گلایههای بهروز غریبپور از ناآگاهی برخی مسوولان فرهنگی
کدام وزیری فرق پیانو و هارپ را میداند؟
او از این طریق و با آمیختن هنر نمایش و موسیقی، سراغ متون برجسته ادبیات ایران و اسطورهها و شخصیتهای ملی و مذهبی رفته و با خلق آثاری چون اپرای عروسکی مولوی، اپرای عاشورا، اپرای رستم و سهراب و اپرای حافظ این میراث فرهنگی را در داخل و خارج ایران اشاعه داده است. با همه این تلاشها او معتقد است برای نتیجه گرفتن کارهای فرهنگی به مسوولانی آگاه و فرهیخته و آشنا به هنر نیاز است.
غریبپور در گفتوگو با خبرآنلاین درباره برخی مواجهههایش با مسوولان داخلی، آنها را با همتایان خارجیشان مقایسه کرده و تعریف میکند: «من تازه به ایتالیا رفته بودم. تلویزیون روشن بود و دیدم یک نوازندهای در حال نواختن یک قطعه پیانو است، یعنی اساسا تصور میشد او یک پیانیست است و بعد از آن رو به دوربین کرد و گفت که با عرض معذرت به دلیل مسوولیت وزارت آموزش و پرورش، مدتی است که پیانو نزدهام. حالا شما به من یک وزیر فرهنگ و هنر [در ایران] نشان دهید که فرق پیانو با هارپ را بداند. بنابراین آب از سرچشمه گل آلود است. آقای محمد قاضی مترجم میگفت: «مرا به وزارت ارشاد احضارکردند و گفتند آقای قاضی! از شما سنی گذشته است. شما افتخار ترجمه ایران هستید. این چه اسمی است که روی کتاب گذاشته اید؟ تعجب کردم. گفتم چه اسم بدی؟ گفتند مسیح بازِ مصلوب یعنی چی؟ بازپرس مسیحِ بازمصلوب را نمیتوانسته درست بخواند. بنابراین آب از سرچشمه گل آلود است و متاسفانه سواد هم ندارند.
یک مثال از دکتر معین میزنم. دکتر معین ۸ سال وزیر علوم دولت خاتمی بود. او یکی از اپراهای ما را دیدو گفت آقای غریبپور، چرا یک دانشکده وجود ندارد که هنر شما را تدریس کند؟ گفتم ده تا دانشکده وجود دارد. یعنی میخواهم بگویم وزیر علوم نمیداند که رشته عروسکی وجود دارد.» غریب پور میافزاید: «تصورم این است که همین الان دانشگاههای معروف مانند هاروارد و کلمبیا متاثر از نظامیههای نظامالملک هستند که یک نمونه از آیندهنگری فاخر است.
درست است که سلطان محمود غزنوی را لعن میکنیم که شاهنامه را نپسندید و جای طلا به شاعر نقره داد. ولی بالاخره شاهنامه بهعنوان سند بزرگ در دوران او خلق شد. حالا میخواهم مثالی دیگر از شعردوستی و مولویشناسی مسوولان در ایران بیان کنم. زمانی از من دعوت کردند که برای بزرگداشت شمس به خوی بروم و اپرای مولوی را اجرا کنم. گفتم چقدر خوب که پیشبینیهای لازم صورت گرفته است. حدود ۹ ماه از این دعوت گذشت دیدم خبری از آنها نشد ولی عاقبت تماس گرفتند که آقای غریبپور چه زمانی تشریف میآورید؟ گفتم ما هشت وسیله و تعداد زیادی بازیدهنده داریم.
گفتند که ما سالن نداریم و میخواهیم در فضای آزاد برگزار کنیم. فکر کنید اجرا در آبانماه و در سرمای خوی. گفتم عقل دارید شما؟ چه افرادی در سرمای آبان میآیند و دو ساعت کار را میبینند؟ اصلا درکی نداشتند.»