مرگ سلطان ترس

وی با تمرکز بر عنصر صدا برای انتقال لایه‌ای زیرزمینی از ترس، رمز و راز و ناهماهنگی، کیفیت تسخیرشده و غم‌انگیزی به آثارش بخشید و آنها را به قلمروی دیگر منتقل کرد و موفق شد حس ترس و پارانویا را منتقل کند. به گزارش هالیوود ریپورتر، فریدکین از نسل درخشان فیلمسازانی بود که سیستم استودیویی را دگرگون کردند و فیلم‌های تاثیرگذار، فردگرا و ضداستبدادی ساختند. چندین تن از این کارگردان‌ها در مقطعی با هم «کمپانی کارگردان‌ها» را ایجاد کردند تا استقلالی را که دوست داشتند برای خود ایجاد کنند اما اختلافات داخلی در نهایت منجر به انحلال آن شد. فریدکین به کارهای هیچکاک احترام می‌گذاشت، درست همان‌طور که از وقتی در ۲۵سالگی «همشهری کین» اورسن ولز را دید شیفته وی شد. دمین شازل کمی پیش از آنکه جوان‌ترین کارگردانی شود که برای «لالالند» برنده جایزه اسکار شد، به ملاقات فریدکین به خانه‌اش رفته بود.

«جن‌گیر» (۱۹۷۳)، یکی از تحسین‌برانگیزترین فیلم‌های فریدکین، در صحرایی در خاورمیانه آغاز می‌شود، جایی که پیرمردی در یک سایت باستان‌شناسی به سمت سوراخی می‌رود که در آن چیزی وجود دارد - چه کسی می‌داند چیست؟ این سکانس وحشتناک است، نه‌تنها به دلیل تصاویر و اجزایی که گرما، عرق و رطوبت محل را به تصویر می‌کشد، بلکه به دلیل موسیقی متنی که در آن صدای وزوزی که یادآور مگس‌هاست دم به دم بلندتر و تهدیدآمیزتر می‌شود. فریدکین در تمام زندگی خود مجذوب این فیلم بود و آخرین فیلمش، مستندی درباره قدیمی‌ترین جن‌گیر زنده، با عنوان «شیطان و پدر آمورث» (۲۰۱۷) بار دیگر به این موضوع بازگشت. در «ارتباط فرانسوی» که اسکار را برای فریدکین به ارمغان آورد، وی سرمای تلخ زمستانی در نیویورک را به حضوری ملموس مانند روح شیطانی در «جن‌گیر» بدل کرد که برای ضدقهرمانان فیلم، دو کارآگاه شهر نیویورک با بازی جین هکمن و روی شیدر، در حال عبور در شهر غیرقابل‌اجتناب است.

شیطان در این خیابان‌های پست به همان اندازه در کمین است که در خانه زیبای ریگان ۱۲ساله در «جن‌گیر». خوب و بد همیشه موضوع فریدکین بود و در بسیاری از فیلم‌های او مرز مبهمی بین این دو وجود داشت و آنچه قهرمانانش را از شخصیت‌های شرور جدا می‌کرد، اغلب نیت آنها بود تا اعمالشان. شخصیت هکمن در «ارتباط فرانسوی» بازیگر را وحشت‌زده کرد و فریدکین مجبور شد او را به‌شدت تحت‌فشار قرار دهد تا وادارش کند آن شخصیت را با تمام شیوه‌های خشن، قلدرانه و متعصبانه‌اش به تصویر بکشد. هرچند بدبینی عمیقی بر آثار فریدکین سایه افکنده بود، اما خود او شوخ، بامزه و تا به آخر همراه زندگی بود. پیچیدگی اخلاقی فیلم‌های او نشان داد که آنها از همان جنس «محله چینی‌ها»ی رومن پولانسکی، «پدرخوانده» فرانسیس فورد کاپولا و «آخرین جزئیات» هال اشبی هستند و مانند برخی دیگر از شاهکارهای دهه ۱۹۷۰ همه از بدبینی ناشی از جنگ ویتنام و بعد از آن واترگیت شکل گرفته‌اند.

فریدکین فرزند پدر و مادری از دو خانواده یهودی بود که به دنبال کشتارهای اوایل قرن بیستم از اوکراین فرار کرده بودند. خانواده فقیر بودند و زمانی از طریق کمک‌های دولتی زندگی می‌کردند. اما فریدکین در کتاب خاطراتش نوشت: هرگز نمی‌دانستم همه دوستانم همین‌طور زندگی می‌کردند. با کسانی معاشرت می‌کردم که مانند من قطب‌نمای اخلاقی نداشتند و حود من به معنای واقعی کلمه تفاوت بین درست و غلط را نمی‌دانستم. اما او شانس آورد و پس از فارغ‌التحصیلی از دبیرستان به آگهی یک ایستگاه تلویزیونی محلی که به دنبال فردی برای کار در بخش پست بود، پاسخ داد و زیر بال یک نویسنده و مقاله‌نویس مهربان، فران کوفلین، قرار گرفت و چشمش به جهان بزرگ‌تری از هنر و هنرمندان، معلمان و سیاستمداران باز شد.

واکنش‌ها

فرانسیس فورد کاپولا، کارگردان مطرح سینما، در پیامی در صفحه اینستاگرام خود در باره مرگ این کارگردان بزرگ نوشت:«ویلیام فریدکین اولین دوست من در میان فیلمسازان هم‌نسل بود و من برای از دست دادن یک همراه بسیار دوست‌داشتنی غمگین هستم. دستاوردهای او در سینما فوق‌العاده و منحصر‌به‌فرد است. او تنها سینماگری بود که کارش واقعا جان یک مرد را نجات داد (مستند مردم در مقابل پل کرامپ). آثار وی نشان‌دهنده نقاط عطف واقعی در سینما هستند، فهرستی که هرگز فراموش نخواهد شد، به‌ویژه ارتباط فرانسوی، جن‌گیر و جادوگر، اما همه فیلم‌های او با نبوغش زنده هستند. هر یک از آنها را برای تماشا انتخاب کنید شما را مجذوب خود می‌کنند. شخصیت دوست‌داشتنی و تندخوی او پوششی برای شخصیت درخشان و عمیق یک مرد بود.

درک اینکه من دیگر هرگز از همراهی او لذت نخواهم برد، بسیار سخت است، اما آثارش یادگار او خواهد ماند.» الی راث، فیلمساز شناخته‌شده ژانر وحشت که ساخت آثاری چون «کلبه تب‌دار» و «جهنم سبز» را در کارنامه دارد، نیز در صفحه اجتماعی خود نوشت: «فریدکین یکی از تاثیرگذارترین کارگردانان تمام دوران بود و مطمئنا زندگی من را با فیلم جن‌گیر در مسیری متفاوت قرار داد. او در چند باری که من به اندازه کافی خوش‌شانس بودم تا او را ملاقات کنم، بسیار خوب و حامی بود. اگر فیلم جادوگر را ندیده‌اید، حتما تماشایش کنید. او در نوع خود بی‌نظیر بود. یک افسانه.»

استیون کینگ، رمان‌نویس معروف آمریکایی که آثارش بارها مورد اقتباس در سینما قرار گرفته، در واکنش به درگذشت ویلیام فریدکین نوشت: «از شنیدن خبر درگذشت ویلیام فریدکین، فیلمساز بسیار مستعد، خیلی متاسفم. جن‌گیر فیلمی فوق‌العاده است اما برای من کلاسیک واقعی فیلم جادوگر بود.»گیرمو دل‌تورو، کارگردان مکزیکی برنده اسکار، نیز در توئیتر خود نوشت: «دنیا یکی از خدایان سینما را از دست داده است. سینما یک محقق واقعی را از دست داد و من یک دوست عزیز و وفادار و واقعی را از دست دادم. ویلیام فریدکین ما را ترک کرد. خداروشکر که او رو داشتیم.»