راویان راستین زمانه
فردا سالروز تولد فریدون مشیری و مرگ پرویز مشکاتیان است
مشیری ۷۴ سال زندگی کرد و مشکاتیان فقط ۵۴ سال اما هر دو در شعر و موسیقی ایران بهشدت تاثیرگذار بودند و آثارشان جزو تاثیرگذارترین خاطرات جمعی مردم به حساب میآیند. فریدون مشیری در این سالها چندان قدر ندید و در بسیاری مواقع با اتهام سانتیمانتال بودن شعرهایش توسط برخی از فعالان فرهنگی نادیده گرفته شد، اما این مساله در دامنه نفوذ شعرهایش در جامعه تاثیری نداشت و کتابهایش مدام تجدید چاپ میشوند. مشیری علاوه بر شاعری در عرصه موسیقی هم تاثیرگذار بود و تعداد زیادی از قطعات مشهور با سرودههای او تولید شده و با صدای خوانندگانی همچون محمدرضا شجریان، شهرام ناظری، محمد نوری، علیرضا افتخاری، صدیق تعریف، همایون شجریان و... به گوش مردم رسیده است. استاد شجریان درباره فریدون مشیری گفته است: «خیلیها مثل شعرهایشان خوب نیستند اما فریدون درست مثل شعرهایش بود. لطیف، خوشصحبت، خوشخاطره و خوشمسافرت. هرسفری که میفهمیدم او هم حضور دارد سریع تصمیم میگرفتم بروم. از نظر وقتشناسی و انسانیت بینظیر بود و نهتنها هیچ ایرادی نمیشد از او گرفت بلکه همیشه باید درس میگرفتیم. خیلی مرد عجیبی بود.»
فریدون مشیری در سال ۱۳۷۷ به آلمان و آمریکا سفر کرد و مراسم شعرخوانیاش در شهرهای کلن، لیمبورگ و فرانکفورت و همچنین در ۲۴ ایالت آمریکا از جمله در دانشگاههای برکلی و نیوجرسی بهطور بیسابقهای مورد توجه دوستداران ادبیات ایران قرار گرفت. در سال ۱۳۷۸ طی سفری به سوئد در مراسم شعرخوانی در چندین شهر از جمله استکهلم و مالمو و گوتنبرگ شرکت کرد و باز هم جمعیت زیادی در برنامهها شرکت کردند. زندهیاد دکتر عبدالحسین زرینکوب درباره شعر مشیری نوشته است: «در طی سالها شاعری، فریدون از میان هزاران فراز و نشیب روز، از میان هزاران شور و هیجان و رنج و درد هرروزینه آنچه را به روز تعلق دارد، به دست روزگاران میسپارد و به قلمرو افسانههای قرون روانه میکند. چهل سالی - بیشوکم - هست که او با همین زبان بیپیرایه خویش، واژه واژه با همزبانان خویش همدلی دارد… زبانی خوشآهنگ، گرم و دلنواز. خالی از پیچوخمهای بیان ادیبانه شاعران دانشگاهپرورد و در همان حال خالی از تاثیر ترجمههای شتابآمیز شعرهای آزمایشی نوراهان غرب.»
فریدون مشیری و پرویز مشکاتیان تجربه همکاری مشترک هم داشتند و چند قطعه ساختند. مشکاتیان در خاطرهای گفته بود زمانی هر هفته به همراه دوستانی چون فریدون مشیری به کوه میرفتند و آهنگی را که او روی شعر «سرود کوه» فریدون مشیری ساخته بود همیشه به صورت دستهجمعی میخواندند.
استاد محمدرضا شجریان آلبومهای مهمی همچون «بیداد»، «آستان جانان»، «نوا مرکبخوانی»، «دستان» و... را با آهنگسازی و نوازندگی پرویز مشکاتیان به یادگار گذاشته است. او پس از شنیدن خبر مرگ مشکاتیان گفته بود: «پرویز مشکاتیان برای روزگار ما نغمههای بسیار پرداخت و یاد آن سالها را با هنر خود در حافظه ما ثبت کرد. موسیقی او در فرازونشیب روزگار همراه ما بود، با محنت ما گریست، با شادیهای ما شادی و با شور و امید ما همدلی کرد. در آثار او، صدای قلبی را میتوان شنید که برای وطن و آزادی میتپد. کمتر هنرمندی را توان آن است که رنجها و آرزوهای مردمش را در هنر خویش بازتاباند و ترجمه صادق و راستین زمانه خود باشد. پرویز یکی از این اندکشماران است، موسیقیدانی که ذوق تصنیفسازیاش، مهارت گروهنوازیاش، لطافت شاعرانهاش و تعهدش به آرمانهای مردم، خاطره او را در هنر ایرانزمین ماندگار خواهد ساخت. من مرگ هنرمندی چنین را باور ندارم. پرویز مشکاتیان در قلب و ذهن ما زنده است.»
کیوان ساکت، آهنگساز و نوازنده تار، درباره ویژگی آثار پرویز مشکاتیان گفته است: ««آنی» که حافظ میگوید هم در شخصیت استاد مشکاتیان بود و هم در وجود او و هم در آثارش؛ میخواهم بگویم، «آنی» که حافظ از آن یاد کرده و نام برده در مشکاتیان کاملا احساس میشد. مشکاتیان در عرصه موسیقی شاعر سنتور بود، ۲۰ سال در کنارش ساز زدم و دیگر نمیتوانم در کنار هیچ نوازنده سنتور دیگری ساز بزنم. ساز در ذاتش بود توانایی در ریتم و آشنایی با فرهنگ و شعر و ادب در او چنان بود که حتی بزرگان ادب ایران در حضور مشکاتیان با احتیاط سخن میگفتند.»
پروین مشکاتیان، خواهر این هنرمند موسیقی، نیز پیشتر درباره کودکیهای خود و برادرش گفته است: «من با پرویز اختلاف سنی خیلی کمی داشتم. بازیهای ما تقریبا مشترک بود. به یاد دارم که پرویز به فیلمهای سینمایی علاقه خیلی زیادی داشت و هروقت به سینما میرفت، من باید مینشستم و او فیلم را از ابتدا تا پایان، ایستاده برایم تعریف میکرد. فیلمهای آن زمان حتما موسیقی داشت. او با وسایل خانه، ادای موزیسینها را درمیآورد مثلا روی متکا، سنتور میزد و با دو تا چوب ویولن مینواخت و همزمان آهنگها را زمزمه میکرد. پس از آن، پدرم با کمک نجار محله، سنتور کوچکی برای او ساخت که وسیله بازی پرویز شد. در آن زمان، بچهها یا عروسک داشتند یا تفنگِ اسباببازی، ولی وسیله بازی ما، سازهایی بود که در خانه داشتیم.
در ششسالگی، آموختن موسیقی را با سنتوری که از مشهد برایش خریده بودند، شروع کرد. با همین سنتور کوچکِ پرویز و دایره زنگی من، مرتب برای بچههای محله اجرا میگذاشتیم. این بازی و سرگرمی ما بود و در این فضا بزرگ شدیم. پدرم از شاهنامه، عطار و مشاهیر ادبیات برای ما میگفت و ما را با آنها آشنا میکرد. من و پرویز، سازها را در کودکی با گِل میساختیم و تزیینی استفاده میکردیم. ما در خانواده، هر کدام یک ساز مینواختیم، حتی مادرم با پدرم همراهی میکرد، ولی هیچکدام مثل پرویز حرفهای نشدیم. پرویز اولین کنسرت خود را در هشتسالگی با آقایان درجزی و جوادیان در مدرسه امیر معزی داشت که خیلی هم موفق ظاهر شد.»