنها و هم گاهی به چالش کشیدنشان ضروری است. به عنوان مثال، ممکن است یک گروه از رهبران سازمانی ارشد تماس مستقیم را به پیگیریهای دنبالهدار ترجیح دهند یا ممکن است گروهی دیگر که موافق روشهای دیجیتال هستند، منابع و نتیجهگیریهای مختصر را به منابع عمیقتر ترجیح دهند. گرچه حساس بودن برای اولویتهای یادگیرنده مهم است اما به چالش کشیدن گاه و بیگاه آن ضروری به نظر میرسد. کسانی که در حال جستوجوی منابع کوتاه و مختصر هستند ممکن است به دنبال کشف منابع عمیقتر باشند.
محدودیتها چیست؟
محدودیتهای سازمانی و فنی که میتوانند آرزوها را محدود کنند، چه چیزهایی هستند؟ بودجهها، مقررات (مانند حفاظت از داده۱)، مسوولیتها، ظرفیتها و استعدادها هر کدام باید پیش از نگاه به پتانسیلها برای اجرا، پذیرش و اثر یک ابزار جدید مورد توجه قرار گیرند. اولویتها و فرهنگهای سیستم از قبل وجود دارند و نمیتوانند یکشبه کنار گذاشته شوند؛ تعداد محیطهای کمی به اندازه یک استارتآپ چابک هستند. چنین محدودیتهایی واقعی هستند و مهم است که هم آنها را درک کنیم و هم با آنها کار کنیم تا با موفقیت به وظایفشان عمل کنند.
تنها با آگاهی از این سه مورد، درک این نکته که یک مداخله یادگیری (به عنوان مثال یک دوره آنلاین) شبیه چه خواهد بود، امکانپذیر است. در این هنگام، تفکر در سه مورد زیر ارزشمند است:
محتوا (Content):محتوا هنوز مهم است. اما در جهانی که محتوای آنلاین بسیار زیادی وجود دارد، سوالی که مطرح میشود این است که چه چیزی خلق کنیم و چه چیزی را سازماندهی کنیم؟ محتوای جدید میتواند به آسانی تولید شود؛ با وجود گوشیهای هوشمند یک استودیوی تولید در جیبهای ما وجود دارد. اما ایجاد محتوای معنادار زمان میبرد و کمتر به آن پرداخته میشود؛ مگر اینکه این امر مربوط به جمعآوری گسترده مفاهیم کیفیتی موجود باشد. محتوا تا آنجا ارزشمند است که به دستیابی به اهداف یادگیری کمک کند و منجر به اقدام به عمل شود. این محتوا چه عملکردی ایجاد میکند؟ آیا در مورد آن فکر میکنید؟ آیا در مورد آن صحبت میکنید؟ آیا به یک بحث آنلاین میپیوندید؟ محتوا باید بهجای زندگی در انزوا، بخشی از یک تجربه یادگیری کلی باشد.
جامعه (community): یک تکنیک کلیدی برای پذیرش اثر محتوا استفاده از جامعه است. روشهای متعددی از مشارکت وجود دارد؛ مانند نوشتن نظرات در وبلاگهای شخصی از طریق گروههای همتا تا بحثها و گردهماییهای آنلاین بزرگمقیاس. بحثهای دنبالهدار میتوانند بهطور شگفتانگیزی موثر باشند؛ گرچه اولویتهای متفاوت احتمالا وجود خواهند داشت. تفکر با دقت در مورد اهداف، سیستمها و منابع موجود و ترجیح یادگیرنده میتواند به روشن کردن بهترین نگرش جامعه کمک کند.
زمینه (Context): در عصر پیچیدگی، زمینهیابی برای یادگیری مهم و ضروری است. محتواسازی و بهطور ایدهآل تطبیق دادن یادگیری با نیازهای فردی نباید پیچیده یا گران باشد اما ضروری است. این امر میتواند منجر به فرمهای جدید صلاحیت و تاثیرپذیری از آموزش اجرایی شود، اما تنها در صورتی که از وعدههای تکنولوژیک جدا شده و به سمت طراحی راهحلهای یادگیری موثرتر حرکت کند.
آموزش کسبوکار دیجیتال برای طراحی به روشی منطبق با تکنولوژی به سرعت در حال تحول و نیروی کار متنوع چند نسلی نیاز به زمان خواهد داشت. از لحاظ محتوا، مشتریان آنچه به تازگی در وب ایجاد شده است را به آنچه از قبل در دسترس بوده است ترجیح خواهند داد. از لحاظ جامعه، مشتریان بیشتر متصل بودن را به بیشتر رها بودن ترجیح خواهند داد و از لحاظ زمینه، ارزش بیشتری برای به شدت متخصص بودن نسبت به عمومی بودن قائل خواهند شد. با نگاه به آینده، یادگیری دیجیتال قطعا به مخل بودن ادامه خواهد داد. چالش ما این است که چگونه به بهترین شکل این اختلال را برای ایجاد آینده بهتر هم برای موسسات و هم برای یادگیرندگان در آینده شکل دهیم.
پینوشت:
۱. در واقع فرآیند حفاظت از اطلاعات در برابر خرابی (Data Corruption) یا گم شدن دادهها (Data Loss) است.
ارسال نظر