موربیوس

کارگردان: دنیل اسپینوزا

امتیاز: ۱۵ از ۱۰۰

morbius

همان‌طور که می‌دانید، حق امتیاز «مرد عنکبوتی» و تعدادی دیگر از شخصیت‌های مرتبط با این ابرقهرمان در اختیار شرکت «سونی» قرار دارد. پس از موفقیت‌ فیلم‌های مرد عنکبوتی، سونی تصمیم گرفت مسیر «دنیای سینمایی مارول» را در پیش بگیرد و جهانی پیرامون این ابرقهرمان خلق کند. فیلم‌های «ونوم» و «ونوم: بگذارید کارنیج بیاید» نسبتا موفق بودند و سپس موربیوس از راه رسید، فیلم پرسروصدایی که بدترین نقدها را در میان فیلم‌های ابرقهرمانی یک دهه‌ی اخیر دریافت کرده است.

جرد لتو نقش «مایکل موربیوس» را بازی می‌کند، دانشمندی که به یک بیماری لاعلاج مبتلاست و حالا با روش‌های درمانی ابداعی و با آزمون‌وخطا می‌خواهد بیماری‌اش را مهار کند. او در این مسیر، خود را تصادفا به یک خون‌آشام ویژه تبدیل می‌کند که نه‌تنها خون انسان را می‌مکد بلکه قدرت‌های ابرانسانی هم دارد... طبق نظر منتقدان، موربیوس بدترین فیلم جهانِ مرد عنکبوتی بوده است. مارک کندی فیلم را «فراموش‌شدنی و مضحک» توصیف کرده است و منتقدِ «ریل ویوز» ضمن انتقاد از تدوین بد اثر، تماشای آن را وقت تلف کردن توصیف کرده است، او در نهایت اضافه می‌کند که دیدن این فیلم «یک کار طاقت‌فرسا»ست.

 

مقیاس انتقام

کارگردان: پیفا

امتیاز: ۱۲ از ۱۰۰

Measure-of-Revenge-

سازندگان «مقیاس انتقام» یک طرح اولیه‌ داشته‌اند که چندان بد نیست اما بدون تعلیق، شخصیت‌های مناسب، یک داستان جسورانه و کارگردانی قابل‌قبول، این ایده نابود شده و مضامین فلسفی و تاریکی که می‌توانست در بطن قصه وجود داشته باشد، کنار رفته است تا با یک فیلم معمولی انتقامی روبه‌رو شویم که ضدقهرمانان آن با یکدیگر هم‌خوانی ندارند و کیفیت کلی اثر به فیلم‌های درجه‌سه طعنه می‌زند.بازیگر برنده‌ اسکار، ملیسا لیو نقش «لیلیان کوپر» را بازی می‌کند، یک بازیگر تئاتر افسانه‌ای که در آستانه بازنشستگی قرار دارد و آگاه می‌شود که پسرش به دلیل مصرف بیش از حد مواد مخدر جان خود را از دست داده است. او که باور نمی‌کند پسرش اُوِردوز کرده باشد، تصمیم می‌گیرد در نقش مامور قانون، حقیقت را کشف کند... منتقد «آبزرور» با اشاره به اینکه فیلم اصلا نویسنده‌ ندارد، همه چیز از قصه تا فیلم‌برداری را غیرمعقول توصیف کرده است. منتقد ورایتی هم می‌گوید فیلم آن‌قدر سوال ایجاد می‌کند که مخاطب فرصت دلسوزی برای قهرمان داستان را ندارد.

 

رستگاری عشق

کارگردان: دی جی کاروسو

امتیاز: ۱۱ از ۱۰۰

redeeming-love

دی جی کاروسو که فیلم‌های نسبتا راضی‌کننده‌ای همچون «آشفته» (۲۰۰۷) را در کارنامه دارد، با «رستگاری عشق» حتی طرفداران آثار عاشقانه مذهبی را هم ناامید می‌کند؛ اقتباسی از رمانی به همین نام نوشته‌ «فرانسین ریورز». «رستگاری عشق» فیلمی شعارزده و تصنعی است که احساسی در مخاطب زنده نمی‌کند. قصه در سال ۱۸۵۰ اتفاق می‌افتد و پیرامون «انجل» (ابیگیل کوئن) جریان دارد، دخترکی که در کودکی فروخته شده و از او سوءاستفاده شده است. دخترک از خود و زندگی‌اش متنفر است تا اینکه جوان مهربان، دستکار و بااخلاقی به نام «مایکل» (تام لوئیس) از راه می‌رسد و به او عشق می‌ورزد تا همه‌ آسیب‌های روحی ـ روانی که در طول سال‌ها تجربه‌ کرده است از بین برود... فیلم نتوانست منتقدان را راضی کند و اکثر آن‌ها «رستگاری عشق» را اثری عوام‌فریبانه توصیف کرده‌اند. فیلم نه‌تنها به عنوان یک عاشقانه‌ احساسی ناموفق است بلکه درام پرکششی ندارد و طرفداران ژانر عاشقانه بهتر است به سراغ گزینه‌های دیگری بروند.

 

آتش‌افروز

کارگردان: کیت توماس

امتیاز: ۱۰ از ۱۰۰

firestarter

نسخه‌ اصلی «آتش‌افروز» که سال ۱۹۸۴ با بازی «درو بریمور» روی پرده رفت، به فروش خوبی نرسید، نقدهای مثبتی دریافت نکرد و بعد از مدتی کوتاه از ذهن سینمادوستان پاک شد. چند دهه‌ بعد، «جیسون بلام» تصمیم گرفت نسخه تازه‌ای از این فیلم بسازد و متاسفانه این‌بار هم شاهد یک اقتباس ضعیف از رمان محبوب استیون کینگ هستیم. قصه درباره کودکی به نام «چارلی» (رایان کیرا آرمسترانگ) است که به خاطر آزمایش‌های مخفیانه‌ دولت، به قدرت ویژه‌ای دست یافته است و می‌تواند با ذهنش آتش ایجاد کند. چارلی و خانواده‌اش سال‌هاست از دست دولت در فرار هستند زیرا آن‌ها می‌خواهند از او به عنوان سلاح استفاده کنند... منتقدان فیلم را غیرضروری، پوچ، سطحی و آزاردهنده توصیف کرده‌اند.

 

 زمان من

کارگردان: جان هامبورگ

امتیاز: ۶ از ۱۰۰

Me Time

کوین هارت بازیگری است که طرفداران متعددی دارد و با اینکه همیشه در تلاش است در همان آثاری بازی کند که طرفدارانش می‌پسندند اما گاهی با انتخاب‌های اشتباه، فیلم‌های بی‌کیفیتی عرضه‌ می‌کند که نه‌تنها جذابیتی ندارند بلکه توهین‌آمیز هستند. «زمان من» از نگاه منتقدان، بدترین فیلم کارنامه‌ هنری کوین هارت و البته مارک والبرگ است. هارت همان نقش همیشگی‌اش را بازی می‌کند، یک مرد معمولی با اعتمادبه‌نفس پایین که پرحرف و باانرژی است اما شرایط خوبی در زندگی ندارد. «سانی» یک پدر متعهد است که احساس می‌کند باید اندکی از زن و فرزندانش فاصله بگیرد و مدت کوتاهی را به خود اختصاص دهد. بنابراین هنگامی که خانواده‌اش به مسافرت می‌روند، او دوست قدیمی‌اش «هاک» را دعوت می‌کند تا مدتی با هم وقت بگذرانند و تفریح کنند که البته این بدین معناست که برخلاف نام فیلم، سانی علاقه‌ چندانی به خلوت کردن با خود ندارد! منتقد «سان‌تایمز» فیلم را «به‌شکل شگفت‌آوری بی‌مزه» توصیف کرد و منتقد «فیلم‌ویک» به این نکته اشاره داشت که حتی یک غافل‌گیری کوچک هم در فیلم وجود ندارد.