ما همیشه حساب و کتاب داشتیم

صدری‌افشار همراه دو همکار خود سال‌ها تلاش کرد و فرهنگ‌‌‌نامه جامعی را تدوین کرد که امروزه جزو آثار مرجع محسوب می‌شود. وی که مداومت، دقت و کار گروهی را رمز موفقیتش در این کار می‌‌‌دانست، در این‌باره توضیح داده است: «کار ما از ۸ صبح شروع می‌شود و تا ۳۰/۱۲ظهر ادامه پیدا می‌کند و بعدازظهرها هم از ساعت ۳ تا ۶ و گاهی ۷ مشغولیم. این برنامه به شکل منظم در ۶روز هفته تکرار می‌شود. اگر هم قرار باشد یک روز کسی دیرتر بیاید، روز قبل عنوان می‌کند تا دو نفر دیگر بدانند و برنامه کار مشترک خود را با او تنظیم کنند. ما از اول فهمیدیم باید تقسیم کار کنیم و هر کس وظیفه‌‌‌ای را به صورت داوطلبانه بر عهده بگیرد و انجام دهد. نکته دومی که رعایت کردیم این بود که حتما هر کاری را با توافق جمع انجام دهیم. گاهی دو نفر نظری داشتند که نفر سوم قانع نمی‌‌‌شد؛ آن موقع در صورتجلسه‌‌‌ها می‌‌‌نوشتیم که فلانی اظهار می‌کند با این نظر موافق نیست؛ ولی دلیل کافی برای قانع کردن بقیه هم ندارد؛ در نتیجه تا وقتی دو نفر دیگر را قانع کند نظر آنها را می‌‌‌پذیرد.

این نکته‌‌‌ای اساسی است. مردم‌سالاری همین است؛ یعنی اقلیت نظری دارد که خلاف نظر اکثریت است؛ اما نمی‌‌‌تواند اکثریت را راضی کند. در نتیجه نظر اکثریت را می‌‌‌پذیرد و ادامه می‌دهد تا موقعی که اکثریت را به دست بیاورد. نکته سوم که اهمیت داشت، رعایت مساوات در همه زمینه‌‌‌های مادی و معنوی بود. سعی کردیم کاری نکنیم که در جریان این مشارکت، ‌‌‌ کسی احساس مغبونی کند. متاسفانه ما مردم ایران روحیه عجیبی داریم. وقتی می‌‌‌خواهیم به سفری برویم یا مهمانی در پیش داریم، دست و دلبازیم؛ ولی در جریان کار با کمال تاسف به خاطر یک تومان خرخره هم را می‌‌‌جویم. ما ۳نفر بودیم که هیچ تشکیلات رسمی نداشتیم. هیچ نیازی نبود که حساب و کتاب داشته باشیم؛ اما همیشه حساب و کتاب داشتیم. همه هزینه‌‌‌ها و درآمدها را یادداشت می‌‌‌کردیم و هرچند وقت گزارش تهیه می‌‌‌کردیم و شفاف بودیم.»

صدری‌افشار درباره دلیل ادامه موفقیت و تداوم همکاری‌‌‌اش گفته است: «شاید یکی از دلایلی که باعث شد همکاری ما دوام داشته باشد همین بود که کسی از ما حمایت نکرد و البته خودمان هم حواسمان بود نمایش راه نیندازیم و سرمان را پایین بیندازیم و تلاش کنیم. دو، سه بار شرایطی پیش آمد که ما در دام افتادیم و بعد خودمان را سرزنش کردیم. یک بار موقعی بود که کتاب ما کتاب سال شد که خودش داستان درازی دارد. بار دیگر در کمیسیون به عنوان کتاب سال تصویب شد و به ما هم اطلاع دادند، اما وقتی نتیجه اعلام شد دیدیم کتاب ما را حذف کردند و اثر دیگری را جایگزین کردند که کتاب درسی بی‌‌‌موضوع و درباره مکانیک یکی از صاحبان مقام بالا بود. گذشت تا اینکه در دوره آقای خاتمی و وزارت آقای مهاجرانی کتاب ما کتاب سال شد و متاسفانه ما در دام افتادیم و رفتیم جایزه گرفتیم. همانجا اعتراضم را اعلام کردم که سیستم تشویق مولف مسخره‌‌‌ترین نوع کار است. مگر ما شاگرد اول بودیم که ما را ریسه کردند پشت سر هم و دست هر کداممان جایزه دادند.

ما نویسنده بودیم، ظاهرا صاحب فکر و بینشی هستیم. باید ما را صدا می‌‌‌کردند و می‌‌‌گفتند چهار کلمه از دردمان بگوییم و اینکه چرا این کار را انجام دادیم و می‌‌‌خواهیم به کجا برسیم، اما به جای آن ردیف‌‌‌مان کردند و جایزه دستمان دادند و چون ما سه نفر بودیم جایزه را بین ما تقسیم کردند. برای کتاب سال ۲۲سکه در نظر گرفته بودند که به عنوان تشویق کار جمعی به هر کدام هفت و نیم‌سکه رسید که نیم‌سکه را ارفاق کردند. ما یکبار به آقایان مراجعه کردیم و گفتیم ما از شما حقوق و مواجب و کارمند نمی‌‌‌خواهیم، فقط جایی را در اختیار ما قرار دهید که کتاب‌‌‌ها و رایانه‌‌‌هایمان را در آنجا بگذاریم و کار کنیم و علاقه‌‌‌مندان هم حق داشته باشند به آنجا مراجعه کنند، هم از امکانات ما استفاده کنند و هم شیوه‌‌‌های کار را به آنها آموزش دهیم که بعد از ما کار را دنبال کنند. بله، بله گفتند و ما را به حسن و حسین ارجاع دادند و باعث شد چند ماه یکی از ما معطل شود و دنبال کاری برود که نتیجه‌‌‌ای نداشت یا فرض کنید به ما گفتند مصاحبه تلویزیونی بکنید و درباره کارتان حرف بزنید که ما قبول کردیم؛ اما سرانجام چیزی که از حرف‌‌‌های ما نقل شد آنقدر بی‌‌‌سر و ته بود که چیزی دستگیر کسی نمی‌‌‌شد. حالا یاد گرفته‌‌‌ایم دیگر این کار را نکنیم.» صدری‌افشار ۲۸ فروردین ۱۳۹۷ در پی عمل جراحی ناموفق در ۸۳سالگی درگذشت.