میراث ماندگار رویا

علی باباچاهی: ابتدا باید ببینیم رویایی کیست؟! و چرا برایمان اهمیت دارد؟ و بعد از تاثیر او را بر شعر معاصر بگوییم. از نظر من رویایی یک شاعر معتبر است زیرا بر شعر ایران و فرانسه تسلط کافی داشته است. او بیانیه‌ای در چند و چون شعر حجم به امضای دوستان خود رساند؛ که پاره‌ای از دوستانش بعد از تهیه این بیانیه یا آن را امضا نکردند یا اینکه به بیانیه پشت کردند که الان مورد بحث ما نیست. خصوصیت شعر رویایی تاویل‌پذیری و خود‌ارجاعی است. خود‌ارجاعی به این معنا که رویایی یا شاعرانی مانند او، از روی پدیده‌ها و مصادیق عینی بیرونی رونویسی نمی‌کنند و به تعبیر رویایی از واقعیت مادر (مضمون و محتوا یا ابژه مورد درنگ شاعر) فراتر می‌رود و در کنار واقعیت‌های معمول زندگی یک واقعیت هنری ایجاد می‌کند... رویایی شاعری است که شاید برخی با شعرهای او میانه خوبی نداشته باشند اما نمی‌توان او را با عنوان شاعری یگانه در نظر نگرفت. من به حضور ادبی او اعتقاد دارم و همواره شعرهایش را تحسین می‌کنم.

جواد مجابی: رویایی را شاعر حجم می‌شناسند، اما پیش از اینکه او بنیان‌گذار شعر حجم باشد، شاعر شناخته‌شده‌ای بود. او حدود سال ۴۸ شعر حجم را مطرح کرد که ماحصل گفت‌وگوی هنرمندان همفکری چون شاعران، نقاشان، فیلم‌سازان و منتقدان بود که تلاش کرده بودند بیانیه‌ای از دید جدیدی از هنر مدرن و شعر ارائه دهند. شعر حجم فرارفتن از یک فضاست؛ ذهنی که پرش دارد، از واقعیت اکنون به واقعیت غایی می‌رود و در این پرش از یک فضا عبور می‌کند و این فضا، فضایی است که دیگران در آن می‌مانند. رویایی پیشنهاد می‌کند از این فضا عبور کنیم و شعر را به عنوان یک خلق تازه که پیش از این نبوده و به وسیله شاعر به ‌وجود آمده است، نگاه کنیم.

شعر حجم بیش از آنکه نجات‎‌دهنده دوستان رویایی باشد، به نفع خودش بود؛ چون او شاعر بود و دیگران متشاعر، که سعی می‌کردند شعر بگویند. اما شعر به صورت طبیعی در رویایی بود و او تجربه کافی داشت، به اندازه کافی کتاب خوانده بود، تجربه سیاسی و آشنایی کافی با وزن داشت.  شعر رویایی را با نقاشی مدرن می‌توان مقایسه کرد. خود او هم به این موضوع اشاره‌هایی دارد. کوبیسم و فوتوریسم در دهه ۵۰ در ایران مطرح شده بودند. در کوبیسم ماجرای زاویه‌دید مطرح بود، این‌که به شیء از زوایای مختلف نگاه کرد. این ایده، رویایی را به این فکر انداخت که به جای دنبال کردن ایده سوررئالیست‌ها که از واقعیت به غیرواقعیت می‌روند، از واقعیت به واقعیت غایی برود.  رویایی می‌خواست به نهان‌ترین حرکت کلمات برسد، کلمه برایش تنانگی و جسمیت داشت و از ترکیب کلمات به شیوه کلاژ، مونتاژ و تکه‎‌چسبانی استفاده می‌کرد و با مهارت دقیق و حساب‌شده سعی می‌کرد بتواند به یک نوع موسیقی زبانی برسد که در عین حال حاوی مطلبی هم هست.

چیزی که به رویایی کمک کرد به این ایده برسد، متون عرفانی بود. او با خواندن متون عرفانی توانست تجربیات مولوی و روحیات قبل از او را بگیرد و از عادی بودن بگذرد. او با این جریان از اعتیاد، شعر گفتن برای عامه، لوس بودن و همچنین حکومتی بودن رَست. اما از مجموعه اول، دومش به بعد، تعدادی از خوانندگانش را از دست داد. ولی از دهه ۷۰ با اقبالی دوباره مواجه شد و بسیاری به شیوه او شعر گفتند که اینان قربانیان رویایی بودند. چون آن‌ها نمی‌دانستند رویایی برای رسیدن به آن‌ نوع شعر چه کوششی کرده بود. شاید در ظاهر این شعر ساده باشد، اما تنها یک استاد از پس آن برمی‌آید. کاش رویایی در ایران و بین ما بود و ما فرصت داشتیم از چند دهه کار او استفاده کنیم. این نگون‌بختی سرزمین ماست که بسیاری از فرزندان خود را از دست داده است.

هرمز علیپور: به اعتقاد من، آنچه رویایی را از دیگران - که فقط هم شاعران نبودند - جدا می‌کرد، شرایط سنی، دانستن زبان و شرایط شغلی او بود. همچنین از جوانی که شعر می‌گفت، کسانی چون پروفسور هشترودی حامی و مشوق او بودند. رویایی جاه‌طلب بود و این قابلیت را داشت که گروهی را جمع کند؛ حتی اگر بعدا آن گروه نخواهد نقش رویایی را تعیین کنند یا موثر بدانند. علاوه‌بر شعر «حجم»، استمرار و پیشنهادهای رویایی بسیار مهم بود. او تا لحظه مرگ هم یک لحظه از نوشتن بازنایستاد. حتی وقتی از ایران رفت، با اینکه غم غربت داشت اما ارتباط وسیعی با شاعران جهان داشت. من زمانی معتقد شدم مانیفست شعر «حجم» قانع‌کننده نیست.

اما بعد از مدتی دیدم از حرکت رویایی استقبال شد و نسل‌هایی از شاعران آمدند که با مطالعه و تعلق خاطر و دلبستگی بیشتر کارها را انجام می‌دادند. می‌شد از روی دست رویایی یا فرمول او شعر بنویسی! من قبلا در جایی گفته بودم شعر «حجم» با رویایی آغاز و با رویایی تمام شد. شعر امری فردی است. هرچند کار گروهی به شعر حرارت و هیجان می‌دهد و تعامل ایجاد می‌کند؛ اما در نهایت شاعری ماندگارتر است که بتواند امضای خود را داشته باشد. او نثر بی‌نظیری هم داشت.

رویایی آدمی بود که به تشخص خودش در همه زمینه‌ها اهمیت می‌داد و عملکردش هم طوری بود که از دیگرانی که مدعی بودند هم بیشتر کار کرد و هم با وجود اینکه از ایران دور بود اما از خیلی از شاعرانی که در ایران بودند بیشتر با شاعران علاقه‌مند به شعر در ارتباط بود. رویایی از شاعران جوان‌تر از خود می‌آموخت. برخی از شاعران به‌خاطر عشق و علاقه به سمت رویایی می‌رفتند. خیلی از کسانی که در آغاز شاعران آیینی بودند، حتی من را به‌عنوان شاعر طرفدار رویایی ملامت می‌کردند اما بعدها که به پاریس رفتند، عکس‌های آنها را با رویایی در صفحاتشان دیدم! مشخص شد رویایی خودش به فرهنگ شعر ایران به اندازه یک کتابخانه اضافه کرد و در یارگیری یا انتخاب دوست هوشمند بود؛ او عطش کلمه داشت و عمر پربرکتی هم داشت.