انگار که طنز بچهاش باشد
امروز زادروز سعید آقاخانی است
خودش گفته: «در دوران دانشجویی با فرهاد اصلانی هماتاق بودم اما با رضا عطاران هم در خوابگاه خیلی دوست بودم و رفاقت داشتم. یک شب تعدادی از دانشجویان در را روی یکی از هم اتاقیهایشان قفل کرده بودند و او هم داد و بیداد میکرد. آنها معتقد بودند که هماتاقیشان دیوانه شده و به همین خاطر به تیمارستان هم زنگ زده بودند تا کادر پزشکی برای بردن بیمار به خوابگاه بفرستد. این ماجرا حدود ۲۰ دقیقه طول کشید و ما هم هر کدام به اتاقهایمان برگشتیم تا این که آمبولانس آمد و پرستاران هم به داخل راهرو خوابگاه آمدند، در همین حین، رضا عطاران هم از دستشویی خوابگاه بیرون آمد و مسواک هم دستش بود، سر و وضع رضا عطاران طوری بود که پرستاران تردید نداشتند او همان کسی است که دیوانه است. فریاد زدند که آقا از جات تکان نخور! عطاران مسواک به دست گیج و منگ مانده بود چه کند. نزدیک بود ببرندش.»
این بازیگر و کارگردان مطرح تلویزیون و سینما در دهه ۸۰ در تولید بسیاری از سریالهای محبوب و ماندگار تلویزیون به عنوان کارگردان، نویسنده یا بازیگر حضور داشت که از آن جمله میتوان به مجموعههای «ساعت خوش»، «خانه بهدوش»، «کمربندها را ببندیم»، «متهم گریخت»، «چاردیواری» و... اشاره کرد. او در سالهای اخیر با کارگردانی سریال «نون.خ» بار دیگر در تلویزیون نگاهها را به خود جلب کرده است. علی صالحی از بازیگران کمدی تلویزیون گفته است: «سعید آقاخانی اینقدر به طنز اشراف و شناخت دارد و خودش هم در نوشتن دستی برآتش دارد که هر کاری میکند، موفق است. اصلا انگار طنز بچهاش باشد. کار جدی را هم خیلی بلد است. او اصولا به بازیگر اجازه نمیدهد که برای خنداندن مخاطب، زور بزند. گاهی اتفاقی که ما در صحنه میبینیم به نظرمان خندهدار نیست اما آنچه در نهایت با تدوین پیش چشم مخاطب قرار میگیرد، فوقالعاده جذاب است. این همان طنز موقعیتی است که سعید به خوبی بلد است.»
علی صادق کمدین معروف نیز گفته: «در تولید سریالها معمولا دستمزدها را نمیدهند یا نصفه و با تاخیر میدهند و... مثلا یک بار به سعید آقاخانی به جای دستمزد یک خانه در جای دوری داده بودند که در طرح هم قرار گرفته بود و باید تخریب میشد. تازه خیلی وقتها همین دستمزد نصفه و نیمه را هم نمیدادند. اما هر جا با سعید و رضا عطاران کار کردم، آنها جدا از کارگردانی و کار فنی تولید سریال، همیشه سر دستمزدها هم کلی کلنجار رفتهاند. حالا هر وقت با سعید و رضا و... کار میکنم میدانم که هم کار موفق است و خیالم راحت است که دستمزدها را میدهند.»