پیدا شدن دوباره سر و کله «شوالیه بیسر»
البته امکان دیگری که وجود دارد این است که داستان کوتاه «افسانه اسلیپیهالو» نوشته واشینگتن ایروینگ در سال۱۸۲۰ مدتهاست به شکل اموال عمومی درآمده و حتی اگر تیم برتون در سال۱۹۹۹ فیلم «اسلیپیهالو» را برمبنای آن با همکاری پارامونت ساخت، اکنون میتواند ادامهای بر مبنای آن را هر جور که دوست داشته باشد خلق کند؛ اما ساخت ادامه فیلم موضوع دیگری است که بهنظر میرسد باید با موافقت پارامونت پیشبرود. در این فیلم ایکابد کرین (جانیدپ)، پلیس جوانی است که بیش از هر چیز به منطق و علیت معتقد است. او با انتقاد به رؤسایش تنبیه و به روستای اسلیپیهالو (سوار بیسر) فرستاده میشود تا معمای سه قتل اخیر این روستا را حل کند. قتلهایی که در آنها ناشناسی، سر مقتولان را قطع کردهاست. ایکابد با بررسی قتل دیگری که همان شب رخ میدهد، درمییابد علت برخاستن سوار بیسر از مقبرهاش، یافتن سر گمشده خودش است و در نهایت موفق میشود تا سر سوار را به او برگرداند. مانع اصلی دیگری که در ساخت ادامه فیلم وجود دارد این است که کرین موفق به حل ماجرا شده و قاتل راهی جهنم میشود؛ بنابراین در فیلم جدید چه چیزی برای عنوانکردن باقی میماند؟ شاید داستان فیلم دوم بخواهد ادامه زندگی شخصیت جانی دپ در نیویورک و رویارویی او با یک تهدید فراطبیعی جدید را دنبال کند. در هر حال اگر تیم برتون بتواند این مشکلات را حل کند شماری از بازیگران فیلم اول را نمیتواند بازگرداند زیرا ریچارد گریفیث، مایکل گاف و کریستوفر لی از دنیا رفتهاند و مایکل گمبون نیز با بیماری ازدستدادن حافظه زندگی میکند.