آیا باید به تمام خواستههای اسپانسرها تن داد؟
مترجم: سید حسین علوی لنگرودی
alavitarjomeh@gmail. com
موردکاوی اول:
موسسهHealthy Launches یک شرکت غیرانتفاعی در آمریکا است که به حمایت از دانش آموزان بیبضاعت در مناطق فقیرنشین این کشور میپردازد و تغذیه رایگان و سالم در اختیار آنها قرار میدهد. چندی پیش این شرکت دچار کمبود منابع مالی شد و به ناچار از چند اسپانسر درخواست کمک کرد که در نهایت یکی از آنها بهعنوان اسپانسر مالی با شرکت قرارداد بست. اگرچه حجم سرمایهای که آن اسپانسر به شرکت تزریق میکرد قابل توجه و حتی بیش از نیاز کنونی شرکت بود، اما خواستهای از سوی آن اسپانسر مطرح شده بود که هیاتمدیره شرکت را دچار یک دوراهی اخلاقی کرد.
مترجم: سید حسین علوی لنگرودی
alavitarjomeh@gmail.com
موردکاوی اول:
موسسهHealthy Launches یک شرکت غیرانتفاعی در آمریکا است که به حمایت از دانش آموزان بیبضاعت در مناطق فقیرنشین این کشور میپردازد و تغذیه رایگان و سالم در اختیار آنها قرار میدهد. چندی پیش این شرکت دچار کمبود منابع مالی شد و به ناچار از چند اسپانسر درخواست کمک کرد که در نهایت یکی از آنها بهعنوان اسپانسر مالی با شرکت قرارداد بست. اگرچه حجم سرمایهای که آن اسپانسر به شرکت تزریق میکرد قابل توجه و حتی بیش از نیاز کنونی شرکت بود، اما خواستهای از سوی آن اسپانسر مطرح شده بود که هیاتمدیره شرکت را دچار یک دوراهی اخلاقی کرد. قضیه از این قرار بود که اسپانسر ثروتمند اصرار داشت نام خود را روی بستههای غذایی رایگانی که بین دانشآموزان توزیع میشد درج کند؛ درحالیکه این مساله کاملا با رسالت و حیثیت شرکت در تضاد بود و در عمل نام شرکت را تحتالشعاع قرار میداد. با این همه، هیاتمدیره شرکت که به شدت دچار تنگنای مالی بودند، نمیدانستند این پیشنهاد را بپذیرند و به خواسته اسپانسر برای قرار دادن نام خود در کنار نام شرکت تن در دهند و از این طریق سرمایه قابل توجهی را به سمت شرکت جذب کنند یا اینکه به اساسنامه شرکت پایبند باشند و با رد کردن این پیشنهاد همچنان با مشکلات مالی دست به گریبان باشند. اگر شما مدیرعامل یا عضو هیاتمدیره این شرکت بودید، کدام راه را انتخاب میکردید؟
موردکاوی دوم:
شرکت Affordable Housing for All یک موسسه غیرانتفاعی محلی است که با نیت ساخت خانههای ارزانقیمت برای خانوادههای کم درآمد تاسیس شده است و تاکنون بر مبنای اصول مندرج در اساسنامه خود فقط در محدوده همان شهر مشغول فعالیت بوده است. با این حال شرکت مدتی است که دچار تنگنای مالی شده و برای برطرف ساختن آن نیازمند جذب اسپانسر شده و اتفاقا یک اسپانسر پولدار و قوی پیدا شده که حاضر است سرمایه چشمگیری را به شرکت وارد کند؛ البته به یک شرط: شرکت باید دامنه فعالیتش را به چند شهر دیگر که مد نظر اسپانسر است گسترش دهد و این دقیقا بر خلاف آن چیزی است که در اساسنامه شرکت دیده میشود و تاکنون مدیران شرکت در برابر آن ایستادگی کرده بودند.
حالا لیزا، مدیرعامل شرکت بر سر دوراهی مانده است که چه کند: آیا باید خواسته اسپانسر برای گسترش دامنه فعالیتهای غیرانتفاعی شرکت به سایر شهرها را بپذیرد و از این طریق سرمایه هنگفتی را به سمت شرکت سرازیر کند و از سویی دیگر پیامدهای منفی ناشی از عدم نظارت دقیق و کامل بر فعالیتها در سایر شهرها و البته نقض شدن اساسنامه شرکت را تحمل کند، یا اینکه با رد کردن این پیشنهاد همچنان در مشکلات مالی و بودجهای دست و پا بزند. اگر شما به جای لیزا بودید چه میکردید؟
منبع: مجله Ethical Management
ارسال نظر