واقعیتی به نام «شکست‌های مدیریتی»

مترجم: سیدحسین علوی لنگرودی

alavitarjomeh@gmail.com
همه ما شکست هایمان را بیشتر و بهتر به یاد داریم، چرا که همیشه آنها را مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهیم درحالی‌که از موفقیت هایمان خیلی زود می‌گذریم و توجه چندانی به آنها نداریم. از سویی دیگر‌، موفقیت‌های بیش از حد باعث غرور و اعتماد به نفس زیاد در افراد می‌شود که این خود شکست‌های بعدی را به دنبال دارد. فرمول‌های قبلا ثابت شده هم می‌توانند شما را دچار دردسر کنند، درحالی‌که شکست‌ها شما را هوشیارتر می‌سازند.

امروزه سازمان‌ها و شرکت‌ها به کارمندان و مدیرانی نیاز دارند که هوشمندانه از شکست‌ها و ناکامی‌ها درس می‌گیرند و از آنها پلی به سوی موفقیت می‌سازند. در مقابل‌، بسیاری از مدیران و رهبرانی که ریسک گریز و محافظه کار هستند هم بیشتر شکست می‌خورند و هم از آن شکست‌ها درس نمی‌گیرند، چرا که فکر می‌کنند شکست پدیده‌ای مذموم و ناخوشایند است که باید از آن فرار کرد، درحالی‌که به هیچ عنوان چنین نیست و از شکست‌های مدیریتی می‌توان ابزار قدرتمندی برای موفقیت و پیشرفت ساخت. اما چگونه چنین چیزی ممکن است؟ در ادامه به توصیه‌هایی در زمینه بهره‌گیری از شکست‌های مدیریتی در راستای موفقیت‌های آتی اشاره خواهد شد.

1) نوع شکست‌هایتان را بشناسید

واقعیت این است که شکست‌ها به هر صورت روی می‌دهند و ما چه بخواهیم و چه نخواهیم‌، بارها در زندگی و کارمان با شکست‌های متعدد روبه‌رو خواهیم شد‌. پس باید به شکست‌ها عادت کنیم و با آنها کنار بیاییم و سعی کنیم از آنها درس بگیریم‌. برای این کار لازم است موقعیت‌ها و انواع مختلف شکست‌ها را به خوبی شناسایی کنیم‌. شکست‌ها و اشتباهات‌، شکل‌های مختلفی دارند: برخی از آنها‌ ناگزیر و اجتناب‌ناپذیرند و از کنترل ما خارج هستند‌، برخی دیگر قابل پیشگیری و کنترل هستند‌، بعضی کاملا آموزنده و مفید هستند و برخی دیگر غیرآموزنده و بی فایده‌. هنگامی که داستان‌ها و روایت‌های مربوط به ناکامی و شکست‌های افراد موفق را بررسی می‌کنید، آنها را به‌عنوان منابعی ارزشمند و الهام بخش خواهید یافت، چرا که با توجه کردن به راه‌هایی که دیگران طی کرده و به هدف نرسیده اند‌، می‌توان راه‌های درست را که به هدف منتهی می‌شود‌ شناسایی کرد‌. علاوه‌بر این‌، درک این واقعیت که بسیاری از افراد موفق و مشهور‌، پس از بارها و بارها شکست خوردن به موفقیت دست پیدا کرده اند نیز الهام‌بخش کسانی است که می‌خواهند دست به کارهای بزرگی بزنند‌.

2) پروژه‌های نوآورانه شکست خورده را علت یابی کنید

شما باید با دیدی روشن و آگاهانه سراغ پروژه‌های ناموفق و شکست خورده خود بروید و علت و ریشه ناکامی‌های خود را بشناسید. برای این کار لازم است بین اقدامات و نتایج برآمده از آنها‌، ارتباط معناداری پیدا کنید تا دریابید کجای کار اشتباه بوده است‌. در مرحله بعد نیز با برنامه‌ریزی مجدد و دوری جستن از اشتباهات پیشین خواهید توانست به موفقیت دست یابید.

3) ایده‌های نوآورانه تان را پالایش و ویرایش کنید‌.

به شکست انجامیدن ایده‌ها باعث می‌شود در مراحل بعد و قبل از آغاز پروژه‌ای جدید‌، ایده‌های مرغوب و ناب را از ایده‌های نامرغوب و اشتباه جدا کرده و با آزمودن دقیق و هدفمند هر ایده‌ای که به ذهن تان متبلور می‌شود‌، از وقوع شکست‌های بعدی جلوگیری کنید‌. در این میان فرآیندهایی که شامل مراحل «برنامه‌ریزی آزمایشی‌، بازخورد و تصمیم‌گیری» هستند‌، موثر و مطلوب خواهند بود.

4) از اشتباهات دیگران درس بگیرید و اشتباهات خود را به دیگران بیاموزید‌

درس‌هایی که در ارتباط با اشتباهات خود آموخته‌اید را با دیگران به اشتراک بگذارید تا آنها نیز درس‌هایی که از اشتباهات خود آموخته اند‌، تسهیم کنند‌. این کار می‌تواند در قالب آرشیوسازی اطلاع‌رسانی سازمانی و شرکتی و علنی ساختن قضایا صورت پذیرد. در نهایت‌، سهیم شدن تمام اقشار جامعه در زمینه اشتباهات صورت گرفته و شکست‌های برآمده از آنها می‌تواند به موفقیت‌ها و کامیابی‌های همه جامعه منتهی شود‌.

5) با تمایل نشان دادن برای تجزیه و تحلیل اشتباهات‌تان شروع کنید‌.

واقعیت این است که بسیاری از ما از صمیم دل و با دیدی باز دوست نداریم اشتباهات خود را ببینیم، چراکه این کار به ما احساس بدی می‌دهد‌. در اغلب موارد‌، به‌طور پیوسته سعی می‌کنیم اشتباهات و شکست‌های خود را فراموش کنیم. اما نمی‌دانیم با این کار خود را از درس‌های ارزشمندی که می‌توانیم از شکست‌ها و اشتباهات خود بگیریم‌، محروم می‌کنیم‌.

6) به دنبال ایزوله کردن و مهار دلایل شکست باشید.

در صورت وجود تمایل برای درس گرفتن از شکست ها‌، باید سراغ شناسایی دلایل اصلی مرتبط با شکست رفت و آنها را تا حد امکان ایزوله کرد و جلوی تاثیرگذاری مخرب آنها را گرفت‌. در فرآیندهایی که به شکست منتهی می‌شود‌، عوامل متعددی وجود دارند که فقط برخی از آنها دارای اثر منفی و مخرب هستند و تعداد عوامل مثبت یا خنثی نیز در این فرآیندها‌، قابل توجه است‌. پس تفکیک قائل شدن بین آنها و متمرکز شدن روی عوامل منفی و ایزوله کردن آنها دومین مرحله کلیدی برای آموختن از شکست‌ها محسوب می‌شود.

7) از دید دیگران به شکست و ناکامی خود بنگرید

یکی از مشکلات و موانع اصلی در مسیر آموختن واقعی از شکست‌های پیشین این است که ما از دید خودمان با این قضیه روبه‌رو می‌شویم و به آن نگاه می‌کنیم و چون روی آن پروژه شکست خورده از نظر عاطفی و احساسی سرمایه‌گذاری کرده‌ایم، قادر نیستیم نگاهی هدفمند و آموزنده به شکست‌های خود داشته باشیم و همین مساله ما را دچار سوء تعبیر‌، تفسیر اشتباه و حتی دلسردی و ناامیدی نسبت به آینده می‌کند‌. برای جلوگیری از این مساله‌، ‌باید از دید یک مشاور یا ناظر بی طرف‌، خونسرد و حسابگر به پروژه شکست خورده خود نگاه کنید و بکوشید از آن درس بگیرید.

منبع: National Geography