نویسندگان: Charles Colby، Kelly Bell

مترجم: فریبا ولیزاده

منبع:hbr

اقتصاد مبتنی بر تقاضا مفهومی گسترده است و روز‎به‎روز بر گستردگی آن افزوده می‎شود. بر اساس یافته‎های نظرسنجی موسسه National (NTRS) Technology Readiness Survey که از سال ۱۹۹۹ میلادی مشغول گردآوری اطلاعاتی پیرامون رفتارها و باورهای مردم آمریکا در قبال فناوری‎های گوناگون است، بخشی از فعالیت‎های اقتصادی که بر اساس پلت‌فرم‎های آنلاین و با هدف فروش محصولات یا خدمات فروشندگان مستقل به مشتریان بر پا شده‌اند، توجه گروه خاصی از مصرف‏کنندگان را به خود جلب می‎کنند. در پژوهشی که اخیرا در اکتبر ۲۰۱۵ انجام شده است، ۹۳۳ آمریکایی بزرگسال به‌طور تصادفی انتخاب و در یک پنل تحقیقات مصرف‌کننده شرکت کرده‏اند.

در برآورد هزینه‏های مربوط به کالاهای مبتنی بر تقاضا، از شرکت‏کنندگان پرسش شده است که آیا محصولات و خدمات مبتنی برتقاضا را در طول یک‌ماه اخیر خریداری‏کرده‎اند، این محصولات از چه طبقه‏ای بوده‏اند و چه هزینه‏ای در بر داشته‏اند. نظرسنجی در میان آمریکایی‎های بالغ (بالای ۱۸ سال) که در خانه‎های خود به اینترنت دسترسی داشته‏اند انجام شده است. یافته‎ها به قرار زیر هستند:

اقتصاد مبتنی بر تقاضا توانسته است سالانه ۴/ ۲۲ میلیون مصرف‎کننده را وادار به خرید ۶/ ۵۷ میلیارد دلار کالا و خدمات کند. فروشگاه‏های آنلاین با داشتن ۳/ ۱۶ میلیون مصرف‎کننده که سالانه ۳۶ میلیارد دلار خرج می‎کنند، بیشترین سهم را به خود اختصاص داده‏اند (نظیر Ebay, Etsy). پس از آن صنعت حمل‎ونقل (Uber, Lyft) با داشتن ۳/ ۷ میلیون مصرف‎کننده ماهانه و ۶/ ۵ میلیارد دلار هزینه سالانه در مقام دوم قرار دارد. صنعت ارسال غذا و سیفی‎جات (مثل Instacart) با ۵/ ۵ میلیون مصرف‎کننده ماهانه و ۶/ ۴ میلیارد دلار هزینه سالانه در مقام سوم قرار گرفته است. سرویس‎های مبتنی بر تقاضا شامل خدمات تعمیرات و نگهداری منازل (مثل TaskRabbit)، خدمات کارمزدی (مثل Elance) و خدمات بهداشتی و زیبایی (نظیر StyleSeat) در مجموع سالانه ۱/ ۸ میلیارد دلار و سایر فعالیت‏های مبتنی بر تقاضا ۸/ ۳ میلیارد دلار در رتبه‌های بعدی قرار گرفتند.

اقتصاد مبتنی بر تقاضا در حال جذب گروه‎های مختلفی از مصرف‎کنندگان است. داده‎های موسسه NTRS حاکی است از گرایش بیشتر مردان است (۵۵ درصد) و سهم زنان از این پدیده ۴۵ درصد است. جای تعجب نیست که تقریبا نیمی از مصرف‎کنندگان کالاها و خدمات مبتنی بر تقاضا (۴۹ درصد) افراد ۱۸ تا ۳۴ ساله هستند، ۳۰ درصد آنها ۳۴ تا ۵۴ ساله و ۲۲ درصد بیش از ۵۵ سال سن دارند. با این حال، اکثر مصرف‎کنندگان خدمات و کالاهای مبتنی بر تقاضا از آمریکایی‎های سفیدپوست هستند (۶۳ درصد)، ۱۷ درصد سیاه‎پوستان، ۱۲ درصد آمریکایی‎های آسیایی‎تبار و ۹ درصد آمریکایی‎های اسپانیایی‎تبار.

بر اساس یافته‌های پژوهش، اقتصاد مبتنی بر تقاضا فقط در میان ثروتمندان رواج ندارد و ۴۶ درصد مصرف‌کنندگان آن درآمد سالانه کمتر از ۵۰ هزار دلار دارند و فقط ۲۲ درصد از مشتریان این کسب‎وکارها از درآمد سالانه بالای صد هزار دلار برخوردار هستند. علاوه براین، گستردگی جغرافیایی در سراسر ایالات متحده قابل توجه است، ۳۹ درصد از مصرف‎کنندگان کسب‎وکارهای مبتنی بر تقاضا در مناطق روستایی یا شهری کوچک سکونت دارند و ۳۰ درصد نیز در حومه شهرهای بزرگ و ۳۱ درصد در حومه شهرهای کوچک‎تر.

گروه تحقیقاتی NTRS این مصرف‎کنندگان را بر اساس آمادگی پذیرش فناوری به بخش‎های مختلفی تقسیم‎بندی کرده‎اند. «کاوشگران» گروهی هستند که بیشترین نوآوری را داشته و نگرشی مثبت به فناوری دارند و نخستین گروه از پذیرندگان پدیده‏های نوظهور هستند، این گروه ۴۱ درصد کل مصرف‎کنندگان را تشکیل می‎دهند. «پیشگامان» معمولا عاشق فناوری هستند و ۲۹ درصد مصرف‎کنندگان را تشکیل می‏دهند. «تامل گران» نگرشی خوش‌بینانه نسبت به فناوری دارند و در عین حال کمی ترس از آن دارند (۱۶ درصد). «مخالفان» شور و شوقی نسبت به فناوری ندارند و ۱۱ درصد مصرف‎کنندگان را تشکیل می‎دهند. «اجتناب‎کنندگان» گروهی هستند که فناوری را بی‎فایده تلقی می‎کنند و جای تعجب نیست که فقط ۴ درصد از مصرف‎کنندگان در این گروه دسته‌بندی می‌شوند.

اندازه و گسترش سریع اقتصاد مبتنی بر تقاضا به روشنی نشان‌دهنده این نکته است که توجه مصرف‎کنندگان جلب تجربه مشتری، راحتی بیشتر و سایر منافعی شده است که چنین کسب‎وکارهایی ارائه می‎کنند. داده‎های حاصل از پژوهش‎های موسسه NTRS حاکی است خدمات مبتنی بر تقاضا در حال حاضر فراتر از گروه پیشگامان رفته است و در میان مصرف‎کنندگان نیازمند پلت‌فرم‎های کاربرپسند و قابل اطمینان، از موقعیت مطلوبی برخوردار هستند.

اقتصاد مبتنی بر تقاضا به سرعت در حال گسترش در سراسر اقتصاد جهانی است. براساس گزارش Crowd Companies، بیش از ۲۸۰ شرکت در ۱۶صنعت گوناگون در حال ارائه خدمات و محصولات مبنی بر تقاضا هستند. این آمار در دو سال گذشته ۷۶ شرکت بوده است که فقط در ۶ صنعت فعالیت داشته‌اند. استارت‌آپ‎های فناوری نظیر Uber و Airbnb مهم‎ترین بخش تقاضا را به خود اختصاص داده‎اند. اما بخش اعظمی از شرکت‎ها در حال آمادگی برای ورود به بازار خدمات مبتنی بر تقاضا هستند. سرمایه‎گذاری و مشارکت جنرال موتورز با شرکت Lyft و همکاری مشترک غول هتل‎داری Accor با شرکت Onefinestay از مهم‎ترین نمونه‎های آن هستند.

این شرکت‎ها به این نکته پی برده‎اند که اقتصاد مبتنی بر تقاضا در حال تبدیل شدن به فرصتی بزرگ است و نادیده گرفتن آن ریسک بسیار بزرگی است. اقتصاد مبتنی بر تقاضا درست مانند سایر پدیده‎های حاکم بر بازار کسب‎وکار با مدل‎های جدید و روش‎های جدید ایجاد علاقه و درگیری ذهنی در مشتریان، در حال به چالش کشیدن مهم‎ترین بازیگران صنایع مختلف است. شرکت‎های موفق اکنون باید پذیرای قواعد جدید باشند تا نیازهای مشتریان به واسطه سیستم‎های تولید و ارسال محصولات و خدمات به بهترین نحو ممکن برآورده شود. این تحول مستلزم سیستم‎هایی است که در دسترس، قابل اطمینان و با بسترهای مختلف تلفن همراه تطبیق‎پذیر هستند.