فجایع جهانی، تهدیدهای فرهنگی و دغدغههای روشنفکری
علی باباچاهی
شاعر
موضوعی که این روزها ذهن مرا به خود مشغول کرده است مقولاتی چون کاهش شمارگان کتاب و بحران مخاطب است؛
درگیریهایی ذهنی که خوشبختانه یا متاسفانه از نوع روشنفکرانه است، هرچند امروزه در سطح جهان چنان اتفاقات مهیبی رخ میدهد و به قدری با فجایعی چون هجوم پناهندگان و بیغذایی و کُشت و کَشتار روبهروییم که آدمی خجالت میکشد مباحث روشنفکری خود را مطرح کند، دغدغه اینروزهایم کسادی بازار کتاب و بحران مخاطب است. با اینکه این موضوع از دغدغههای گذشتهام محسوب میشود امروزه خود را به عنوان یک تهدید جدی نشان داده است؛ تهدیدی که تهدیدی فرهنگی است و به اشکال مختلف مانند تهدید حقالتألیف و تهدید تیراژ بیش از پیش عرض اندام میکند.
علی باباچاهی
شاعر
موضوعی که این روزها ذهن مرا به خود مشغول کرده است مقولاتی چون کاهش شمارگان کتاب و بحران مخاطب است؛
درگیریهایی ذهنی که خوشبختانه یا متاسفانه از نوع روشنفکرانه است، هرچند امروزه در سطح جهان چنان اتفاقات مهیبی رخ میدهد و به قدری با فجایعی چون هجوم پناهندگان و بیغذایی و کُشت و کَشتار روبهروییم که آدمی خجالت میکشد مباحث روشنفکری خود را مطرح کند، دغدغه اینروزهایم کسادی بازار کتاب و بحران مخاطب است. با اینکه این موضوع از دغدغههای گذشتهام محسوب میشود امروزه خود را به عنوان یک تهدید جدی نشان داده است؛ تهدیدی که تهدیدی فرهنگی است و به اشکال مختلف مانند تهدید حقالتألیف و تهدید تیراژ بیش از پیش عرض اندام میکند. عمق این فاجعه وقتی نمایان میشود که میبینیم اوایل دهه ۴۰ و ۵۰ شمارگان کتاب بسیار بیشتر از اکنون بود درحالیکه امروزه شمار تحصیلکردگانمان قابل مقایسه با گذشته نیست.
این روزها آنچه اغلب ذهنم را مشغول میکند سرگردانی بسیاری از نویسندگان، مترجمان و اهل ادبیات است. این سرگردانی بهدلیل افت تیراژ کتاب است و دلیل دیگری برای این موضوع نمیبینم، البته علتیابی این مساله در حوصله وقت ما نیست. تازه به گمانم اگر علتیابی کنیم چه فایدهای دارد؟! فرض کنیم بگوییم دلیل پایین بودن شمارگان کتاب فقدان فرهنگ مطالعه است یا کتابهای خوب و دندانگیر کمتری چاپ میشود، اما وقتی میبینیم فلان انتشارات بهترین کتابهای تالیفی و ترجمهای را با شمارگان ۴۰۰ نسخه چاپ میکند و باز با کمبود مخاطب مواجه است در شگفت اندر میشوم.
موضوع پایین بودن شمارگان کتابها بیشتر از هر کس دیگری، برای نسل جوانی که میخواهند بنویسند تهدید است. این دغدغه من امروزه کاملا ملموس و به فعلیت درآمده است؛ یعنی به شکلی بارز احساس میشود. نمیخواهم بگویم به همین دلیل است که دست و دلم کمتر به نوشتن میرود، چرا که تا به امروز به قدری کتاب چاپ کردهام که این موضوع برایم مسالهای بازدارنده نباشد اما چه کنم که نگرانم؛ نگران نسل آینده و ادبیات.
ارسال نظر