دانش به مثابه ارزش، برگ برنده کسبوکار
چه چیزی جان کوم را میلیاردر ساخت و چرا فیسبوک حاضر شد ۱۹ میلیارد دلار برای یک برنامک مبتنی بر موبایل بپردازد؟ تنها چیزی که میتواند به یک شرکت با ۵۵ نفر کارمند ارزشی ۱۹ میلیارد دلاری بدهد، دانش است. جالب اینجاست که جان کوم و همکارش چند سال قبل از فروش واتس اپ، برای کار در فیسبوک اقدام کرده و هر دو رد شده بودند. اما دانش بهرهگیری از فناوری آیتی برای ارتباط دادن مردم به یکدیگر، خالقان واتس اپ را وارد باشگاه میلیاردرها ساخت و آنها را به عضویت هیاتمدیره فیسبوک درآورد.فیسبوک هم داستان مشابهی دارد: دانشجوی جوانی که از دانش برنامهنویسی برای خلق وبسایتی استفاده کرد که تنها چند سال بعد میلیاردها دلار در بورس، ارزشگذاری شد. در حال حاضر ارزش بازار فیسبوک ۴۷۷ میلیارد دلار است۱.
اگر میخواهید بزرگی این رقم دستتان بیاید، به جدول رتبهبندی کشورها بر اساس تولید ناخالص داخلی نگاهی بیندازید. ارزش بازار فیسبوک از تولید ناخالص داخلی تقریبا ۹۰ درصد کشورهای جهان بیشتر است (آمار بانک جهانی). توییتر، گوگل، پیپال، آمازون و تقریبا تمام کسبوکارهای میلیارد دلاری مبتنی بر اینترنت نیز داستان مشابهی دارند، کسبوکارهایی که زندگی ما را شکل دادهاند، آن را آسانتر ساختهاند و باعث شدهاند تجربههای جدیدی داشته باشیم.
هرچند تنها کسبوکارهای دانشمحور، کسبوکارهای اینترنتی نیستند، اما این نوع کسبوکارها امروزه بهعنوان مثالهایی برای موفقیت اقتصاد دانشبنیان برای خلق ارزش، محسوب میشوند.در تعریف دانش گفتهاند: دانش یا معرفت، ساختاری است برای تولید و ساماندهی یافتهها درباره جهان طبیعت، در قالب توضیحات و پیشبینیهای آزمایششدنی. بنا به این تعریف از کارل پوپر۲، دانش ما به توانایی ما در ساماندهی یافتههایی که از جهان داریم بستگی دارد.
هرکس بتواند یافتهها و دادهها را کارآتر سازماندهی کند، دانش بیشتری به دست میآورد و هرکس دانش افزونتری داشته باشد به صورت بالقوه میتواند ارزش بیشتری تولید کند. هنر خلق ثروت از دانش همانا هنر خلق دانش از یافتهها و هنر خلق ارزش از دانش است.وقتی اینترنت آمد همه ذوقزده بودند، عدهای به تفریح و تفرج در آن پرداختند، عده اندکی از این قابلیت تازه برای مقاصد تحقیقاتی سود جستند، درحالیکه عده اندکتری مشغول پول درآوردن از این فرزند جدید تمدن بودند. چه چیزی تغییر کرده است؟ جهان را چه میشود؟ ما را چه میشود؟ و چه باید بشود؟
این سوالات را نگه دارید تا به حوزه دیگری از اقتصاد قرن ۲۱ بپردازیم: نانو. فناوری نانو در نگاه نخست یک تکنولوژی نوظهور است اما در نگاهی دیگر، یک راه جدید برای خلق ثروت است. نانو فناوری میتواند مواد جدید خلق کند، موادی که تا دیروز وجود نداشتند، حداقل در زندگی روزمره. فناوری نانو میتواند مولکولها را طوری کنار هم قرار دهد که خواصشان تغییر کند. اگر بتوان با فناوری نانو موادی ساخت که تا دیروز موجود نبودند، ثروتی که از این راه به دست میآید ثروتی خواهد بود که تا دیروز نمیتوانستیم از ساختن مواد به دست آوریم.فناوری، دانش چگونگی است. فناوری هم از جنس دانش است، از جنس دانایی است؛ و آنکه میتواند این دانش را به ارزش تبدیل کند.
باز به جنبه دیگری از اقتصاد قرن حاضر میپردازیم: پیشرفتهای ژنتیک. آیا زمان آن فرا رسیده که شاهد سربازان همانندسازی شده از طریق دستکاری ژنتیک باشیم؟ اگر به کمک علم ژنتیک انسانی متولد شود که ضریب هوشی و همزمان توان بدنی فوقالعادهای داشته باشد، چه ارزشی تولید شده است؟ آیا اساسا میتوان به اینها گفت ارزش؟ از چند سال قبل دانشمندان به دنبال راهی هستند تا با استفاده از الگوی ذخیرهسازی اطلاعات در دی ان ای، مدلی برای ذخیرهسازی اطلاعات در رایانهها بیابند. اگر این پروژه موفق و تجاریسازی شود احتمالا باید شاهد فلش مموریهایی باشیم که هزاران گیگابایت اطلاعات را در خود ذخیره میکنند. اگر این پروژه موفق و تجاریسازی شود دیگر نیاز به سرورهای عظیمالجثه برای ذخیرهسازی اطلاعات نداریم. امروز از شنیدن این خبر تعجب میکنیم. ۲۰ سال پیش هم از شنیدن خبر آمدن فلش مموریهایی که ۳۲ گیگابایت اطلاعات را در خود ذخیره میکنند، تعجب کردیم. فرقش این است که اینبار احتمالا کمتر از ۲۰ سال طول میکشد تا از ۳۲ گیگ به ۳۲ هزار گیگ برسیم.
دانش تمام زندگی ما را در بر گرفته است، سبک زندگی ما را متحول کرده است. دانش میتواند تبدیل به ارزش شود و امروز هزاران میلیارد دلار پول در جیب سهامداران شرکتهایی است که محصول مبتنی بر دانش تولید میکنند، کافی است نگاهی به فهرست ۵۰۰ شرکت برتر نشریه فورچون بیندازید. در این زمانه انتخاب با ما است که از طریق دانش به تولید ارزش بپردازیم یا از همان روشهای سنتی.
ارسال نظر