نقش «تفکر طراحی» در بهبود تجربه مشتری
مترجم: فریبا ولیزاده
تعداد بسیار زیادی از شرکتها به واسطه اتخاذ رویکردی نو در زمینه طراحی با گرایش به اولویت نیازها و خواستههای مشتری، در حال اعمال تحولاتی چشمگیر در فرآیند توسعه محصول خود هستند. چارچوب طراحی محصول در این رویکرد به جای تکیه بر غرایض افراد، بر توسعه تعاملات با کاربر، نمونهسازی و آزمایش در طول فرآیند توسعه تمرکز دارد. این رویکرد که با نام «تفکر طراحی» از آن یاد میشود، در شرکتهای توسعه دهنده فناوری بیشتر از هر زمان دیگری اتخاذ میشود. برای مثال، شرکت IBM از رویکرد تفکر طراحی به منظور پیشگامی در عرصه نوآوری در صنعت فناوریهای دیجیتال بهرهبرداری میکند و به این ترتیب فرهنگ سازمانی در طول فرآیند طراحی و توسعه متحول میشود.
مترجم: فریبا ولیزاده
تعداد بسیار زیادی از شرکتها به واسطه اتخاذ رویکردی نو در زمینه طراحی با گرایش به اولویت نیازها و خواستههای مشتری، در حال اعمال تحولاتی چشمگیر در فرآیند توسعه محصول خود هستند. چارچوب طراحی محصول در این رویکرد به جای تکیه بر غرایض افراد، بر توسعه تعاملات با کاربر، نمونهسازی و آزمایش در طول فرآیند توسعه تمرکز دارد. این رویکرد که با نام «تفکر طراحی» از آن یاد میشود، در شرکتهای توسعه دهنده فناوری بیشتر از هر زمان دیگری اتخاذ میشود. برای مثال، شرکت IBM از رویکرد تفکر طراحی به منظور پیشگامی در عرصه نوآوری در صنعت فناوریهای دیجیتال بهرهبرداری میکند و به این ترتیب فرهنگ سازمانی در طول فرآیند طراحی و توسعه متحول میشود. در واقع، بنا به گفته ویرجینیا رومتی، مدیر ارشد اجرایی این شرکت، اهمیت اتخاذ چنین رویکردی در IBM به خوبی درک شده است و در حال شکل دادن به آینده آن است.
ظهور کسبوکارهایی با رویکرد تفکر طراحی
اگر از خود میپرسید که چرا شرکتهایی نظیر مایکروسافت و IBM طراحی را بهعنوان اولویت نخست و مهم خود درنظر گرفتهاند، پاسخ سوال شما بسیار ساده است: این رویکرد به کسبوکار جهت میدهد. پژوهشی در سال ۲۰۱۴ نشان داد شرکتهایی که رویکرد تفکر طراحی را در دستور کار خود قرار دادهاند، در طول دهه گذشته عملکرد بهتری داشتهاند. تحول در فرآیندهای طراحی در حال تغییر ساختارهای کسب وکار فیسبوک و سایر غولهای دنیای فناوری است. طراحی محصول بهویژه در صنعت فناوریهای دیجیتال از اهمیت چشمگیری برخوردار است. کاربران هر روز بیشتر انتظار معرفی طرحهای بصری و منحصربهفرد را دارند. اما هرچه تکنولوژی پیشرفت میکند، تولید محصولات بهتر هم به امری پیچیدهتر برای کسب وکارها تبدیل میشود. فعالان حوزه مدیریت و توسعه محصول نیازمند کسب شناخت همه جانبه از پلتفرمهای مختلف هستند. کیت ارونویتز، معاون ارشد طراحی در شرکت تولیدکننده نرمافزارهای خدماتی Wealthfront درخصوص چالشهای پیشروی طراحان محصول چنین میگوید: «شما باید به یک تلفن همراه فکر کنید، باید به یک کامپیوتر رومیزی فکر کنید، باید به ماهیت هر چیزی فکر کنید.» طراحی به موضوعی بسیار پیچیده تبدیل شده است، بنابراین جای تعجب نیست که بسیاری از شرکتها چنین تمرکزی بر روی این موضوع دارند. این تغییر در جهت گرایشها سازمانها، راه را به سوی ظهور رویکرد تفکر طراحی هموار کرده است. اما به نظر شما این رویکرد چگونه قادر است ارزشهای مورد انتظار کسبوکارها را خلق کند؟ سازمانها در حالحاضر از این چارچوب به سه طریق بهرهبرداری میکنند:
1) توسعه نوآوریهای مشتری محور
رویکرد تفکر طراحی به توسعهدهندگان و تمامی افراد درگیر در فرآیند نوآوری اجازه میدهد در قدم اول، بر خواستههای کاربران نهایی و مشتریان تمرکز کنند. به گفته لارا هنلون، طراح نرمافزار در شرکت IBM، در این شرکت، طراحی بهعنوان هدفی برای نتیجه بهدست آمده، تعریف شده است: «ما از تفکر طراحی با هدف ایجاد همدلی و تعامل هرچه بیشتر با کاربران و شکلدادن به اهداف خود استفاده میکنیم.» تفکر طراحی به شرکت IBM کمک میکند با شتاب نوآوریهای عصر حاضر همگام شود و در عین حال برای کاربران خود خلق ارزش کند. هنلون در ادامه میافزاید: «هنگامی که از رویکرد تفکر طراحی استفاده میکنید، کاربران محصولات شما ستاره کسب وکارتان هستند. موفقیت کسب وکار بر اساس ارزشهایی که برای آنان به ارمغان آوردهاید، سنجیده خواهد شد. فعالانه در فضای سازمان از نظرات آنان برای کمک به حل مشکلاتشان استفاده کنید و در طول این فرآیند از بازخوردهای آنان غافل نشوید.» به باور جنیفرکیلان، معاون ارشد McKinsey Digital Labs، اتخاذ رویکرد تفکر طراحی و اولویت بخشیدن به نظرات مشتری نکتهای مهم است، چراکه اگر بتوانید بهعنوان تنها کسب وکار مشکل آنان را حل کنید یا نیازهایشان را برآورده سازید، همواره قهرمان آنان باقی خواهید ماند.
2) حذف نقاط حادثهساز از سفر مشتری
رویکرد تفکر بهعنوان چارچوب انسان محور، کار خود را با القای حس همدلی آغاز میکند. به باور یکی از متخصصان این حوزه، گوش فرا دادن به داستانهای افراد، مشاهده و همراهی با آنان کلید اصلی موفقیت است. توسعه دهندگان محصولات به واسطه حس همدلی میتوانند پا در کفش مشتریان خود کرده و موانع موجود بر سر راه سفر مشتری را به خوبی شناسایی کنند.
3) کمک به حذف ویژگیهای نامطلوب
در بحث طراحی و توسعه محصولات بهتر و منحصربهفرد، سادگی بهترین انتخاب است. جان کولکو، معاون ارشد طراحی در شرکت بلکبورد (Blackboard) معتقد است: «بسیاری از محصولات که بر پایه گزاره ارزش عاطفی طراحی شدهاند، در مقایسه با محصولات رقبا ساختاری سادهتر دارند.» این محدودیت از تصمیمگیریهای آگاهانه درخصوص بایدهای محصول و مهمتر از همه نبایدهای آن شکل میگیرد. با از میان برداشتن ویژگیهای نامطلوب، هر کسب و کاری میتواند تجربهای ساده و صریح برای مشتریان خود فراهم کند.تفکر طراحی، رهبران کسب وکارها را در تمرین خویشتنداریهای ضروری مهارت میبخشد. دلیل این امر وجود مرحلهای بسیار کلیدی در فرآیند تفکر طراحی است که به صراحت چالشهای پیشروی شما را براساس اطلاعاتی که از مشتریان خود در اختیار دارید، شناسایی میکند. مراحل بعدی تفکر طراحی - ایدهسازی، نمونهسازی و آزمایش- امکان اعتبارسنجی ویژگیها، فرآیندها و تجارب موردنظر مشتریان را فراهم میکند.
فلسفه کسبوکار
در نهایت نتایج تفکر طراحی بسیار قابلتوجه هستند، چراکه یکی از حیاتیترین ارکان موفقیت کسب وکار به کمک این رویکرد قابل شناسایی است؛ اینکه مشتریان شما باید در مرکز تمامی توجهات قرار داشته باشد. تفکر طراحی تا حدودی فقط یک چارچوب نیست، بلکه فرهنگی است که تصمیمگیری چالاک و روشهای انجام کسب وکار مشتری محور را به شما میآموزد. به لطف ظهور شبکههای اجتماعی و فناوریهای قابل حمل، رفتار مصرفکننده، انگیزهها و نگرشهای وی همواره در حال تغییر است. در طول دهه گذشته و به موازات تکامل گرایشات مشتری، اهمیت تفکر طراحی نیز افزایش پیدا کرده است. در پی این تحولات، نیاز به ایجاد حس همدلی برای مشتریان به امری بسیارحیاتی تبدیل شده است. تمامی دستاندرکاران فرآیند طراحی و توسعه محصول باید در تمامی مراحل این فرآیند به گرایشها و نیازهای مشتری دسترسی داشته باشند. تعامل با گروهی که در حال طراحی محصول برای آنان هستید، یکی از مهمترین اقدامات در ایجاد حس همدلی و توسعه محصول و خدمات بهتر برای مشتریان است.
منبع: visioncritical
ارسال نظر