ماجرای فیلمی که ساخته نشد

متوسلانی آشنایی با سیمین دانشور و ارتباط صمیمانه خانوادگی را به واسطه نقدی می‌داند که همسرش زنده‌یاد میهن بهرامی بر کتاب او نوشته بود. وی می‌گوید: «شروع ارتباط ما از جایی بود که خانم دانشور «سووشون» را منتشر کرد و همسر من نقدی نوشت که در گروه ادب رادیو، برنامه‌ای مرتبط با نقد آثار ادبی پخش شد. بعد از آن یک نفر که «سووشون» را به زبان لهستانی ترجمه کرده بود با «خانم» تماس گرفته بود و می‌خواست این نقد را ابتدای کتاب خود منتشر کند. خانم دانشور هم با همسر من تماس گرفت و این اولین تماس‌شان با خانواده ما بود و بعد از آن دیگر رفت‌و‌آمد ما ادامه پیدا کرد. ایشان «کفش‌های میرزا نوروز» را که ساخته بودم، دیدند و خوششان آمد. درباره دیگر آثارشان هم، در آن دوران که نقد پیدا نمی‌شد من نقدهایی را می‌گرفتم و به منزل ایشان می‌بردم. خلاصه تا آخر عمرشان برای ما مثل یک فامیل نزدیک بود و غالبا همدیگر را می‌دیدیم و برای من جایگاه ویژه‌ای داشتند و حتی همسرم به ایشان مادر می‌گفت.»

او اضافه می‌کند که از حضور «سیمین و جلال» در خانواده‌اش یادگاری‌هایی برایش باقی مانده و دانشور عصای جلال آل‌احمد را به همراه یک پیپ به متوسلانی داده بود که او هم، آن‌ها را به موزه جلال و سیمین اهدا می‌کند. متوسلانی به ماجرای ساخت فیلم از رمان «سووشون» و قراردادی که در سال‌های ۱۳۶۵-۱۳۶۴ منعقد شد اشاره می‌کند و می‌گوید: «قراردادم را به موزه جلال و سیمین تحویل دادم تا در آنجا به نمایش گذاشته شود. داستانش هم این بود که من خیلی کوشش کردم فیلمی را از رمان «سووشون» بسازم. با تهیه‌کننده‌های مختلفی صحبت کردم، حتی با تلویزیون مذاکره کردم که نسخه سریالی آن ساخته شود ولی هیچ‌کدام به نتیجه نرسیدند. ساخت اثری تصویری از «سووشون» خیلی سخت بود چون هزینه ساخت آن بسیار زیاد می‌شد ضمن اینکه به هر حال روی فیلم و داستان حساسیت زیادی هم وجود داشت و باید با دقت کار می‌شد. این، چیزی نبود که آن را شروع کنیم، بعد در میانه راه به مشکل بخوریم و بخواهیم از بخش‌هایی کوتاه بیاییم یا کار را سرسری تمام کنیم. ساخت فیلم از «سووشون» مسوولیت سنگینی داشت و در نهایت شرایط برای من مهیا نشد.»

با این حال آنطور که متوسلانی می‌گوید در همان دورانی که او مجوز ساخت فیلم را از سیمین دانشور گرفته بود افراد دیگری هم تمایل به ساخت داشتند. وی توضیح می‌دهد: «یکی از کسانی که می‌خواست از این داستان فیلم بسازد یک کارگردان ایتالیایی بود که آقای مهاجرانی - وزیر وقت فرهنگ - واسطه بود و به خانم معرفی کرد. خانم هم به من گفتند و من چون می‌دانستم اینجا تهیه‌کننده پیدا نمی‌شود، به دنبال این بودم که ایشان موافقت کنند تا آن کارگردان ایتالیایی اجازه ساخت بگیرد، ولی همسرم که در آن زمان قرار بود در پروژه با من همکار باشد و بخش زیادی از طراحی‌ها بر عهده‌اش بود به خانم گفته بود که موافقت نکند و ایشان هم اجازه ندادند. در یک زمان دیگر هم آقای داوود ملاپور، کارگردان فیلم «شوهر آهو خانم» که فکر می‌کنم هنوز در لندن باشد، با من تماس گرفت و می‌خواست این فیلم را بسازد که من مخالفتی نداشتم و با خانم صحبت کردم. آقای ملاپور نماینده‌ای در تهران داشت به نام آقای محمد بلوری که نویسنده مطبوعات بود، آن‌ها آمدند و قراردادی با خانم دانشور بستند.

در واقع من انصراف دادم و قرارداد با آن‌ها منعقد شد اما آقای ملاپور هم نتوانست فیلمی از «سووشون» بسازد و فیلمنامه‌ای را هم که آقای بلوری نوشت نپسندید. در یک مقطع هم خانم رخشان بنی‌اعتماد می‌خواست این فیلم را بسازد که نشد. یک بار هم در همان دورانی که خودم دنبال ساخت فیلم بودم آقای فرمان‌آرا پیغام داد که می‌خواهد این داستان را بسازد و حتی به من پیشنهاد داد نقش یوسف را خودم بازی کنم ولی من گفتم می‌خواهم خودم فیلم را بسازم‌. خلاصه که ماجراهای زیادی را پشت‌سر گذاشتیم تا امروز که نمی‌دانم خانم آبیار امتیاز ساخت فیلم از این کتاب را از چه کسی گرفته‌اند، چون تا جایی که می‌دانم یک قرارداد مکتوب بین خانم دانشور و آقای ملاپور وجود داشت و پولی هم رد و بدل شده بود. این مورد را خانم دانشور به من سپرده بودند که برای یک بار استفاده از داستان برای ساخت فیلم، مبلغ ۲۰میلیون تومان را پیشنهاد دادم.

۱۰میلیون تومان داده شد و قرار بود ۱۰میلیون تومان دیگر هم موقع شروع فیلم داده شود ولی قرارداد همانطور باقی ماند و خبر ندارم بعدها دیگر چه اتفاقی افتاد.» متوسلانی که فیلمنامه سینمایی «سووشون» را خودش نوشته بود، درباره ساخت نسخه سینمایی و سریالی «سووشون» توسط نرگس آبیار می‌گوید: «وصی خانم دانشور، خانم لیلی ریاحی دخترخوانده ایشان بود که اگر قراردادی بسته شده، ممکن است از طرف ایشان بوده باشد یا اینکه ممکن است با آقای ملاپور صحبتی شده باشد که در هر صورت من بی‌اطلاعم. در نهایت هم ساخت این فیلم برای من آرزویی بود که متاسفانه شرایط آن پیش نیامد.»