سیمای یک  دانشمند ایرانی

در مراسم بزرگداشت مهرداد بهار، دکتر ابوالقاسم اسماعیل پور، نویسنده، مترجم و اسطوره شناس و از شاگردان مهرداد بهار، به بررسی زندگی و آثار این چهره ادبی  پرداخت و خاطراتی از همکاری و آموزش او در حین مراحل نوشتن کتاب مشترکشان، «ادبیات مانوی»، را تعریف کرد؛ کتابی که تصحیحش پنج سال، نگارش مقدمه‌اش یک سال و چاپش بیش از بیست سال به طول انجامید.

اسماعیل‌پور گفت: «من این بخت بی‌مانند را داشتم که از بیست‌سالگی با استاد مهرداد بهار آشنا شوم. در حالی‌که دانشجویان دیگر در دوره‌ فوق‌لیسانس می‌توانستند در کلاس‌های ایشان شرکت کنند. بیست‌ساله بودم که از یکی از هم‌دانشگاهی‌هایم شنیدم که پسر ملک‌الشعرا بهار در طبقه‌ سوم دانشکده کلاس درس دارد. من هم بدون اجازه وارد کلاس شدم و از آن روز به بعد این اجازه را از استاد بهار گرفتم که تا پایان تِرم در کلاس درسشان باشم. سپس پنج‌شنبه‌ها و آدینه‌های هر هفته، نزدشان می‌رفتم و از دانششان می‌آموختم. چون اهل کوهنوردی بود از همراهان کوهنوردی او هم بودم. تا اینکه ۱۰سال پس از آن، در سال ۱۳۶۳، شاگرد ایشان شدم. این آشنایی، در میانسالی استاد، نزدیک به چهل‌سالگی ایشان، روی داد.»

او افزود: «زندگی استاد بهار را باید به دو دوره بخش‌بندی کرد. یکی دوره‌ جوانی تا آغاز میانسالی است که دوران پُرآشوبی بود و رویدادهایی پیش آمد و طرز فکر خاصی داشتند. من درباره‌ دوره‌ نخست چیزی نمی‌گویم. دوره‌ دوم زندگی ایشان اما با نگاه علمی به بخش ایران‌شناسی و اسطوره‌های ایرانی سپری شد.

بهار به این دو نگاهی نو داشت. او ایران‌شناسی با رویکرد ویژه بود و نظریه‌های‌ علمی‌ تازه‌ای داشت. هرچند در آن زمان به دیدگاه‌های ایشان روی خوش نشان داده نمی‌شد، اما آنچه بهار گفت تداوم پیدا کرد. اکنون، سی‌سال پس از درگذشت بهار است که می‌بینیم هم دانشمندان ایرانی و هم برخی از دانشمندان غربی به رویکردهای او توجهی خاص نشان می‌دهند.»

اسماعیل‌پور با اشاره به آثار ماندگار مهرداد بهار گفت: «در بخش اساطیر، استاد بهار در سال ۱۳۵۱ با چاپ کتاب «اساطیر ایران» که بعدها با نام «پژوهشی در اساطیر ایرانی» منتشر شد، یکی از بنیانی‌ترین پژوهش‌های اسطوره‌‌شناسی ایرانی را بنیان گذاشت. درست است که پیش از او استادانی مانند ابراهیم پورداوود، محمد معین، ملک‌الشعرا بهار و دیگران در این زمینه کار کرده بودند اما هنوز اسطوره‌‌شناسی ایرانی به شکل یک دانش مستقل شناخته‌شده نبود. مهرداد بهار در دهه‌های چهل و پنجاه تحول بزرگی در پژوهش‌های اسطوره‌شناسی ایرانی پدید آورد و به‌شکل آکادمیک این کار را آغاز کرد و این پدیده‌ خیلی مهمی بود؛ چرا که دیدگاه زمانه چنین بود که اسطوره‌ها، افسانه‌ای و بی‌ارزش هستند. به‌راستی هم زمینه برای پژوهش‌های اسطوره‌شناسی فراهم نبود. بنابراین کار ایشان در آن زمان بنیادی و اساسی بود.»

در این برنامه فیلم مستندی با نام  «درباره‌ مهرداد بهار» پخش شد و  پیام مستوفی،کارگردان این اثر، درباره چگونگی ساخت این  توضیح داد.

مستوفی مهرداد بهار را اعتبار اسطوره شناسی نامید و گفت: «نخستین باری که با نام دکتر مهرداد بهار آشنا شدم، به لطف حضور آقای بهرام بیضایی به‌عنوان مهمان ویژه در کلاس‌های درس تاریخ سینما و تحلیل فیلم استاد همیشه‌ام خسرو دهقان بود.

 گمانم تابستان ۱۳۷۴ جایی که او از ایشان نام برد، هیچ‌کس نامی از او نشنیده بود - نه از دکتر علی رواقی و نه از دکتر بهمن سرکاراتی -، سکوت محض، طبق معمول گذشته و همیشه. از همان سال‌ها تلاش من برای شناخت مهرداد بهار آغاز شد، تنها بودم و برای پژوهش و مستند از همان آغاز راه نرفته مسیر را دشوار دیدم. دیدم که تنها هستم با کیف کوچکی از نور، میکروفون و دوربین که گاه حیرت مصاحبه شوندگان را از باب نبود تجهیزات و عوامل برمی‌انگیخت. ولی اساتیدی همچون ژاله آموزگار، کتایون مزداپور، زنده‌یاد بدرالزمان قریب، ابوالقاسم اسماعیل‌پور،  نصرالله کسراییان، بهرام بیضایی، علی رواقی، جمال میرصادقی، محمود دولت‌آبادی، زنده‌یاد حمید سهیلی، منیژه محامدی، بهرام دبیری، حوری اعتصام و برخی اعضای خانواده‌اش  با لطف فراوان و به اعتبار نام دکتر پشت و جلوی دوربین کوچکم آمدند تا اینکه بیماری همه‌گیر آمد و از چند نفری هم فقط ضبط  صدا شد. به‌هر‌حال سال‌ها گذشت و من با تلاش بیشتر و مقدورات اندکم فیلم را به پایان رساندم.»