شهروز مُلکآرایی درگذشت
پایان صدای نوستالژیها
شناختن ملکآرایی از لابهلای حرفها و مصاحبههایش چندان هم کار سادهای نیست. او تمایل چندانی به گفتوگو نداشت و خصوصا در سالهای پایانی عمر چندان در مجامع حاضر نمیشد. آخرین حرفهایش به مراسم تجلیلی برمیگردد که یک سال قبل در کوران کرونا به مناسبت فیلم مستندی که از او ساخته بودند برگزار شد و در همان مراسم هم بسیار کوتاه صحبت کرد. ملکآرایی حضور در عرصه دوبله را از نیم قرن گذرانده بود. خودش میگفت هرکاری کرده صرفا به خاطر عشقش بوده است؛ دوبله را میگفت. او مثل بسیاری از همنسلانش، همانهایی که به نسل طلایی دوبله معروفاند و متاسفانه این روزها بسیاری از آنها را از دست دادهایم، عاشق کارش بود و البته بارها تاکید کرده بود از «به غلط رفتن و هرز رفتن دوبله» ناراحت است.
شهروز ملکآرایی در دوبله کارتونهای نوستالژیک بسیاری همکاری داشت. او صداپیشه «آقای ووپی» در ماجراهای تنسی تاکسیدو و چاملی بود. در کارتون «رابین هود» به جای جانکوچولو حرف زد. «ببر آهنگر» دهکده حیوانات هم با صدای ملکآرایی برای کودکان ایرانی جان گرفت. همکاری با کارتون «سیندرلا» با مدیریت دوبلاژ ژاله علو و صداپیشگی به جای شخصیت وزیر از دیگر کارهای اوست. این دوبلور فقید در «ماجراهای سندباد» با مدیریت دوبلاژ ناصر ممدوح هم صداپیشگی شخصیت «شیطان بزرگ» را عهدهدار بود. در مصاحبهای که در نیمه دوم دهه ۸۰ با ایسنا انجام داد، گلهمند بود از اینکه «در سیستم هنری ما به کار انیمیشن و کارتون با چشم بصیرت نگاه نمیشود و به همین خاطر در ارائه دوبله، انتخاب گوینده، تصحیح و ترجمه دیالوگها سهلانگاری میشود و در نتیجه به جای اوج گرفتن افت پیدا میکند.»
در ظاهر کارتون دوبله میکرد اما دوبله را بسیار جدی میپنداشت؛ چنانچه بسیاری از اساتید فن دوبله معتقدند دوبله کارتون یکی از سختترین حوزههاست و ملکآرایی با همین نگاه، نقشهای فانتزی کارتونها را بسیار جدی دوبله میکرد. میگفت: «کار انیمیشن در دنیا جزو ویژگیهای خاص کار هنری است و به همین دلیل هنرپیشهها و آکتورهای بزرگ سینما یکی از افتخاراتشان این است که در کارتون حرف زدهاند.» او حُسن انیمیشن را در این میدانست که توسط نسلهای مختلف دیده میشود و چون از کودکی دیده میشود که شروع زندگی انسانهاست، پس هیچگاه از یاد نمیرود و فراموش نمیشود؛ «شروع زندگی کودکان و نوجوان از مسائل تصویری انیمیشن شروع میشود. انیمیشن میتواند تاثیرات زیادی را روی شخصیت بچهها بگذارد و چه بجاست که دستاندرکاران رسانههای ما فکر عاجلی برای آن کنند.»
ملکآرایی بر این عقیده پافشاری میکرد که «در دوبله انیمیشن باید از گویندگانی استفاده شود که در کار اجرا تبحر داشته و از افراد خبره و کارکشته باشند.» برایش فرق نمیکرد کارتونی که دوبله میکند خارجی باشد یا داخلی، به جای نقش «سبزه» در انیمیشن ایرانی «کوشا» حرف بزند یا «جان کوچولو» در «رابین هود»، آنچه اهمیت داشت محتوا بود؛ «زمانی کارتونهای خارجی قشنگ و حاوی پیامهای متنوعی هستند که طبعا دوستداشتنیاند و زمانی هم انیمیشنهای خودمان که قصههای تاریخیمان را به تصویر میکشند خوب و دوستداشتنیاند؛ اما ای کاش به مقوله صداگذاری در انیمیشن بیش از این توجه شود و به دنبال ارزان کار کردن نباشند؛ چرا که انیمیشن ماندگار است و نباید نگاه به آن سبدی باشد.»
ملکآرایی علت ضعف در دوبله در دهه ۸۰ به بعد را متوجه مسائل مادی میدانست و تاکید داشت: «تا زمانی که دستاندرکاران برای کارهای فرهنگی بهای خوبی نپردازند کارها همیشه رو به سقوط است. این سقوط، سقوط مالی است و سقوط فرهنگی هنری نیست.» «کارگری که این کار (دوبله) را از جوانی آموخته و ریزه کاریهایش را یاد گرفته و به درجات بالا رسیده است، دستمزد تلف شدن عمرش را میخواهد. اما کنار گذاشته و از مبتدیها استفاده میشود و همیشه کار از سر شروع میشود و هیچ وقت به وسط و آخر نمیرسد.» او بر این باور بود: «هنوز هم انیمیشنهایی نظیر «سیندرلا» در سنین مختلف بیننده دارند. این در حالی است که در حال حاضر بسیاری از انیمیشنهایی که از تلویزیون پخش میشوند توسط بچهها دیده نمیشود و انگار هوش و حواسشان به آنها نیست. در صورتی که اگر کار قابلفهم و ملموس باشند همه اعضای خانواده کارشان را کنار میگذارند و به آن برنامهها توجه میکنند.»
او ۸۵ درصد مدیریت کار دوبلاژ را در انتخاب گوینده و تقسیم مناسب نقشها میدانست و میگفت: «اگر این اتفاق نیفتد ضایعهای است که روز به روز به کار هنری ما وارد میشود.» اما در پایان ملکآرایی بر این باور بود که در دوبله اجرای خوب مطرح است و نه صدای خوب و مثال میزد: «در تئاتر هم همینطور است؛ هنرپیشهای شاید قیافه سمپاتی نداشته باشد اما اجرای او همه را جذب کند و اجرای خوب گوینده نیز همه مسائل حرفهای را در خود جمع میکند.»