چگونه با وجود افراد غیرقابل تحمل در محل کارمان شاد باشیم؟
نویسنده: کارل استایب
مترجم: سیدحسین علوی لنگرودی
alavitarjomeh@gmail. com
قسمت هفدهم
افراد غیرقابل تحمل را میتوان آئینهای برای نگاه کردن به خود نامید. راستی تاکنون از خود پرسیدهاید که چرا نمیتوانید با بعضی از همکاران خود کنار بیایید یا آنها را تحمل کنید؟ چرا آنها ما را این قدر عصبانی میکنند؟ پاسخ این سوالات در درون خود ماست و ما برای یافتن پاسخ درست این سوالات باید به آگاهی و نگرش عمیقتری دست یابیم و از پاسخهایی کلیشهای و ساده مثل «او به اندازه کافی با هوش نیست» یا «او آدم دقیقی نیست» یا «او خیلی بی خاصیت است» پرهیزکنیم.
نویسنده: کارل استایب
مترجم: سیدحسین علوی لنگرودی
alavitarjomeh@gmail.com
قسمت هفدهم
افراد غیرقابل تحمل را میتوان آئینهای برای نگاه کردن به خود نامید. راستی تاکنون از خود پرسیدهاید که چرا نمیتوانید با بعضی از همکاران خود کنار بیایید یا آنها را تحمل کنید؟ چرا آنها ما را این قدر عصبانی میکنند؟ پاسخ این سوالات در درون خود ماست و ما برای یافتن پاسخ درست این سوالات باید به آگاهی و نگرش عمیقتری دست یابیم و از پاسخهایی کلیشهای و ساده مثل «او به اندازه کافی با هوش نیست» یا «او آدم دقیقی نیست» یا «او خیلی بی خاصیت است» پرهیزکنیم. ما به این دلیل فردی را غیر قابل تحمل و سر سخت مینامیم که نمیخواهیم انرژی عاطفی و احساسی زیادی برای او صرف کنیم. ما میکوشیم افراد سخت و غیرقابل تحمل در زندگیمان را طبقهبندی کنیم تا به این وسیله دیگر نگران آنچه آنها درباره ما میاندیشند، نباشیم. در واقع ما آنها را حذف میکنیم چون که تمایلی به صرف انرژی برای پرداختن به آنها نداریم، اما باید دانست که این کار یک اقدام نادرست و ناشی از تنبلی است. پیتر واجدا معتقد است که ما دوست داریم درباره دیگران دست به داستانسرایی بزنیم.
البته این داستانها معمولا در شرایط نادرستی ساخته و پرداخته میشوند و در واقع نسخههای بدلی از حقیقت هستند. چنین داستانهایی را میسازیم چون که نمیخواهیم برای یافتن حقیقت خود را به دردسر بیندازیم. حال اگر بفهمید که این چنین داستانهایی حقیقت ندارند و میتوان از درون آنها چیزهای مثبت استنباط کرد، آن گاه قادر خواهید بود خودتان را از گرفتاریهای عاطفی نجات دهید. فرض کنید که در اولین روز کاری در شغل جدیدتان با همکاری بهنام جیم ملاقات کردهاید. او آدم بد اخلاقی است و به پرسشهای شما خیلی بد پاسخ میدهد. در نتیجه شروع میکنید به ساختن داستانها و ایدههایی درباره او. اما از این خبر ندارید که شب قبل از آن، همسر جیم از او تقاضای طلاق کرده است وهمین مساله اعصاب جیم را به هم ریخته و اگر از این مساله خبر داشتید اصلا دیدگاه کاملا متفاوتی نسبت به او پیدا میکردید. مشکل اصلی داستان سراییهای عجولانه آن است که بعد از شکلگیری این داستانها هر بار که آن فرد را ببینید، آن داستانها به ذهن شما هجوم میآورند و برخوردتان با او را تحتالشعاع قرار میدهند. این داستان بافیهای خود ساخته باعث میشوند ما بتوانیم با کسانی که میتوانستند دوستان خوب باشند ارتباط برقرار کنیم. ماهیت واقعی یک فرد هنگامی آشکار میشود که با موقعیتی دشوار و چالش بر انگیز روبهرو شود. در برخورد با دیگران هم این امکان وجود دارد شما داستانی غیر واقعی در مورد او بسازید و آن را ملکه ذهنتان کنید یا آنکه با آگاهی و چشم باز موفق به کشف واقعیت و شادتر شدن شوید. در چنین وضعیتی هرچه شما بتوانید موانع ذهنی پیشرفت را از سر راه بردارید، راحتتر خواهید توانست با افراد و موقعیتهای غیرقابل تحمل و سخت برخورد کنید. با آگاهی از همین خصلت است که میتوانید دیگران را راحت ببخشید و زندگی کاری آسودهتری داشته باشید.
منبع: کتاب Work Happy Now
ارسال نظر